ایستگاه جدید اتوبوس استیضاح

زرافشان، معاون بطحایی گفته است که صرفا عملکرد شخصی بطحایی به عنوان وزیر آموزش و پرورش مورد سوال واقع نشده بلکه این سوالات مربوط به مشکلات انباشته‌ای است که از سال‌های دور وجود داشته است مخالفان استیضاح بطحایی معتقدند این استیضاح در آستانه بازگشایی مدارس، آن هم در شرایطی که دولت با کوهی از مشکلات دست و پنجه نرم می‌کند، به نظر مشکوک و سیاسی می‌آید اما دسته دیگر معتقدند که قرار نیست مجلس هر بار که کار از کار گذشت و وضع آموزش هم به سرنوشت اقتصاد دچار شد، دست به استیضاح بزند

محبوبه ولی، روزنامه نگار

مجلس در یک ماه اخیر دو وزیر کابینه دوازدهم، یعنی علی ربیعی، وزیر کار، تعاون و رفاه اجتماعی و مسعود کرباسیان، وزیر اقتصاد و دارایی را استیضاح کرد و رأی اعتماد خود را از هر دوی آنها برداشت. رئیس جمهوری را هم هفته گذشته به سوال کشید و از پاسخ‌های حسن روحانی به چهار سوال از پنج سوال قانع نشد و حتی احتمال ارسال سوالات به قوه قضائیه و استیضاح وی هم مطرح شد.

هنوز از نخستین استیضاح که مربوط به وزیر کار بود، یک ماه نگذشته که طرح استیضاح محمد بطحایی، وزیر آموزش و پرورش با 20 امضا در روز چهارشنبه اعلام وصول و مقرر شد که این استیضاح سه شنبه هفته جاری انجام شود. بدین ترتیب مجلس دهم در کارنامه کاری خود سه استیضاح و یک بار سوال از رئیس جمهور را در کمتر از یک ماه دارد و همزمان استیضاح وزیر صمت، وزیر کشور و وزیر راه و شهرسازی را نیز دنبال می‌کند.

از شیطنت رسانه‌ای

 تا شیطنت بهارستانی!

اولین بار آبان پارسال بود که خبر استیضاح محمد بطحایی، وزیر آموزش و پرورش دولت یازدهم در حالی که تازه سه ماه از وزارتش گذشته بود، رسانه‌ای شد. گفته شد که علت این استیضاح تخلفاتی است که در زمان مدیریت او در صندوق ذخیره فرهنگیان رخ داده است. بطحایی آن خبر را تکذیب کرد و آن را شیطنتی رسانه‌ای دانست. این بار اما برخی بر این باورند که گرچه خبر استیضاح واقعی است و شیطنت رسانه‌ای نیست اما شیطنت سیاسی برخی بهارستانی‌ها برای تضعیف بیشتر دولت روحانی است.   آنها معتقدند در این وانفسای دلار و طلا و خودرو و مسکن، استیضاح وزرای اقتصادی هرچند که دردی را دوا نمی‌کند اما می‌تواند توجیهی داشته باشد، در حالی که استیضاح وزیر آموزش و پرورش در آستانه بازگشایی مدارس، آن هم در شرایطی که دولت با کوهی از مشکلات دست و پنجه نرم می‌کند، به نظر مشکوک و سیاسی می‌آید و حاوی این پیام از سوی بهارستان است که مجلس نه تنها دولت را همراهی نمی‌کند بلکه چوب لای چرخ آن می‌گذارد اما دسته دیگر معتقدند که قرار نیست مجلس هر بار که کار از کار گذشت و وضع آموزش هم به سرنوشت اقتصاد دچار شد، دست به استیضاح بزند.

باز هم درد بی‌پولی

مجلس اما در دفاع از استیضاحی که کلید زده، 16 دلیل دارد که اتفاقا بخش بزرگی از دلایلش هم اقتصادی است. آموزش و پرورش وزارتخانه‌ای اقتصادی نیست اما با داشتن 13 میلیون دانش آموز و یک میلیون فرهنگی، معیشت بخش بزرگی از جامعه مرتبط با این وزارتخانه است؛ دانش آموزانی که مسئولان آموزش و پرورش از طریق رسانه‌ها به والدین آنها می‌گویند آموزش در ایران رایگان است و مدارس حق ندارند از شما پول بگیرند و مدارسی که به والدین همان دانش آموزان می‌گویند از بالا به ما گفته‌اند که پول بگیریم! این  این بازی «به گرگ بگو بگیر و به میش بگو در برو» بار مالی سنگینی را بر دوش خانواده‌های حدود 13 میلیون دانش آموز ایرانی گذاشته که البته مختص دوران وزارت بطحایی نیست و رشته‌ای است که سر بس درازی دارد.   گذشته از آن معیشت یک میلیون فرهنگی آموزش و پرورش نیز مستقیما وابسته به وضع مالی این وزارتخانه است. فرهنگیانی که همواره نسبت به شرایط مالی و حقوق خود معترض هستند و برخی از آنها هزینه‌های زیادی نیز بابت این اعترا‌ض‌ها پرداخته‌اند اما حاصل دندان‌گیری برداشت نکرده‌اند چون دستگاه عریض و طویل آموزش و پرورش همواره به عنوان وزارتخانه بودخواری معرفی شده که درآمدی برای دولت ندارد.

این وزارتخانه برای اینکه دست کم از پس خرج و مخارج خودش بربیاید، یک صندوق ذخیره فرهنگیان راه انداخت که از محل ذخیره منابع مالی کارکنانش، بتواند پاسخگوی نیازهای مالی آنها باشد اما آن هم مانند بقیه نهادهای مالی کشور گرفتار فساد مالی و تخلف و همانطور که برای وزرای قبلی دردسرساز شده بود برای بطحایی نیز دردسرآفرین شد. بطحایی که پیش از وزارت، معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش و در نتیجه عضو هیات امنای صندوق ذخیره فرهنگیان هم بود، یکی از کسانی بود که در مظان اتهام تخلفات این صندوق قرار داشت و هرچند ادعای تخلف او بارها تکذیب شد اما سایه این اتهامات هنوز او را تعقیب می‌کند. از نظر بودجه نیز وزارت آموزش و پرورش معمولا مهجور و کم بضاعت بوده و خلاصه در پی همین درد بی پولی است که در طرح استیضاح بطحایی، بی‌توجهی به معلمان حق التدریس و کارشکنی در مسیر قانونی به کارگیری آنها، عدم پرداخت مطالبات فرهنگیان و بی توجهی به مشکلات رفاهی آنها، عدم اجرای نظام رتبه‌بندی معلمان، کاهش اعتبارات آموزش و پرورش به دلیل عدم پیگیری و سوء مدیریت در تاثیرگذاری در دولت و البته  کاهش شدید اعتبارات سازمان نوسازی مدارس به عنوان پنج بند از 16 بند استیضاح آمده است.

بطحایی و نیش زبان روسی

بسیاری از بندهای استیضاح او چنان کلی و کلیشه‌ای هستند که با آنها می‌توان هر وزیری را استیضاح کرد چون شامل حال همه وزرای چهل سال اخیر می‌شوند. مثلا در بند چهاردهم آمده است: «عدم پایبندی به برنامه ارائه شده در زمان اخذ رأی» یا در بند دهم آمده است: «عدم توجه و عدم توان برنامه ارائه شده به مجلس» در بند ششم هم آمده است: «عدم وجود ضابطه در انتخاب مدیران و عدول از قانون» که متاسفانه چنان در همه وزارتخانه‌ها و ادارات کشور رایج است که دیگر تبدیل به سنت شده است.

اما علاوه بر این دلایل کلیشه‌ای و تکراری، بندهایی هم در طرح استیضاح او وجود دارد که مستقیما مربوط به دوران یکساله وزارت اوست. مثلا ماجرای مدرسه معین در غرب تهران و فساد اخلاقی‌اش تا جایی برای وزیر کابینه دوازدهم مسئله ساز شده که در بندهای 16گانه استیضاح او صراحتا به آن اشاره شده است. همچنین نشانه اختلافات او با دیگران بر سر آموزش زبان‌های مادری نیز در طرح استیضاحش دیده می‌شود.

همین یکی دو ماه پیش بود که او مجددا تکرار کرد: «آموزش زبان فارسی در تمام مدارس و با هر زبان محلی که دارند خط قرمز آموزش و پرورش است، زیرا زبان فارسی نشانه‌ای از وحدت به حساب می‌آید. متاسفانه در برخی مناطق که با زبان محلی صحبت می‌کنند در مدارس‌شان نیز با زبان محلی مورد آموزش قرار می‌گیرند که این کاملا اشتباه است. بنده دیده‌ام که بچه سوم ابتدایی به سختی می‌تواند فارسی را صحبت کند.» او در کنار این اظهارات به روس‌ها پیشنهاد کرد که زبان فارسی و روسی در دو کشور به عنوان زبان دوم آموزش داده شود. این گفته بطحایی شگفتی زیادی ایجاد کرد و موج واکنش‌ها را برانگیخت تا جایی که او مجبور شد توضیح دهد منظورش آموزش زبان روسی به عنوان زبان دوم و اجباری نبوده بلکه منظورش این بوده که چرا باید شرایطی ایجاد شود که تدریس زبان خارجی به شکل انحصاری مربوط به زبان انگیسی باشد.   این توضیح برای او گره‌گشا نبود و منتقدان را قانع نکرد. از همین رو در بند آخر دلایل استیضاح بطحایی به این موضوع اشاره شده و آمده است: «بی‌توجهی به زبان‌های مادری و ایجاد زمینه اختلاف در کشور به جای وفاق ملی و تاکید بر زبان روسی»

آلودگی وزارتخانه او به سیاست که البته این مورد هم صرفا مربوط به دوران وزارت او نیست، در دلایل استیضاحش دیده می‌شود. نمایندگانی که طرح استیضاح او را امضا کرده‌اند، آورده‌اند که دانشگاه فرهنگیان بر خلاف قانون و زودهنگام به تبلیغات مجلس یازدهم ورود کرده و از جایگاه آن هم سوء استفاده شده است.   عدم اجرای سند تحول بنیادین، عدم دقت در کتب درسی و جعل تاریخ در کتاب‌های درسی نیز بخش دیگری از بندهای طرح استیضاح اوست که یادآور جنجال‌های سند 2030 در دولت قبلی است و به نظر می‌رسد این رشته سر دراز دارد.  علی زرافشان، معاون وزیر آموزش و پرورش با اشاره به این 16 محور گفته است: این سوالات مربوط به فرد خاصی نیست و صرفا عملکرد شخصی بطحایی به عنوان وزیر آموزش و پرورش مورد سوال واقع نشده بلکه مربوط به مشکلات انباشته‌ای است که از سال‌های دور وجود داشته است.  او عملکرد وزیر را قابل دفاع ارزیابی و ابراز امیدواری کرده که بطحایی بار دیگر رأی اعتماد را از مجلس بگیرد و کار خود را با قاطعیت در بزرگترین دستگاه اجرایی کشور ادامه دهد. گرچه بهارستان یک سال پیش با 238 رأی موافق به بطحایی، اعتماد خود را برای فرستادن او به وزارت معلمان و دانش آموزان اعلام کرد اما شرایط جدید کشور و تجربه دو استیضاح قبلی، می‌تواند به راحتی احتمال برکناری او را هم مطرح کند اما به هر حال سه شنبه هفته جاری مشخص می‌شود که مجلس سومین وزیر روحانی را هم از کابینه او جدا می‌کند یا دوباره با اعتماد و اطمینان او را سر کارش برمی‌گرداند.