مدرس حوزه علمیه با اشاره به طرح موضوع محروم کردن بیحجابها از خدمات عمومی؛
بگیروببندها حکم حکومتی هم باشد، مشکل را حل نمیکند
آیتالله سید اصغر ناظم زاده قمی، مدرس حوزه علمیه در بیانیهای درباره مساله حجاب نوشت: «وظیفه کارمندان ادارات، رسیدگی به درخواستِ ارباب رجوع است؛ حتی اگر فردی بیحجاب باشد، باید کار او را راه بیندازند. و اگر بگویند این اقدامات، “حکم حکومتی” است، در این صورت باید گفت: اگر حکمِ حکومتی هم باشد، مشکل را حل نمیکند و نظام اداری و بانکی کشور، کم کم مختل میشود و پروندههای قضایی را انباشتهتر خواهد کرد و معلوم نیست با این کارها و بگیر و ببندها مشکل بیحجابی حل شود.» بخشهایی از این بیانیه به شرح زیر است:
حجاب، یک حکم اسلامی و قرآنی است. اما مطلب اساسی این است که چه کنیم تا با روشهای عاقلانه و منطقی از این حکم قرآنی حراست کنیم، و جامعه را به چالش نکشانیم. آنچه در ذیل می آید در همین راستاست:
۱. فرهنگسازی و آگاهی بخشی: وظیفه خانواده، روحانیت، حکومت و همه نهادهای فرهنگی و تبلیغی در امر تربیت دینی، از جمله حجاب، فرهنگ سازی است. خانوادهها از همان دوران کودکی و نوجوانی باید مراقب باشند که فرزندانشان، هویت دینی خود را حفظ کنند و ارزشهای دینی در وجودشان نهادینه شود و مرزهای عفاف را پاس دارند.
وظیفه حکومت ـ به ویژه حکومتی که داعیه دینداری دارد ـ این است که با بسترسازیهای مناسب، به ویژه تقویت بنیانهای اقتصادی، رونق تولید و کار، قانون مداری، جلوگیری از حیف و میل اموال و پرهیز از تبعیض، دین را در قلب و چشم مردم، جذاب سازد.نهادهای فرهنگی تحت نظر حکومت هم باید بدانند که در برابر این همه امکانات و بودجههایی که در اختیار دارند، مسئولند و یکی از عوامل مهم این ناهنجاریهای فرهنگی خود آنها هستند.
در امر فرهنگ سازی، آگاهی دادن، بسیار پر اهمیت است. زنان و دخترانی که اقدام به بیحجابی می کنند، نوعا انسانهای پاک دلی هستند، اما بسیاری از آنها خصوصاً نوجوانها از اسلام و احکام شرعیِ حجاب، آگاهی ندارند و وظیفه حکومت و روحانیان و ارگانهای عریض و طویلی که از بودجه بیت المال ارتزاق می کنند، آن است که با زبان و منطق مناسب، تعالیم حیات بخش اسلام را ترویج کنند و آسیبهای گریز از احکام را تبیین نمایند، تا زمینه حجاب برای مخالفین فراهم آید.
۲. تاکید بر عفاف: در جریان فرهنگ سازی، باید توجه داشت حجاب و عفاف، هرچند در گفت و گوهای عامیانه، به صورت مترادف به کار می رود، اما “عفاف” مفهوم بسیار عمیقی دارد. عفاف، ناظر به صفت درونی و بازداشتنِ غرایز و تمایلاتِ سرکش نفس حیوانی است، در حالی که حجاب به مفهوم ایجاد پوشش در برابر نامحرمان است. پس حجاب، پوشش ظاهری است و عفت، یک خصلت و بینش درونی و بنیادی است. لذا حجاب می تواند به صورت تحمیلی و غیر اختیاری محقق شود، ولی عفت، یک خصلت و ارزش درونی است.
لذا اگر حجاب از “عفت و عفاف” ریشه گرفته باشد، هیچ گاه به ماموری نیاز ندارد. پس درست نیست گفته شود هر زنی که حجاب ندارد عفت ندارد.
۳. قانون مداری: یکی از معیارهای مهم جامعه سالم، قانون مداری است، برای عبور از چالش حجاب، باید قوانینی مطابق عقل و شرع در اختیار داشت تا افرادی به انگیزه غیرت دینی یا دفاع از ارزشها، شخصاً وارد عمل نشوند.روشهایی که گاهی این روزها برای مبارزه با بیحجابی، اعمال می شود، مثل جلوگیری از ورود بیحجابها به مراکز دولتی، بانکها، مراکز تفریحی و تجاری یا پلمب کردن مغازهها و داروخانهها، کارگشا و مؤثر نیست و گاهی هم از نظر شرعی نیز جایز نیست؛ مثلاً اگر زنی بیحجاب به بانکی مراجعه کند و سپرده خود را طلب نماید، بانک شرعاً موظف است، امانت او را ادا کند، چون ردِّ امانت، حتی به مشرک و کافر از شرایط ایمان است.
همچنین وظیفه کارمندان ادارات، رسیدگی به درخواستِ ارباب رجوع است؛ حتی اگر فردی بیحجاب باشد، باید کار او را راه بیندازند. و اگر بگویند این اقدامات، “حکم حکومتی” است، در این صورت باید گفت: اگر حکمِ حکومتی هم باشد، مشکل را حل نمی کند و نظام اداری و بانکی کشور، کم کم مختل میشود و پروندههای قضایی را انباشته تر خواهد کرد و معلوم نیست با این کارها و بگیر و ببندها مشکل بیحجابی حل شود.
۴. عملکرد مسئولان: شیوه مدیریتِ حاکمان کشور، که لباس دین بر تن دارند، عاملِ بسیار مهمی در جذب یا فراری دادن مردم، به ویژه جوانان، به دین و احکام شرعی است. وقتی مردم، اقتصاد بی ثبات و متزلزل را مشاهده میکنند و شاهد گرانیها و تبعیض و اختلاسها هستند یا تنگ نظریهای سیاسی و حذف نیروهایِ کارآمد را می بینند، از نمادهای دینی ـ از جمله حجابـ دور می شوند و اعتراض خود را با بی تفاوتی یا طغیان علیه این نمادها نشان می دهند. و نیز وعدههای مقطعی و غیر عملی یا ایجاد امیدهای کاذب، خشم خدا را بر می انگیزد و به تبع خشم مردم را:
۵. سنجیدهگوییِ تریبونداران نظام: کسانی که تریبونهای مؤثری در اختیار دارند؛ به ویژه ائمه جمعه و رسانههای حکومتی، نباید با سخنرانیهای تند، مردم را به مقابله با بیحجابها، تشویق کنند و جامعه را دو قطبی سازند. این کار سبب تفرقه در میان امت می شود و عواقبِ ویران گری به دنبال خواهد داشت.
متاسفانه برخی ائمه جمعه، ناآگاهانه طوری سخن می گویند که گویی همه کاره مملکت اند و اختیار این آب و خاک را در دست دارند، لذا به تنهایی قانون گذار و مجری و قاضی هستند و با زبان خشن، با مردم سخن می گویند و رنگی از محبت در کلامشان نیست، این گونه سخن گفتن با مردم اشتباه است و اوضاع را آشفته تر می سازد و مخالفان را هم جدی تر می کند. به یاد قبل از انقلاب می افتم که زنان بیحجاب آن دوران، که تعدادشان به مراتب بیش از این زمان بود، به امید تحقق وعدههای حکومت دینی، فوج فوج به صورت اختیاری به حجاب، روی آوردند (یاد آور می شوم که تا سه سال بعد از انقلاب، حجاب اجباری نبود). راه حل امروز چالشهای حجاب جامعه، کارهای شعاری و بدون پشتوانه نیست بلکه راه اساسی تبلیغ صحیح و منطقی به دور از توهین و تهدید است.
۶. امر به معروف و نهی از منکر شایسته: وظیفه همه زنان و مردان با ایمان در برابر هر گناهی از جمله بد حجابی و بیحجابی، نهی از منکرِ مؤثر و شایسته است؛ به این صورت که: قلباً از عمل گناه ناراحت باشند و اگر فایده دارد تذکر زبانی هم بدهند و اگر بدانند تذکر سودی ندارد از کنارشان بگذرند. ولی همه سخن این جاست که هیچ مرد و زنی با ادعای غیرت دینی، حق ندارد به گناه کار، از جمله زنان بیحجاب و شُل حجاب، توهین کند و درگیری و نزاع، راه بیندازد. این رفتارها شرعاً حرام است و در مادههای ۵ و ۶ قانونِ حمایت از آمران به معروف به آن، تصریح شده است.
۷. پرهیز از لج بازی: یکی از عوامل بد حجابیِ کنونی، لج بازی با حکومت است، اما طرف مهم قضیه این است که حکومت هم نباید کاری کند که با آنان تلقی لج بازی شود و نباید با روشهایی، آنان را جَری نماید. همین رفتارها و موضع گیریها، شکاف و تفرقه میان مردم و حکومت را بیشتر می کند و گاه، زمینه نزاع و درگیری بین طبقات جامعه را به وجود می آورد.
۸. پرهیز از سیاست یک بام و دو هوا: مسئولان ما از یک سو، بیحجابی و بدحجابی را ناهنجاری می دانند و با آن، برخورد می کنند، اما از سوی دیگر، شُل حجابان و بد حجابانِ شرکت کننده در تظاهرات و یا مناسبتهای مربوط به جمهوری اسلامی را تشویق می کنند و برای این که نشان دهند که شُل حجابان هم با حکومت هستند، چهرههای آرایش کرده با موهای بیرون ریخته را به نمایش می گذارند. در حالی که نمایش بدحجابانِ آرایش کرده تشویق به گناه است و این کار از محرمات قطعی اسلام است، به علاوه این سیاست تبعیض آمیز، امر مبارزه با بیحجابی را صوری و مصلحتی و سیاسی جلوه می دهد.
خلاصه این که: حجاب، یک حکم شرعی و الهی است و مسئولان و ما روحانیان و نهادهای فرهنگی، وظیفه دارند با روشهای پسندیده به فرهنگ سازی و آگاهی بخشی بپردازند و از اقدامات خودسرانه و تحمیلی، پرهیز کنند. تندخویی، تهدید، توهین و محروم کردن شهروندان از امکانات و خدمات عمومی، هیچ کمکی به ترویج حجاب و دیگر احکام اسلامی نمی کند.
دیدگاه تان را بنویسید