نماینده سابق مجلس:
روحانیت دیگر استقلالی ندارد
خبر پیش ثبتنام علی مطهری برای متفاوتترین انتخابات در جمهوری اسلامی (مجلس شورای اسلامی/ اسفندماه) در حالی منتشر شده که مشخص نیست از سد نظارت استصوابی شورای نگهبان خواهد گذشت یا نه و اگر گذشت و تایید شد آیا نرخ مشارکت چنان خواهد بود که به او رای دهند یا اگر بنا بر رقابت درون اردوگاه اصولگرایی باشد چه بسا مشارکتکنندگان کسانی باشند که به طیف فکری او رای نمیدهند و اگر به مجلس بعدی راه یافت چنانچه همفکرانی نداشت چه کاری از او برمیآید و حتی اگر اکثریت کرسیها را به دست آوردند با نهادهای موازی چه خواهند کرد؟
این پرسشها و موضوعات دیگر در گفتوگوی سایت دیدهبان ایران؛ با نایب رییس پیشین و نماینده سابق و صریحاللهجه مجلس شورای اسلامی در میان گذاشته شده است.
گفتوگو با او که وقتی سیاست و دیپلماسی در میان باشد اصلاحطلب است و در امور اجتماعی و فرهنگی ریشههای اصولگرایانه او به چشم میآید به قرار زیر است:
با توجه به پیش ثبتنام شما برای انتخابات مجلس این پرسش قابل طرح است که اگر شما را تأیید صلاحیت کنند و در عین حال برای اصلاح طلبان و اعتدالگرایان امکان مشارکت به خاطر رد صلاحیت دیگران فراهم نباشد، آیا باز در صحنه میمانید یا انصراف میدهید؟
الآن نمیشود یک نظر قطعی را بیان کرد. باید ببینیم چه اتفاق میافتد و رفتار شورای نگهبان -که البته برگرفته از رفتار نهادهای اطلاعاتی و امنیتی است- چگونه خواهد بود. باید این را بسنجیم، شرایط جامعه را بسنجیم ومیزان مشارکت مردم را بسنجیم [و تصمیم بگیریم]. انسان بالاخره در آن شرایط وظیفه خود را تشخیص میدهد که چگونه رفتار بکند. الآن نمیشود حرف قطعی زد.
اگر تأیید صلاحیت شوید با این احتمال که مشارکت مردم، به خاطر نداشتن انگیزه، پایین باشد و مشارکتکنندگان همیشگی هم به شما رأی ندهند و طبعا از پیروزی بازبمانید، احتمال دارد مخالفانتان بگویند دیدید شکست خوردید! آیا نگران این وضعیت نیستید؟
نه، ببینید اگر ما به اینجا برسیم که به طور قطعی باید در انتخابات شرکت بکنیم، این واقعا به خاطر وظیفه شرعی و اجتماعی است. با همه انتقاداتی که ما به نظام جمهوری اسلامی داریم، ولی بالاخره اصل این نظام باید حفظ و اصلاح بشود. برخی رفتارهای غلط باید از بین برود، باید برگردیم به قانون اساسی و باید مجلس برگردد به جایگاه خودش در قانون اساسی.
بالاخره افرادی باید بیایند و اوضاع را اصلاح کنند. نمیشود عقب بنشینند و به امید اتفاقات باشند. بعضی از سیاستهایی که الآن دارد اعمال میشود، اینها در واقع باعث این مشکلات اقتصادی و فرهنگی شده و باید تغییر بکند.
نمیشود همینطور ما بگوییم مرغ ما یک پا دارد و به راه خود ادامه دهیم. این است که بالاخره اگر بشود افرادی وارد مجلس بشوند که مجلس را به جایگاه اصلی خودش برگردانند و مجلسی باشد که واقعا نماینده مردم باشد و حرفهای مردم در آنجا مطرح بشود، اگر انسان احساس کند میتواند در اینجا مؤثر باشد، آدم وارد میشود و وظیفه دارد وارد بشود.
فرض کنید تأیید شدید و رأی اول تهران را هم بهدست آوردید. با وجود شوراهای موازی که قانونگذاری میکنند، چقدر احتمال تأثیرگذاری مجلس بعدی متصور است چون برخی بر این باورند که اصولا مجلس در این ساختار از حیّز انتفاع ساقط شده است.
عرض کردم که کارآیی و تأثیر مجلس خیلی کم شده، این هم به این دلیل است که دستوبال مجلس را بستهاند. من قبلا هم عرض کرده بودم که وجود برخی شوراها که قانونگذاری میکنند، یک محدودیت برای مجلس است.
وجود آن هیأت عالی نظارت بر حسن اجرای سیاستهای کلی که یک هیأت مندرآوردی و کاملا خلاف قانون اساسی است، یک عامل محدودکننده مجلس است و دستوبال مجلس را بسته است؛ مصوبه مجلس را میگیرد بررسی میکند و گاهی به بهانه مغایرت با یک سیاست کلی آن را نگه میدارد تا زمان آن بگذرد، در حالی که غیر از شورای نگهبان هیچ نهادی حق بررسی مصوبه مجلس را ندارد، شورای نگهبان هم صرفا از نظر انطباق با شرع و قانون اساسی میتواند بررسی کند.
همچنین شورای هماهنگی اقتصادی سران قوا نیز که گاهی قانونگذاری می کند مجلس را محدود کرده است. اینها همه مجلس را تضعیف کردهاند. دیگر ما نمیتوانیم ادعا بکنیم که این مجلس نماینده واقعی مردم است. لذا مجلس باید برگردد به جایگاه خودش در قانون اساسی. این هم البته باید ابتدا از راه مذاکره و گفتوگو باشد و بعضی از اینها با خود رهبر انقلاب باید صحبت بشود؛ راجع به شورای هماهنگی اقتصادی سران قوا و همینطور راجع به هیأت عالی نظارت بر حسن اجرای سیاستهای کلی با خود مقام رهبری باید صحبت بشود.
اگر هم چیزی بوده، موقت بوده و به خاطر شرایط خاصی چنین تصمیمی گرفته شده، ولی ادامه کار اینها به نظر من اصلا درست نیست. کاملا دستوبال مجلس را بسته و نمایندهها در مسائل مهم اصلا نمیتوانند وارد بشوند؛ چون بلافاصله همینها میآیند و وارد میشوند.
بعضی چیزها اصلا در مجلس مطرح نمیشود و مستقیم میرود در شورای عالی سران. خب، اینها قانون میگذارند و اصلا مجلس اطلاع ندارد. یا مجلس یک مصوبه مهمی دارد، اما آن هیأت عالی نظارت بر حسن اجرای سیاستهای کلی میگوید با فلان سیاست از میان صدها سیاست مخالف است و نگهش میدارد؛ مثل رفتاری که درباره لوایح مربوط به FATF رخ داد که چند سال است که اینها را نگه داشتهاند، در حالی که یکی را مجلس تصویب کرد و شورای نگهبان هم تأیید کرد و یکی دیگر را مجلس تصویب کرد و شورای نگهبان یک اشکال جزئی گرفت که قابل رفع بود، بعد رفت در مجمع تشخیص و هیأت نظارت، جلوش را گرفتند. اگر تصویب میشد چقدر مؤثر بود در وضع اقتصاد کشور؟!
خب، این نشان میدهد که آن تصمیمگیرنده نهایی مجلس نیست و کاری کردند که گلوگاه مجلس در دستشان باشد و آنجایی که مخالفند، مانع مصوبات مجلس بشوند.
اینها را میشود با گفت و گو حل کرد و باید صحبت کرد. من در موقعی که در مجلس بودم و زمانی نائب رئیس و در هیأت رئیسه مجلس بودم بارها گفتم این هیأت عالی خلاف قانون اساسی است. شورای سران موقت بوده، چیزی نیست که ادامه داشته باشد و برایش دبیرخانه درست کنند. یا این شوراهای خارج از مجلس، حق قانونگذاری ندارند، اینها فقط باید سیاستگذاری بکنند. اینها با صحبت احتمال دارد حل بشود و یک جاهایی مجلس باید مقاومت کند. این خیلی مهم است؛ حالا انتخابات به هر شکلی که انجام بشود، اصلا مجلس باید برگردد به جای خودش. شما بهترین نمایندگان را هم اگر داشته باشید ولی به همین شکل دستوبال مجلس بسته باشد، باز هم خیلی مؤثر نخواهد بود. اینها باید بحث بشود، در سطح جامعه باید مطرح بشود، در تلویزیون مطرح بشود و مناظره بشود دربارهاش، با خود مقام رهبری مطرح بشود و راه حل
پیدا بشود.
به جز این شخصیت ها و در موارد دیگر اگر آن ایدهآل شهید مطهری، یعنی عدم دخالت روحانیون در مسائل اجرایی کشور پیاده میشد، امروز چه چیزهایی داشتیم و چه چیزهایی نداشتیم؟
اگر آن اتفاق میافتاد، روحانیت همچنان پناهگاه مردم بود؛ یعنی وقتی مردم مشکل داشتند، به دامن روحانیت برمیگشتند و مسائلشان را با آنها مطرح میکردند. طبعا روحانیون هم مستقل بودند و اظهار نظر میکردند و دولتها را از انحرافات بازمیداشتند.
الآن روحانیت و دولت چنان مخلوط شدهاند که دیگر روحانیت استقلالی ندارد و مردم آنها را به عنوان پناهگاه خودشان به حساب نمیآورند.
البته یک علت آن این است که عدهای در درون حکومت فکر میکنند که با توجه به اصل ولایت فقیه، بقیه روحانیت یا باید مؤید و تاییدکننده باشند و یا باید سکوت کنند و وارد هیچ مسألهای نشوند.
الآن روحانیت و دولت چنان مخلوط شدهاند که دیگر روحانیت استقلالی ندارد و مردم آنها را به عنوان پناهگاه خودشان به حساب نمیآورند
خب، این هم اشتباه است. باید در مسائل مهم کشور، اول خود روحانیون وارد شوند. مثلا در موضوع گران شدن بنزین در سال 98 اول باید خود روحانیت و خود مراجع وارد میشدند که این چه نحو گران کردن است که بدون صحبت کردن با مردم به طور ناگهانی این کار را میکنید.
در این صورت آن آشوبها صورت نمیگرفت و عدهای کشته نمیشدند. همین طور در موضوع سال گذشته باید خود اینها اول وارد میشدند و از دولت توضیح میخواستند. طوری نباشد که انگار اینها حکومتی هستند و با همه کارهای حکومت موافقاند. علما باید در اظهارنظر آزاد باشند ولی الآن این طور نیست، خیلی از روحانیون جرأت نمیکنند حرف بزنند؛ چون بعدا مواخذه میشوند و اذیتشان میکنند. این خوب نیست. این نگاهی که بعضیها دارند به اصل ولایت فقیه، در واقع اشتباه است.
اتفاقا این باعث تقویت ولایت فقیه است که روحانیون و مراجع تقلید در مسائل مهم نظر خودشان را اعلام کنند. ولی خب، در آنجایی که تشتت آرا پیدا میشود، طبیعتا نظر ولی فقیه ملاک است.
آیا آقای لاریجانی قبل از این هم با شما درباره اصطلاح «خالصسازی» صحبت یا ابراز نگرانی کرده بود یا بعد از رد صلاحیت خود شما ایشان به این موضوع پیبردند؟
درباره به کارگیری این اصطلاح ما با هم صحبتی نداشتیم، از طرف خود ایشان است. البته محتوایش که قبلا هم مطرح بوده ولی به کار بردن این اصطلاح شاید اولین بار به وسیله ایشان بوده باشد.
به نظر میرسد آقای رئیسی فاقد گفتمان اختصاصی است و تنها گاهی اصطلاحات رهبری را تکرار میکند. تا چه حد این دیدگاه را درست میدانید و آیا نیاز است که رئیس جمهور گفتمان اختصاصی داشته باشد یا نه، چون معمولا توضیح خود ایشان این است که گفتمان ما همان گفتمان انقلاب است؟
اگر همان گفتمان انقلاب باشد که اشکال ندارد، ولی خب، در یک جاهایی همان گفتمان انقلاب هم نیست؛ در گفتمان انقلاب این آمریکاستیزی افراطی وجود نداشته، یا این که بگوییم ما اقتصاد کشور را به برجام گره نمیزنیم، خب، این یعنی چه؟ این یک حرف بیمعنی است، مگر میشود؛ این خود به خود گره خورده، مگر میشود بگوییم ما اقتصاد را به تحریمها گره نمیزنیم! خب، این تحریمها اثر خودش را دارد و باید هر طور شده اینها را لغو کنیم.
دیدگاه تان را بنویسید