فقر و استاندارد زندگی در ایران پس از برجام
پروفسور جواد صالحی اصفهانی در یادداشتی با عنوان «فقر و استاندارد زندگی در ایران پس از برجام» تاکید دارد که ناآرامیهای دیماه سال جاری میتواند با بیکاری و انتظارهای اقتصادی برآورده نشده مربوط باشد اما با نرخ بالای فقر در ایران ارتباطی ندارد.
پروفسور جواد صالحی اصفهانی، مدرک فوقلیسانس و دکتری خود را از دانشگاه هاروارد دریافت کرده و در حال حاضر استاد اقتصاد در مؤسسه پلیتکنیک ویرجینیا در آمریکاست. وی سابقه همکاری و تدریس با دانشگاههای آکسفورد و پنسیلوانیا را نیز در کارنامه دارد. دکتر صالحیاصفهانی به طور حتم یکی از اقتصاددانان مطرح ایرانی مقیم آمریکاست که مقالات او در نشریههای معتبری همچون اکونومیک ژورنال، ژورنال اقتصاد توسعه، توسعه اقتصادی و تغییر فرهنگی، ژورنال نابرابری اقتصادی، ژورنال بینالمللی مطالعات خاورمیانه و مطالعات ایران منتشر شده است. وی در مقاله ذیل که برای نخستین بار در وبسایت شخصی خود منتشر کرد، با توجه به دادههای اقتصادی ایران در سالهای پس از اجرای برجام، به این نتیجهگیری رسیده است که ناآرامیهای دیماه سال جاری میتواند با بیکاری و انتظارهای اقتصادی برآورده نشده مربوط باشد اما با نرخ بالای فقر در ایران ارتباطی ندارد.
بسیاری از ناظران به سرعت اقدام به گمانهزنی درباره تظاهرات اخیر در ایران کرده و آن را ناشی از بالا بودن میزان فقر در این کشور عنوان کردند، در حالی که این ناآرامیها بیانگر شکست توافق هستهای ایران یا هدر دادن ثروت ناشی از آن است. «حسن روحانی» رئیس جمهور ایران توافق را به کسانی که وی را دو مرتبه به ریاست جمهوری انتخاب کردهاند، ارائه کرد چرا که مردم برجام را تنها راهی که میتواند زندگی آنها را بهبود ببخشد، میدانستند. اعتراضات از شهرهای کوچک ایران آغاز شد و نشان داد که باور آنها از وعدهها فراتر از وضعیت حال بوده است. همانطور که پیشتر نیز نوشته بودم، تردید بسیار کمی نسبت به رشد دوباره اقتصاد ایران پس از برجام وجود دارد، اما آیا فقر و سطح استاندارد زندگی مردم ایران با بازسازی اقتصاد این کشور بهبود پیدا خواهد کرد؟
تنها منبع معتبر برای پاسخ دادن به این موضوع، بررسی هزینهها و درآمدهای خانوادهها در ایران است که از سوی مرکز آمار ایران از سال ۱۹۶۰ و به صورت هر ساله ارائه میشود. در این گزارش میتوانید آمارهای ثبت شده از سال ۱۹۴۸ و همچنین آمار مربوط به سال ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷ را ببینید.
گزارش اخیر این مرکز درباره استاندارد زندگی مردم ایران از ابتدای اجرای توافق هستهای ایران یعنی از ژانویه سال ۲۰۱۶ نیز قابل مشاهده است. انتظار میرود که اطلاعات جمعآوری شده، تأثیرات توافق بر استانداردهای زندگی مردم ایران در این دوره زمانی را قابل مشاهده کند.
پیشتر به طور مفصل درباره این موضوع گزارش دادهام. آمار ارائه شده مربوط به سال ۲۰۱۷ شامل اطلاعات نظرسنجیهای انجام شده تا تاریخ ۲۰ مارس سال ۲۰۱۶ میلادی است. در این مقاله برخی از دادههای آمار جدید را براساس نظرسنجیهای جدید انجام شده بهروزرسانی کردهام.
دادههای خود را با استفاده از ۲ نمودار تنظیم کردهام. یکی از آنها نشاندهنده میانگین تغییرات مخارج هر خانوار با استفاده از شاخص قیمت مشتری و مقایسه آن با تفاوت هزینه زندگی در سه بخش است: تهران (شامل ۱۶درصد از جمعیت ایران)، مناطق شهری (۵۸درصد از جمعیت ایران) و مناطق روستایی (۲۶درصد جمعیت ایران). نمودار دوم نیز از اطلاعات مشابه برای محاسبه درصد جمعیت زیر خط فقری است که در این مناطق زندگی میکنند.
نمودار نخست: سرانه هزینهها براساس منطقه
دو موضوع مهم در اینجا قابل ذکر است. نخستین موضوع واگرایی در استاندارد زندگی (اندازهگیری سرانه هزینهها) میان تهران از یک سو و کل کشور از سوی دیگر است. این «تأثیرات روحانی» است که در نتیجه ریاضت اقتصادی، تورم را کاهش داده اما هزینههای ایجاد شغل را در کشور بالا برده است. سیاستهای اصلاحگرایانه مانند افزایش هزینههای انرژی و همزمان اجازه کاهش ارزش نقدینگی و دیگر سیاستها، به نفع تجارت و طبقه متوسطی است که عمدتاً در پایتخت زندگی میکنند. این موضوع نیز جالب توجه است که واگرایی در ثروت تهران و دیگر مناطق ایران میتواند بیشتر بیانگر تأکید بر نفس نارضایتیهای اقتصادی در اعتراضات اخیر باشد. برخلاف سال ۲۰۰۹ که تهران در مرکز اعتراضات بود، اعتراضات اخیر اغلب در شهرهای کوچک رخ داد.
دوم، این نمودار نشان میدهد استاندارد (کیفیت) زندگی در سایر مناطق ایران در سال ۲۰۱۶ تا ۲۰۱۷ (۱۳۹۵) و پس از آنکه توافق هستهای (تا اندازهای) اجرایی شد، شروع به بهتر شدن کرد. این میتواند نشانه تأثیر «برجام» باشد که مثبت بوده و با رشد ۱۱درصدی تولید ناخالص داخلی اعلام شده توسط مرکز آمار ایران (SCI) در این سال مطابقت دارد.
بازگشت فقر
نمودار 2 رشد مداوم نرخ فقر در مناطق شهری را از سال ۲۰۱۲ نشان میدهد که با نکتهای که درباره جغرافیای اعتراضات بیان کردم، مطابقت دارد. نرخ فقر در مناطق روستایی در سال اول فعالیت روحانی به عنوان رئیسجمهوری افزایش زیادی داشت و همچنان این نرخ بالاست. نشانههای کمی درباره اثر مثبت برجام برای مردم فقیری که خارج از تهران زندگی میکنند در این نمودار نمایان شده است. واضح است که تأثیر مثبت رشد ۱۱درصدی تولید ناخالص داخلی برای اقشار کمدرآمد هنوز در سال ۱۳۹۵، رخ نداده است. با توجه به گزارش مرکز آمار ایران، خبر خوب برجام این است که اقتصاد در شش ماهه ابتدایی سال ۱۳۹۶ (۲۰۱۷ تا ۲۰۱۸) رو به رشد بوده است. اما هنوز نمیدانیم تأثیر این رشد اقتصادی به مردم فقیر در شهرهای کوچک رسیده است یا خیر؟
نمودار۲: نرخ فقر براساس منطقه
این نمودار همچنین تأثیر پرداخت نقدی (یارانه نقدی) دولت احمدینژاد که از سال ۲۰۱۱ و به عنوان بخشی از برنامه اصلاح سیستم یارانه، آغاز شد را بر فقر نشان میدهد. اما آیا یارانه نقدی دلیل کاهش فقر پس از سال ۲۰۱۰ بوده است؟ آیا توجیه دیگری برای کاهش فقر وجود دارد، زمانی که با توجه به نمودار ۱، متوسط مخارج واقعی (تعدیل شده نسبت به افزایش قیمتها) در مناطق شهری و روستایی در حال کاهش بوده است؟
نکته دیگری که از این نمودار برداشت میشود، نرخ پایین فقر در ایران است: چهار و هفت دهم درصد برای کل ایران در سال ۲۰۱۶ ـ ۲۰۱۷. با توجه به این ارقام، نمیتوانم تصور کنم چگونه این اعتراضات را به نرخ بالای فقر نسبت میدهند. این اعتراضات میتواند با بیکاری و انتظارهای اقتصادی برآورده نشده مربوط باشد، اما با نرخ بالای فقر ارتباطی ندارد.
با وجود اینکه رشد اقتصادی در اقتصاد نفتی ایران خیلی شامل قشر فقیر نمیشود، اما به سود دولت پوپولیست آن بوده است. روحانی به درستی، با دید بلندمدت و همانطور که منطق اقتصاد به ما میگوید، به جای توزیع مجدد، به رشد اقتصادی باور داشته است اما همین منطق به ما میگوید یارانه نقدی خیلی مؤثرتر از یارانه انرژی است. به هر دلیلی، شاید تیم اقتصادی روحانی در مقابل سیاستهای احمدینژاد (مانند برخورد ترامپ و میراث روسای جمهوری پیشین آمریکا) درباره یارانه نقدی تصمیم درستی نگرفتند. با از بین بردن این برنامه، دولت روحانی یکی از ابزارهای مهم برای اصلاح قیمت انرژی را از دست داده است. مجلس شورای اسلامی مخالفت خود با هرگونه افزایش قیمت انرژی را اعلام کرده است. مجلس اینکه تا چه زمانی قیمت انرژی نباید افزایش پیدا کند را اعلام نکرده است، اما من خیلی به رسیدن قیمت سوخت در ایران به قیمت جدید سوخت در عربستان (حدود ۱۵۰۰۰ ریال برای هر لیتر)، قیمتی که روحالی برای سال آینده در نظر گرفته بود، خوشبین نیستم.
دیدگاه تان را بنویسید