تحلیل امنیتی فلاحتپیشه از واقعه تروریستی کرمان و تاکید بر یک نکته مغفول در گفتوگو با «توسعه ایرانی»؛
فرهنگ شهادت نافی مسئولیت برای حفظ جان مردم نیست
پس از آنکه داعش خراسان مسئولیت دو انفجار تروریستی چهارشنبه گذشته در کرمان را برعهده گرفت، برخی گمانهزنیها ناظر بر «بازگشت داعش» و تشکیل هستههای عملیاتی مشخصا از سوی داعش خراسان در داخل ایران بود. شماری دیگر اما با استناد به نابودی داعش، معتقدند اساسا این گروه تکفیری با ضرباتی که طی سالهای گذشته خورده، توان طراحی و اجرای چنین عملیاتهایی را ندارد. توئیت عبدالرحیم مسلمدوست، رهبر پیشین داعش خراسان در راستای همین نظر دوم است. او پس از اینکه داعش خراسان مسئولیت حمله تروریستی کرمان را برعهده گرفت، در توئیتی نوشت: «داعش در افغانستان و منطقه تنها حضور تبلیغاتی دارد و حضور فیزیکی اصلا ندارد.» رهبر سابق این گروه تکفیری با بیان اینکه «عوامل عملیات کرمان ۲۲ آذر و نزدیک به یک ماه قبل از طریق کشور پاکستان راهی ایران شده بودند»، اضافه کرده بود: «به شمول پاکستان و تاجیکستان، چند گروه استخباراتی دیگر، افراد مشخصی را مورد استفاده قرار میدهند و برای مقاصد خود اسم داعش را بر آن میگذارند.» این توئیت در واقع گمانه بازگشت داعش به آن شکلی که در گذشته بود را رد میکند. در عین حال اما به استفاده گروههای استخباراتی از اعضای این گروه تکفیری اشاره دارد. پیدا کردن کلید این معما که بالاخره این داعش است که دارد بازمیگردد یا تهدیداتی با قالب و ابعاد تازهای علیه ایران شکل گرفته، میتواند تصویر روشنتری از وضعیت امنیتی کشور بدهد. حشمتالله فلاحتپیشه، نماینده ادوار مجلس که زمانی رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس نیز بود، جزو آن دسته است که معتقدند داعش به تنهایی امکان و قدرت عملیات تروریستی در کرمان را نداشته و تهدید امنیتی و تروریستی علیه ایران فراتر از داعش است. آنچه میخوانید گفتوگوی «توسعه ایرانی» با او درباره حادثه تروریستی کرمان، عوامل آن و آمادگی اطلاعاتی و امنیتی ایران در برابر تهدیدها و وقایع تروریستی اخیر است.
محبوبه ولی
آقای فلاحتپیشه، مسئولیت انفجار تروریستی خونین در کرمان را داعش خراسان برعهده گرفت. در عین حال مقامات قضایی استان کرمان از کشف 64 بمب در سراسر کشور خبر دادهاند که قرار بوده در سالگرد سردار سلیمانی منفجر شوند. مجموع اینها چه تصویری از وضعیت امنیتی کشور ارائه میدهند؟ آیا میتوانند سندی بر بازگشت داعش باشند؟
در مورد آنچه در سالگرد سردار سلیمانی در کرمان رخ داد، اینکه چه گروهی مسئولیت انفجار را به عهده میگیرد، تمام ماجرا نیست. بلکه پسِ ماجرا وجود دستگاههای اطلاعاتی دشمن و دستگاههای اطلاعاتی اهل تبانی در منطقه است. چون من معتقدم کل عدد داعشیهای خراسان در لب مرز ایران به 64 نفر نمیرسد که 64 جلیقه و محموله انفجاری را بیاورند؛ کما اینکه برای این کار دهها نفر و چندین سازمان اطلاعاتی باید همکاری کنند؛ حتما پولهای زیادی رد و بدل شده و چه بسیار افرادی به صورت اجارهای عمل کردهاند.
در واقع این کار بدون کمک دستگاههای اطلاعاتی آمریکا و موساد و تبانی با برخی کشورهای منطقه از عهده داعش برنمیآید که 64 محموله را وارد خاک ایران کنند.
یعنی شما معتقدید آنچه در کرمان رخ داد برآیند همکاری داعش و برخی دستگاههای اطلاعاتی در منطقه و خارج از منطقه بود؟
مسئله این است که آمریکا از دهه 1980 میلادی هیچگاه ظرفیت استفاده از تروریسم و وحشیگری سلفیها و تکفیریها را از دست نداده است. لذا آمریکاییهایی که بعد از سرکوب القاعده و طالبان، رهبران آنها را به گوانتانامو بردند، این رهبران را به گونهای دیگر ساماندهی کردند.
حضور آمریکا در سوریه و عراق نیز نه برای مقابله با داعش، بلکه برای حفظ آن بخش از داعش بود که کماکان در درون سیاست امنیتی آمریکا بازی میکنند. اکنون نیز شک نکنید آمریکا، موساد و سازمان سیا به روال گذشته خود از ظرفیتهای وحشیانه گروههای سلفی برای پیشبرد اهداف سیاسی- امنیتی خود استفاده کردهاند؛ حادثه کرمان یکی از این استفادهها بود و البته تبانیهایی در دو کشور افغانستان و پاکستان صورت گرفته است.
این تحلیل چه پیامی برای ایران و امنیت آن دارد؟
زمانی که طالبان به قدرت برگشت من در توئیتی این موضوع را مطرح کردم که ایران باید دغدغه تروریسم اجارهای را داشته باشد و اکنون به نظرم آن اتفاق افتاده و ما با پدیده تروریسم اجارهای مواجه هستیم.
اگر اکتشاف در حدی که مقامات کرمان اخیرا اعلام کردند، صورت گرفته، یعنی یک جنگ تروریستی بوده و مسئولان باید در مورد کمیت و کیفیت و نحوه برگزاری تصمیم اساسی میگرفتند. شاید بهترین کار این بود که این مراسم در تهران برگزار میشد و مراسم محدودتری در کرمان شکل میگرفت
امروز اعضای داعش دیگر گرگهای تنها نیستند؛ بلکه توسط دستگاههای اطلاعاتی اجاره میشوند و این دستگاههای اطلاعاتی آنها را منسجم میکنند. بُعد اکتشافات و انفجارات کرمان نیز این واقعیت را نشان داد. اطلاعاتی که برخی مسئولان استان مبنی بر کشف 64 محموله بمب و جلیقه انفجاری دادهاند، این نظر را تایید میکند. در واقع یک جنگ تروریستی با ایران در راه است.
الان سازماندهنده اصلی داعش، آمریکاییها هستند. چون گرگهای تنها در نهایت یا یکدیگر را میدریدند یا میمردند، اما الان با پشتوانه آمریکا دوباره زنده شدهاند.
در این شرایط سیستم امنیتی و اطلاعاتی ایران چقدر آمادگی رویارویی با چنین جنگی را دارد؟ عملیات تروریستی در شاهچراغ و این انفجار تروریستی در کرمان که جانهای بسیاری را گرفت، نگرانیهایی را در این مورد ایجاد کرده است.
من معتقدم اگر مسئولان امنیتی کشور به جای عصبانیت در برابر انتقادها، به انتقادها توجه میکردند، حتما خیلی از این حوادث قابل پیشگیری بود. متاسفانه مسئولان مربوطه در سطح کلان به هشدارها توجه نکردند
سطح آمادگی ضد تروریستی بر اساس تعریف آن تهدید تفاوت میکند. باید این سطح آمادگی ارتقا پیدا کند چون دیگر با پدیده گرگهای تکفیری تنها مواجه نیستیم بلکه با گروههای تکفیری و به ویژه داعشی مواجه هستیم که رهبرانشان از زندانهای آمریکا و رهبران آنها از خانههای امن افبیآی و سیا درآمدند و مسئول شکلدهی به یک تشکیلات تازه شدهاند تا سیاستهای آمریکا را در قبال عمق استراتژیک ایران به کار بگیرند. تروریسم اجارهای تهدید آینده منطقه است.
ضمن آنکه یک واقعیتی را بپذیریم و آن اینکه نقدهایی که به ضعف مدیریتی در واقعه کرمان وارد میشود به معنای مخالفت با واقعیاتی مثل فرهنگ شهادت و غیره نیست. بر اساس تجربه تاریخی بدون فرهنگ شهادت بسیاری از دستاوردهای ایران در زمان انقلاب، جنگ و بعد از آن به دست نمیآمد.
فرهنگ شهادت یک فرهنگ اصیل در ایران است اما نمیشود به اسم فرهنگ شهادت برخی مسئولان به وظیفه خود برای صیانت از جان و مال مردم عمل نکنند و به اسم شهادت، بازخواستی هم صورت نگیرد.
مقامات مربوطه تا به این لحظه گفتهاند که هیچ کوتاهی از سوی نهادهای مسئول در حادثه کرمان صورت نگرفته است. بازخواستی که به آن اشاره میکنید مشخصا از بابت چه قصوری است؟
در مورد اینکه آیا در کرمان ضعفهای مدیریتی وجود داشته است یا نه، من معتقدم شورای امنیت کشور و شورای تامین استان به دلیل اینکه مراسم سالگرد سردار سلیمانی نه صرفا ملی، بلکه مراسمی بینالمللی است مسئول هستند؛ به ویژه با توجه به آماری که از کشفیات محمولههای بمب و جلیقه انفجاری ارائه میشود. درصد بالایی از اقدامات تروریستی قبل از وقوع پیشگیری میشوند، ولی درصد بالای اکتشافات آن هم با هدف آرامگاه شهید سلیمانی و گلزار کرمان نشان میدهد که یک ضعف مدیریتی و ضعف تصمیمگیری وجود داشته است.
اگر اکتشاف در این حد بوده یعنی یک جنگ تروریستی بوده و مسئولان باید در مورد کمیت و کیفیت و نحوه برگزاری تصمیم اساسی میگرفتند. شاید بهترین کار این بود که این مراسم در تهران برگزار میشد و مراسم محدودتری در کرمان شکل میگرفت. اینها گزینههایی است که رو به روی تصمیمگیرندگان وجود داشت ولی این تصمیم صورت نگرفته و این همان ضعف تصمیمگیری است.
اگر نهادهای مربوطه آمادگی لازم برای برگزاری مراسم را داشتهاند، چرا پس از انفجار با نوعی دستپاچگی و اطلاعات ضد و نقیض مواجه شدیم؟ حتی این سوال وجود دارد که علیرغم آمادگی ذهنی در مورد عملیات تروریستی، چرا عوامل امنیتی نتوانستند مانع انفجار دوم و یا دست کم دور کردن مردم از محل ترور شوند؟
این جزئیات باید در سر صحنه بررسی شود. اما چیزی که میتوانم بگویم این است که وقتی آمار اکتشافات جلیقههای انفجاری و بمبها بیش از حد معمول بوده باید سطح امنیت این مراسم ارتقا پیدا میکرد و یا حتی در صورت امکان در مورد کم و کیف و نوع و نحوه برگزاری آن تصمیمگیری دیگری صورت میگرفت.
در مسائل امنیتی کسی نمیتواند عدد غیرقابل اثبات بدهد و وقتی یک مقام مسئول از کشف 64 محموله بمب خبر داده، این عدد قابل اعتناست. ضمن اینکه به طور معمول هر اکتشاف درصد مشخصی از یک محموله را نشان میدهد. یعنی وقتی 64 محموله کشف شده، معنایش این است که محمولههای بیشتری نیز وارد شده که به هر دلیل امکان کشف نداشتهاند.
برای پیشگیری از وقوع چنین حوادثی دستور کار اصلی نهادهای امنیتی و اطلاعاتی چه باید باشد؟
به هیچ وجه خونهای رفته باز نمیگردد. دلسوزیهای ما نمیتواند جای عزیزان از دست رفته را پر کند، اما امیدوارم که در آینده به جای آمار و سخنرانی، اقدام ضد تروریستی پیشگیرانه و بازدارنده در دستور کار مسئولان قرار گیرد.
من معتقدم اگر مسئولان امنیتی کشور به جای عصبانیت در برابر انتقادها، به انتقادها توجه میکردند، حتما خیلی از این حوادث قابل پیشگیری بود. متاسفانه مسئولان مربوطه در سطح کلان به هشدارها توجه نکردند.
دیدگاه تان را بنویسید