چرا خانهتکانیها هم تحولی در دولت ایجاد نمیکند؟
دعوت از رئیسی برای رفتن روی مین استعفا
محبوبه ولی
محمود احمدینژاد و حسن روحانی، هر دو دومین دور ریاستجمهوریشان را با انبوهی از چالش و مخاطره پشت سر گذاشتند و در مواجهه با این مخاطرات چنان مغلوب ماندند که دو سال آخر ریاستجمهوریشان بارها یا با خواهش و تمنا یا با عتاب و خطاب توصیه به استعفا شدند.
ابراهیم رئیسی اما یک تفاوت عمده با هر دوی آنها دارد. احمدینژاد و روحانی، دولت اول خود را با آرامشی نسبی طی کردند و هنگامی که با درخواست استعفا و تهدید «عدم کفایت سیاسی» رو به رو شدند، بخش قابل توجهی از دولت دوم خود را هم از سر گذرانده بودند. دولت ابراهیم رئیسی اما امروز در حالی با موجی از مطالبه استعفا مواجه شده که هنوز شمع دو سالگیاش را هم فوت نکرده است.
«در اولین نطقی که برایم محقق شود، خواهم گفت که آقای رئیسی اگر ادعا میکند که دلش برای مردم، کشور و انقلاب میسوزد بایستی فکر کند که زمان جنگ است. در آن زمان بسیجیها روی مین و سیم خاردار میرفتند تا مسیر را برای عبور سایرین باز کنند. آقای رئیسی هم باید روی مین استعفا برود»؛ این گفتههای مصطفی رضاحسینی قطب آبادی، عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس است؛ مجلسی که تحت عنوان حاکمیت یکدست، بیدردسرترین جلسات رأی اعتماد را برای کابینه ابراهیم رئیسی رقم زد و اکنون سخت در پی استیضاح اعضای همان کابینهای است که به آن اعتماد کرده بود.
رفت و آمدهای بیحاصل
در واقع یک تفاوت عمده رئیسی با دو رئیسجمهور پیشین خود این است که ناامیدی از دولت او خیلی زود رخ داده است؛ تنها یک سال و هشت ماه پس از استقرار دولتش! این حجم از ناامیدی اما از کجا میآید؟
رئیسی احیانا برای آنکه نشان دهد نه مانند احمدینژاد روی اطرافیانش تعصب دارد و نه مانند روحانی رئیسجمهور لجوجی است که دست به ترکیب تیمش نمیزند، گارد خود را برای تغییر باز کرد. هرچند برخی معتقدند تغییراتی که تا اینجا در کابینه و تیم اقتصادی رئیسی رخ داده تحمیلی بوده اما هرچه که هست، دولت او تاکنون رکورددار بیشترین تغییر یک دولت در 600 روز اول خود شده است.
از دولت او تاکنون حجتالله عبدالمالکی وزیر کار، رستم قاسمی وزیر راه، یوسف نوری وزیر آموزش و پرورش، جواد ساداتینژاد وزیر جهاد کشاورزی، مسعود میرکاظمی رئیس سازمان برنامه و بودجه و علی صالحآبادی رئیس بانک مرکزی رفتهاند. کنار گذاشتن آنها میتوانست به معنای ترمیم کابینه، جلب نظر مساعد منتقدان و امیدبخشی نسبت به عملکرد آینده دولت باشد؛ اما نه تنها چنین نشد، بلکه اوضاع هر روز بیش از پیش رو به وخامت گذاشت.
با اینکه صالحآبادی از بانک مرکزی رفته اما دلار بالای 50 هزار تومان است، عبدالمالکی هم از وزارت کار کنار گذاشته شده اما بنا بر گزارش مرکز آمار ایران، بیکاری در زمستان گذشته رکوردی جدید به جا گذاشت، میانگین قیمت مسکن هم با پوزخندی به رفتن رستم قاسمی و آمدن مهرداد بذرپاش، هر روز خود را دستنیافتنیتر میکند. در مدارس هم به نظر نمیرسد برای عامل مسمومیتها مهم باشد که یوسف نوری رفته است!
درخواست استعفای رئیسی درحالی مطرح شده است که تجربه ریاست جمهوری در ایران نشان نمیدهد این درخواستها به جایی برسد. روال بر این است که روسای جمهور تا آخرین روز ریاست جمهوری خود در پاستور بمانند و هر طور هست دوره چهار ساله خود را تمام کنند
آنهایی که پشتشان گرم است، نمیروند!
بدین ترتیب گشادهدستی یا کوتاه آمدن رئیسی برای تغییر در کابینهاش راه به جایی نبرده است. در این میان بسیاری معتقدند، این در واقع هسته سخت دولت رئیسی است که باید دگرگون شود و جایگزین مناسبی پیدا کند؛ هستهای که محمد مخبر قطعا یکی از اعضای آن است. مخبر اما در تمام این مدت علیرغم اینکه بارها زمزمه رفتنش بلند شده، هنوز در دولت است و به نظر نمیرسد بلند کردن او از صندلیاش کار سادهای باشد!
عضو دیگر این هسته سخت، سیدرضا فاطمی امین، وزیر صمت است که مجلس در همین یک سال و اندی، چندین بار برای استیضاح او خیز برداشته و هر بار لابیها، خیزش مجلسیها را سر جای خود نشانده است. مجلس دیروز دوباره استیضاح فاطمی امین را کلید زد تا یک بار دیگر شانس خود را امتحان کند. محمد رشیدی، عضو هیأت رئیسه مجلس دیروز اعلام کرد که استیضاح وزیر صمت، 40 امضا دارد و اعلام وصول میشود.
تیغ استیضاح خاندوزی را هم تهدید میکند. حاجی دلیگانی درباره او گفت که نمایندگان از توضیحاتش قانع نشدهاند و در صورتی که امضاهای طرح استیضاح او نیز به حد نصاب برسد، به هیأت رئیسه تقدیم میشود تا اعلام وصول شود.
گرچه تقلای تازه مجلسیها برای استیضاح خاندوزی و فاطمی امین این بار هم ممکن است به لطف لابیها به سنگ بخورد، اما نفس طرح موضوع، حاکی از این است که طراحان به وزرای صمت و اقتصاد هم امیدی ندارند.
صالحآبادی از بانک مرکزی رفته اما دلار بالای 50 هزار تومان است، میانگین قیمت مسکن هم با پوزخندی به رفتن رستم قاسمی و آمدن مهرداد بذرپاش، هر روز خود را دستنیافتنیتر میکند. برای عامل مسمومیتها هم به نظر نمیرسد مهم باشد که یوسف نوری رفته است!
پاستورنشینی رئیسی هشت ساله نخواهد شد؟
آنها که استعفای رئیسی را مطرح میکنند اما معتقدند که رفتن خاندوزی و فاطمی امین هم علاج واقعه نخواهد کرد و این رئیسی است که باید پاستور را ببوسد و بگذارد کنار.
رحمتالله بیگدلی هفته گذشته در توئیتی به همین موضوع اشاره کرده و تلویحا گفته بود تغییراتی که تاکنون در کابینه رخ داده بیفایده بوده است. او نوشت: «قرار بود عبدالملکی سالانه با یک میلیون تومان یک میلیون شغل ایجاد کند! قاسمی سالانه یک میلیون مسکن بسازد! ساداتینژاد یکمیلیارد درخت بکارد! میرکاظمی مشکل بودجه را حل کند و علی وحدت نوآوری کند! همگی عزل شدند و قاسمی در چین مرحوم شد! فقط اگر رئیسی استعفا کند مشکل دولت حل میشود!»
مصطفی رضاحسینی قطبآبادی هم که در گفتوگویی با رویداد 24 خواسته است رئیسی روی مین استعفا برود، معتقد است که هیچ ارادهای در دولت رئیسی برای مهار تورم وجود ندارد و کارنامه دو سال گذشته آزمایش خوبی بوده برای اینکه نشان دهد این دولت نمیتواند از پس مشکلات بربیاید.
کسانی چون جعفرزاده ایمنآبادی هم پیشبینی میکنند که با این وضع اصولگرایان تا آخر پای دولت رئیسی نخواهند ایستاد و چه بهتر که رئیسی هرچه زودتر استعفا دهد.
برخی دیگر چون محمد مهاجری نیز تاکید دارند که بیحاصلی تغییرات در دولت رئیسی از این روست که اساسا افراد نخبه اقتصادی و سیاسی و فرهنگی حاضر به همکاری با این دولت نیستند تا جایی که حتی آن را نقد هم نمیکنند.
تجربه ریاست جمهوری در ایران اما نشان نمیدهد که این درخواستهای استعفا به جایی برسد. روال بر این است که روسایجمهور تا آخرین روز ریاست جمهوری خود در پاستور بمانند و هر طور هست دوره چهار ساله خود را تمام کنند.
برای رئیسی اما عواقب این تقاضاهای زودهنگام استعفا احتمالا این باشد که ریاستجمهوری او را منحصر به یک دوره چهار ساله کند و شانس ورود دوباره به پاستور را از او بگیرد.
دیدگاه تان را بنویسید