محبوبه ولی

تروری تازه و وعده انتقامی نو؛ به نظر می‌رسد اسرائیل نتوانست پای تهران را مستقیما به میدان آتش در غزه بکشد، حال اما می‌کوشد ایران را درگیر چرخه‌ای فرساینده از ترور و انتقام کند. 

صبح شنبه جنگنده‌های اسرائیلی ساختمانی چهار طبقه در محله المزه دمشق را هدف گرفتند که گفته می‌شود محل رفت و آمد نیروهای ارشد و فرماندهان مقاومت و سپاه قدس بوده است. طی این حمله پنج نیروی مستشاری سپاه قدس ایران جان خود را از دست دادند. 

در میان آنها نام حجت‌الله امیدوار، معاون اطلاعات نیروی قدس در سوریه با نام جهادی «حاج صادق» یا «صادق امیدزاده» به چشم می‌خورد. 

حمله دقیق صبح شنبه اسرائیل به نیروهای ایرانی در سوریه تنها چند روز پس از آن صورت گرفت که سپاه ایران طی اطلاعیه‌هایی اعلام کرد که مقر داعش و نیروها و رابط‌های موساد در اقلیم کردستان و سوریه را با 24 موشک منهدم کرده است. 

حال تحلیل‌ها بر این است که اقدام اسرائیل پاسخی به حملات سپاه ایران بود. عملیات علیه نقاطی در اقلیم کردستان و سوریه اما خود در پاسخ به ترور دیگری صورت گرفت. 

حجت‌الله امیدوار به عنوان معاون اطلاعات نیروی قدس در سوریه، دومین فرمانده ارشد سپاه است که اسرائیل طی یک ماه اخیر دست به ترورش می‌زند. پیش از او، اوایل دی‌ماه محل اقامت سیدرضی موسوی، مسئول پشتیبانی جبهه مقاومت در سوریه، در زینبیه دمشق مورد اصابت موشک‌های اسرائیلی قرار گرفت. 

با ترور او مقامات نظامی و سیاسی در ایران همچون همیشه وعده «انتقام سخت» دادند و با حمله به مناطقی در اربیل و سوریه تاکید کردند که آن وعده را عملی کرده‌اند. سپاه در اطلاعیه‌های هفته گذشته خود تاکید کرد که این حملات پاسخ به عملیات تروریستی کرمان و شرارت‌های رژیم صهیونیستی در به شهادت رساندن فرماندهان مقاومت بود. 

 وعده‌های تهران و بی‌پروایی‌های تل‌آویو

حال با ترور شماری دیگر از نیروهای مستشاری ایران در سوریه، باز هم وعده انتقام سخت از سوی مقامات در ایران به گوش می‌رسد. 

ابراهیم رئیسی، رئیس‌جمهوری به دنبال انتشار خبر حمله موشکی اسرائیل به نیروهای مستشاری ایران در سوریه، با صدور پیامی ضمن محکوم کردن جنایت اخیر اسرائیل، تأکید کرد که «جمهوری اسلامی، جنایات رژیم صهیونیستی را بی‌پاسخ نخواهد گذاشت.»

در مجلس نیز محمدباقر قالیباف وعده داد که «مجازات سختی در انتظار رژیم صهیونیستی است.» فرماندهان نظامی هم چون گذشته خبر از انتقام سخت می‌دهند. 

از هفت اکتبر که حماس به کیبوتص‌های اسرائیلی حمله کرد، به جهت پیشروی بی‌امان اسرائیل به غزه و شرایط جدید منطقه، ایران مکرر در حال دادن وعده انتقام سخت است. بار این وعده البته بر دوش جبهه مقاومت در منطقه بود. 

حملات موشکی هفته گذشته سپاه پاسداران به مناطقی در عراق و سوریه، اما نشان داد که ایران خود نیز وارد این میدان شده است؛ میدانی که به زعم بسیاری سکانسی تازه از رویارویی تهران- تل‌آویو است. 

کارشناسان و تحلیلگران تاکید می‌کنند که اسرائیل جبهه اصلی را از غزه به سوی ترور مهره‌های کلیدی مقاومت در منطقه تغییر داده و عملیات‌های هفته اخیر آن علیه اعضای مهم حماس، حزب‌الله و سپاه قدس نشان می‌دهد که در این مسیر هیچ ابا و پروایی ندارد؛ حتی اگر آن مهره‌های کلیدی متعلق به ایران باشند. 

 چرا عملیات‌های انتقام‌جویانه ایران اثر بازدارندگی ندارند؟

ایران در پاسخ به ترور نیروهای ارزشمندش قدرت موشکی خود را به رخ کشید. برای اولین بار از موشک‌هایی با برد زیاد استفاده کرد. خبرگزاری تسنیم با بیان اینکه می‌توان فاصله محل شلیک موشک‌های خیبرشکن تا ادلب را حدود ۱۳۰۰ کیلومتر تخمین زد، آن را دوربردترین عملیات موشکی سپاه دانست که به زعم بسیاری پیامی روشن برای اسرائیل بود؛ بدین معنا که این موشک‌ها قابلیت رسیدن تا تل‌آویو را هم دارند. 

نشریه آمریکایی Slate از قول فرزین ندیمی، کارشناس ارشد انستیتو واشنگتن نوشته است: «موشک شلیک شده به سوریه، دوربردترین موشکی است که ایران در یک حمله نظامی شلیک کرده است و مانند موشک‌هایی که به سمت عراق شلیک شد، بسیار دقیق بود. ندیمی گفت: این موشک‌ها همان مسافتی را که برای اصابت به اسرائیل لازم بود طی کردند. به این معنا، احتمالاً منظور تهران تا حدی ارسال یک سیگنال به اسرائیل بوده است.»

با این وجود، این پیام روشن، اثر بازدارندگی برای اسرائیل نداشت. ترور دیگری رخ داد و این سوال را ایجاد کرد که چرا عملیات‌های انتقام‌جویانه اخیر سپاه اثر بازدارندگی نداشت و اسرائیل بلافاصله حمله دیگری علیه مواضع ایران در سوریه مرتکب شد؟ و اساسا چرا اسرائیل چنین بی‌پروا و بدون نگرانی از عواقب آن دست به ترور فرماندهان ارشد ایرانی می‌زند؟ دیگر آنکه در این میدان تازه نبرد کدام یک دست برتر را دارند؟

 توان نابرابر اطلاعاتی و امنیتی

پیش از هر چیز باید این نکته را یادآور شد که هدف گرفتن دو فرمانده ارشد و موثر سپاه که تحت پوشش اطلاعاتی و امنیتی بوده‌اند، قطعا نشانه یک باگ بزرگ اطلاعاتی است؛ خاصه آنکه فاصله ترور این دو، کمتر از یک ماه است. 

انزوای سیاسی و اقتصادی، موقعیت ایران در منطقه و فرامنطقه را بسیار آسیب‌پذیر کرده است. این موضوع قدرت مانور ایران برای انتقام را کاهش می‌دهد تا جایی که همین عملیات‌های انتقام‌جویانه اخیر هم، برایش فشارهای بین‌المللی و تنش با همسایگان را به دنبال داشت

نه تنها در ترور نیروهای مستشاری ایران، بلکه در هدف گرفتن دیگر اعضای جبهه مقاومت نیز مشخص است که اسرائیل به خوبی به موقعیت و نقش سوژه خود واقف است. از میان دو نیروی مقاومت که خودروی آنها دو روز پیش در جنوب لبنان مورد حمله پهپادی اسرائیل قرار گرفت، یکی از آنها «علی محمد حدرج»، مسئول پشتیبانی اطلاعاتی و فناوری حماس بوده که شبکه‌های خبری منطقه درباره او نوشته‌اند مهره مرتبط با نیروی قدس سپاه پاسداران ایران بوده است. 

در خصوص این اشراف و دست برتر اطلاعاتی اسرائیل، تحلیلگران به کهنه بودن و منسوخ شدن رویه‌های دستگاه اطلاعاتی و امنیتی ایران و کوتاهی دست آن از امکانات سخت‌افزاری امنیتی به واسطه تحریم‌ها اشاره می‌کنند. هادی معصومی زارع، کارشناس مطالعات منطقه‌ای در این باره نوشته است: «دسترس‌پذیری آسان، دست موساد را در کشف و اقدام باز می‌گذارد. موساد بیش از هر چیز، از باگ روتین‌های کهنه و منسوخ حریف استفاده می‌کند. پیرسالاری مطلق و تجارت‌پیشگی نسبی حاکم بر برخی دستگاه‌های عریض و طویل اطلاعاتی و امنیتی و برخی نهادهای سیاسی از جمله عوامل موثر در حاکمیت روح محافظه‌کاری و انفعال و از دیگر سو به‌روز نشدن استراتژی‌ها و تاکتیک‌های متخذه از سوی این دستگاه‌هاست.»

همین عدم توازن در توان امنیتی دو طرف است که موجب می‌شود ایران پس از عملیات انتقام‌جویانه برای پاسخ به ترور فرمانده ارشدش، با یک ترور غافلگیرانه دیگر مواجه شود. 

 حساب‌هایی که برای ایران 

فاکتور می‌شوند و برای اسرائیل نه

نکته دیگر درباره اینکه چرا رفتار ایران قدرت بازدارندگی برای اسرائیل ندارد، به میزان هزینه‌ای که دو طرف در این میدان می‌دهند، بازمی‌گردد. 

اساسا اسرائیل هیچگاه بابت جنایات و هر آنچه که خارج از چارچوب و قواعد بین‌الملل انجام می‌دهد مورد بازخواست، مواخذه و تنبیه قرار نمی‌گیرد. ایران اما موقعیتی کاملا متفاوت دارد؛ سایه فشار تحریم‌ها بر سر ایران است؛ فشارهایی که هر اقدام حساسیت‌برانگیز ایران می‌تواند آنها را تشدید کند.

فداحسین مالکی، عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس در این باره به انتخاب گفته است: «اگر شرایط منطقه و خاورمیانه عادی بود، یقین نداشته باشید که پاسخ ایران سنگین بود. اینکه ایران صحنه را مدیریت می‌کند تا منطقه بیشتر از این به هم نریزد به معنای سکوت ایران نیست.»

 عدم توازن در توان امنیتی دو طرف ایران و اسرائیل موجب می‌شود ایران پس از عملیات انتقام‌جویانه برای پاسخ به ترور فرمانده ارشدش، با یک ترور غافلگیرانه دیگر مواجه شود

وضعیت غیرعادی اما نه فقط درباره منطقه، بلکه درباره خود ایران نیز صدق می‌کند. انزوای سیاسی و اقتصادی، موقعیت ایران در منطقه و فرامنطقه را بسیار آسیب‌پذیر کرده است. از همین روست که حمله اخیر ایران به اقلیم کردستان، سوریه و پاکستان با واکنش‌ تند همسایگانش مواجه شد. فواد حسین، وزیر خارجه عراق پس از حمله هفته گذشته ایران به اربیل، طی گفت‌وگویی ضمن آنکه ایران را کشوری منزوی خواند، گفت: «ایران چون نمی‌خواهد یا نمی‌تواند با اسرائیل رو به رو شود، به اربیل حمله می‌کند.»  اظهارات او باعث شد شماری از مقامات ایرانی از جمله علی‌اکبر صالحی یادآوری کنند که «اگر جانفشانی‌های سرداران سپاه ایران در جلوگیری از سرازیر شدن داعش به کردستان عراق نبود، الان نشانی از آن دیار باقی نبود.»

واکنش پاکستان با حمله متقابلی که به خاک ایران کرد، به مراتب شدیدتر و خون‌آلود بود. بدین ترتیب میدان ترور و انتقام ایران را حتی به سوی تنش با همسایگانش کشانده است.

نه تنها در سطح منطقه، بلکه فراتر از آن، هلند با این ادعا که کودک کشته شده در حمله ایران به اربیل عراق، هلندی بوده است، سفیر ایران در این کشور را احضار کرد. 

انگلیس نیز اعلام کرده که «کرم میخائیل» تاجر مسیحی که در موشک‌باران اربیل توسط سپاه کشته شده، شهروند بریتانیاست. 

همگی اینها اسباب فشار بر ایران است. در حالی که اسرائیل با حمایت همیشگی آمریکا، از چنین فشارهایی مصون است. 

 ایران درباره ترورها به آمریکا پیام آشکار دهد

در این وضعیت نابرابر بسیاری تاکید می‌کنند که ایران نباید پای در تله تل‌آویو بگذارد؛ چراکه تداوم این چرخه بیشتر به نفع اسرائیل و به ضرر ایران است. 

حشمت‌الله فلاحت‌پیشه، تحلیلگر سیاست خارجی در همین باره به انصاف‌نیوز گفته است: «همه‌ی بازیگران طوری عمل کردند که نتانیاهو و طیف تندرو اسرائیل می‌خواستند. نتانیاهو سرنوشت خود را وابسته به یک جنگ بی‌پایان می‌بیند به همین دلیل قبل از اینکه جنگ در غزه پایان یابد جنگ در لبنان و سوریه را شروع کرد. الآن هم به تدریج دارد جنگ را به سمت ایران می‌کشاند. نتانیاهو خیالش راحت است که یک سال قبل انتخابات آمریکا اگر جنگی بین ایران و اسرائیل دربگیرد حتما مقامات دو حزب اصلی در آمریکا نظامیان آمریکا را به کمک اسرائیل روانه می‌کنند.

بنابراین مسیر تحولات مشخص است. اگر همه چیز در راستای سیاست‌های نتانیاهو پیش برود که تا به حال پیش رفته یک جنگ تمام عیار را در منطقه خواهیم داشت. روز به روز هم موعد آن نزدیک‌تر می‌شود.»

او معتقد است که «اسرائیلی‌ها حالا گستاخانه و مستقیم به سمت ایرانی‌ها شلیک می‌کنند و در این شرایط تنها راه این است که یک پیام آشکار از طرف ایران به ویژه برای آمریکایی‌ها ارسال شود.»

شعله‌ور شدن و گسترش آتش جنگ به سوی ایران گذشته از تمام آنچه گفته شد، ضریب خطای محاسباتی را نیز بالا می‌برد. تحلیلگران تصریح می‌کنند که هرچه حساسیت و سطح تنش بالاتر می‌رود، احتمال خطا و وقوع رخدادهای غیرمنتظره نیز افزایش می‌یابد؛ مانند آنچه درباره پاکستان رخ داد و می‌توانست اوضاع را از کنترل خارج کند.