نگاهی به کاندیدای دوم خراسان جنوبی و پراکندگی ۱۴۴ نامزد برای ۸۸ کرسی خبرگان؛
مهندسی «رقیبسازی»!
محبوبه ولی
پس از آنکه شورای نگهبان از پنج داوطلب کاندیداتوری انتخابات مجلس خبرگان استان خراسان جنوبی همه را از زیر تیغ نظارت استصوابی گذراند، جز یک تن که ابراهیم رئیسی بود، طعن و کنایهها چنان به مضحکه و تمسخر کشیده شد که سخنگوی شورا ناگزیر شد توضیح دهد که حسب قانون اگر تعداد کاندیداها در استانی به نصاب لازم نرسد، انتخابات در آن برگزار نخواهد شد.
شعبده انتخابات اما در این بود که ابتدای هفته جاری حجهالاسلام مهدی یعقوبی، رئیس هیأت نظارت بر انتخابات استان خراسان جنوبی خبر داد که اتفاقا انتخابات در خراسان جنوبی برگزار خواهد شد، چراکه رقیبی برای تنها کاندیدای تایید صلاحیت شده این استان پیدا شده است.
آن رقیب سیدحسن روحبخش است که خودش به «جماران» گفته متولد 1346 در مشهد است؛ پای درس اساتیدی چون آیتالله فلسفی و آیتالله مرتضوی در مشهد و آیات عظام وحید خراسانی، شیخ جواد تبریزی و شیخ محمدتقی شهیدی در قم نشسته و خود نیز سالیان بسیار است که در مقطع سطح چهار حوزه تدریس میکند.
«یکی از رفقا گفت آنجا کسی نیست؛ شما میآیید؟»
در باب کاندیداتوری و احساسش از رقابت با ابراهیم رئیسی با همان کلیشه معروف «احساس تکلیف» پاسخ داده و گفته است: «انجام وظیفه بود؛ دیدم اگر نروم انتخابات آنجا برگزار نخواهد شد، پرشور نخواهد بود. جهت انجام وظیفه به آنجا رفتم. با اینکه تقریبا معلوم است که من رأی نمیآورم، ولی گفتم سهم کوچکی داشته باشم در قدردانی از نعمتی که انقلاب و نظام برای ما داشته و دنیا و آخرت ما را آباد کرد.»
او که ابتدا از حوزه انتخابیه خراسان رضوی کاندیدا شده بوده است، درباره تغییر حوزه انتخابیهاش توضیح داده: «یکی از رفقا به من گفت که آنجا کسی نیست؛ شما میآیید؟ من گفتم بله که میآیم؛ ما که نیامدهایم برای اینکه رأی بیاوریم، آمدهایم که انتخابات پرشور باشد.»
بدین ترتیب به نظر میرسد «رفقایی» که دستی بر چینش کاندیداها دارند برای جوری جنس یک کاندیدا را از خراسان رضوی به خراسان جنوبی دعوت کردهاند تا چراغ انتخابات در این استان نیز روشن شود و مسیر ورود کاندیدای مورد نظر به مجلس خبرگان باز؛ وگرنه آنگونه که روحبخش به عنوان رقیب رئیسی میگوید، نه تنها بنای رأیآوری، بلکه برنامهای برای ورود به خبرگان نیز ندارد.
به نظر میرسد «رفقایی» که دستی بر چینش کاندیداها دارند برای جوری جنس یک کاندیدا را از خراسان رضوی به خراسان جنوبی دعوت کردهاند تا چراغ انتخابات در این استان نیز روشن شود و مسیر ورود کاندیدای مورد نظر به مجلس خبرگان باز!
او در ادامه گفتوگو، در پاسخ به اینکه «اگر وارد مجلس خبرگان شوید، چه برنامهای دارید و چه موضوعاتی را دنبال میکنید»، بیان کرده: «من برنامه خاصی برای ورود به خبرگان در نظر ندارم. طبق روال آییننامه و هر چیزی که آنجا بدانم عمل میکنیم و چیز خاصی در نظر نداریم.»
اظهارات او با واکنشهای منفی بسیاری مواجه شده است. از جمله رحمتالله بیگدلی، روحانی اصلاحطلب، این شکل از حضور در رقابت انتخاباتی را تلویحا فریب مردم خواند و در ایکس نوشت: «فردی میخواست اسبش را بگیرد، با دست خالی وانمود کرد میخواهد به آن جو دهد. رسول خدا(ص) ناراحت شد و فرمود:«چرا دروغ گفتی؟ نباید حیوان را فریب میدادی!»» بیگدلی پس از نقل این روایت پرسید: «وقتی فریب حیوان جایز نباشد، آیا فریب دادن انسانها تحتعنوان انتخابات جایز است؟!»
رأی اعتراضی به رقیب رئیسجمهور
برخی دیگر اما از رقیب تازه ابراهیم رئیسی استقبال کردهاند. عبدالرضا داوری، فعال سیاسی و رسانهای در توئیتی نوشت: «سیدحسن روحبخش، رقیب رئیسی در خراسان جنوبی، آخوند فاضلی است و از همه موضوعات سیاسی چه داخلی یا خارجی کناره گرفته و همه وقت خود را صرف پژوهش و تدریس در فقه و کلام کرده تا به وضوح از نظر علمی بالاتر از رئیسی باشد.»
او لینک سخنان روحبخش با موضوع «شناخت خدا» را نیز در ادامه توئیتش آورده و مخاطبانش را به آن ارجاع داده است.
این تمجید و ارجاع به نوعی دعوت برای رأی دادن به رقیب ابراهیم رئیسی است. در واقع واکنش برخی دیگر این است که حضور یک کاندیدای جدید برای خبرگان، چه فریب باشد، چه صادقانه و این رقیب چه فیک باشد، چه واقعی، از آن برای دادن رأی اعتراضی استفاده کنند؛ از این رو موجی در میان کاربرانی که به این موضوع میپرداختند به راه افتاده که حتما خود را به خراسان جنوبی برسانند و به رقیب ابراهیم رئیسی رأی بدهند.
تعداد تایید صلاحیتشدگان حتی دو برابر تعداد کرسیهای خبرگان نیز نیست. در اکثر استانها شمار کاندیداها یک یا دو نفر بیشتر از تعداد کرسیهای آن استان است که عملا انتخابات خبرگان را به انتخاباتی غیررقابتی با رقبای فیک تبدیل کرده است
با این حال پیشبینیهایی نیز میشود مبنی بر اینکه رأی باطله از هر دو کاندیدا پیشی بگیرد!
سراسر کشور به استثنای تهران و اصفهان
نکته اما این است که چنین وضعیتی مختص خراسان جنوبی و ابراهیم رئیسی و رقیبش نیست. به طور کلی استقبال چندانی برای کاندیداتوری این دوره از انتخابات مجلس خبرگان صورت نگرفت. بنا بر اعلام ستاد انتخابات کشور تنها 510 نفر جهت ورود به مجلس خبرگان ثبت نام کردند. شورای نگهبان صلاحیت 366 تن از آنها را احراز نکرد و تنها 144 نفر مجوز رقابت بر سر 88 کرسی مجلس خبرگان را دریافت کردهاند.
اما با این اعداد و ارقام آیا واقعا میتوان نام آنچه قرار است 11 اسفند برگزار شود را انتخابات گذاشت؟ تعداد رقبا حتی دو برابر تعداد کرسیهای خبرگان نیز نیست. اگر بر سر هر کسی حداقل دو نفر بخواهند رقابت کنند، تایید صلاحیتشدگان باید حداقل 176 نفر میبودند. با عدد 144 نفر اما میتوان گفت عملا این رقابت بیمعناست.
در اکثر استانها تعداد تایید صلاحیتشدگان تنها یک نفر بیشتر از تعداد کرسیهای استان است. برای مثال در استانهای سمنان، بوشهر، خراسان شمالی، خراسان جنوبی و زنجان که هر کدام یک کرسی در مجلس خبرگان دارند، تعداد کاندیداها دو نفر است.
در استان آذربایجان شرقی و فارس که هر یک پنج کسی در خبرگان دارند، 6 کاندیدا با هم رقابت میکنند. آذربایجان غربی 3 کرسی دارد و تنها چهار کاندیدای تایید صلاحیتشده.
در مرکزی، قزوین، لرستان، البرز، سیستان و بلوچستان و کرمانشاه که هر کدام دو کرسی در خبرگان دارند، 3 کاندیدا در هر استان با هم رقابت میکنند. تنها در دو استان تهران و اصفهان است که تعداد تایید صلاحیتشدگان فاصله بیشتری از تعداد کرسیها دارد. اصفهان با 5 کرسی، 11 نامزد تایید شده دارد و در تهران با 16 کرسی، 26 نفر تایید صلاحیت شدهاند که البته تعداد نامزدها حتی دو برابر تعداد کرسیهای تهران در خبرگان نیز نیست.
با وجود این همه حوزه علمیه، کشور از داشتن علمای نخبه فقیر است!
بدین ترتیب انتخابات خبرگان در سراسر کشور بجز دو مورد معدود، غیررقابتی است و با این شکل از پراکندگی و تعداد کاندیداها بیشتر به انتصابات میماند تا انتخابات.
مهندسیهایی از جنس جا به جایی کاندیداها از یک استان به استان دیگر مانند آنچه در خراسان جنوبی روی داده، بیشتر آن را از شکل یک انتخابات آزاد و رقابتی درآورده است.
علاوه بر خراسان جنوبی، در کهگیلویه و بویراحمد نیز سیدشرفالدین ملک حسینی تنها کاندیدای تایید صلاحیت شده بود که بعدتر محمدصادق رحیمی صادق به عنوان کاندیدای دوم تایید شد تا انتخابات در این استان برگزار شود.
استدلالها در دفاع از این شکل از برگزاری انتخابات مجلس خبرگان این است که خبرگان، مجلسی نخبگانی است و نمیتوان هر کسی را برای نشستن بر کرسیهای آن تایید صلاحیت کرد.
در مقابل چنین استدلالی این سوال پیش میآید که وقتی با این همه حوزههای علمیهای که درس دین و اجتهاد میدهند و با این همه علما و فقهایی که خروجی این حوزهها هستند، کشور از داشتن کاندیداهای مورد تایید برای ورود به این مجلس نخبگانی چنین فقیر است، دیگر چه حاجتی به برگزاری انتخابات؟ میتوان همان اندک نخبگان مورد تایید را انتصاب کرد و ختم ماجرا!
دیدگاه تان را بنویسید