سال «تصمیم بزرگ برای نظام» و یک مصوبه انتخاباتی پرحاشیه؛
خواباندن مچ حریف قبل از مچاندازی!
محبوبه ولی
«نجات اقتصاد ایران»، شعار دهانپرکنی بود برای لیست «شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی» که با رونمایی غلامعلی حدادعادل روانه مجلس شدند و اکنون که در چهارمین و آخرین سال نمایندگی خود به سر میبرند، نه تنها اقتصاد ایران نجات نیافته، بلکه هر روز بیش از پیش زندگی ایرانیان را به سیاهچاله تباهی میبرد.
بهمن 98 وقتی حدادعادل به عنوان رئیس شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی، مردم تهران را برای رأی دادن به لیست این شورا با نام «ایران سربلند» دعوت میکرد، دلار در کانال 13 هزار تومان بود و اکنون پس از سه سال و دو ماه در حال بالا رفتن از پله 50 هزار تومانی تورم است و مجلسی که «نجات اقتصاد ایران» در دستور کارش بود، اکنون سخت در بند حجاب زنان و چارهجویی برای آن است.
در این سه سال اصولگرایانه مجلس، کشور وقایع تلخ بسیاری را پشت سر گذاشته که هر یک به تنهایی میتوانست صحنه عرض اندام مجلس برای جلب اعتماد جامعه و اثبات کارآیی و کارآمدیاش باشد. در تمامی این بزنگاهها اما بهارستان یا خانه تندروهایی بود که بر تنور آتشها میدمیدند یا مجلسی منفعل؛ تا جایی که دی ماه پارسال الیاس نادران با اعتراض به دخالت شورای عالی هماهنگی اقتصادی سران قوا در کار مجلس پس از آنکه گفت مجلس را ضایع و بیخاصیت کردهاند، خبر استعفای خود از نمایندگی مجلس را اعلام کرد.
آنهایی که میمانند و آنهایی که دیگر نمیآیند!
همزمان سطح نارضایتی عمومی رو به فزونی است. در چنین شرایطی، نتیجه انتخاب میان علی لاریجانی و محمدباقر قالیباف چه خواهد بود؟ و اصلا چگونه میتوان انتخاباتی را رقم زد که ترکیب موجود در پاستور و بهارستان دست نخورده بماند؟
از آن جایی که جامعه ایرانی در دو انتخابات پیشین پاستور و بهارستان با حضور حداقلی پای صندوق رأی نشان داد که اساسا دست از «انتخاب» شسته است، ممکن است اسفند پیش رو نیز چنین شود و در این صورت قالیباف و همکارانش در بهارستان برای دومین بار برنده میدان خواهند بود.
آنچه این روند را تسهیل میکند نیز رد صلاحیتهای گسترده شورای نگهبان است که با عنوان «قلع و قمع» از آن یاد میشود و قطعیت پیروزی را برای اصولگرایان بیشتر میکند.
اما از آن جایی که به قول حافظ دائما یکسان نباشد حال دوران و اساسا احوالات سیاسی در ایران چون موج دریا پیش میآیند و پس میروند، آنچه میتواند کسب پیروزی را بیدردسرتر کند و شورای نگهبان را نیز از موج انتقادها و گلایههای انتخاباتی مصون بدارد، پیدا کردن راهی است برای حذف رقبا «پیش از آنکه اصلا رقابتی شکل بگیرد.»
فعال سیاسی اصولگرا در گفتوگو با ایلنا: «متأسفانه اکثریت مجلس یازدهم عملکرد قابل دفاعی برای ارائه به مردم ندارد، لذا با دستکاری قانون انتخابات به دنبال کاهش مشارکت و حذف رقیب قبل از انتخابات ۱۴۰۲ است تا حضور مجدد خود در مجلس دوازدهم را تضمین کنند»
برای این منظور نیز بهترین راه احتمالا همین مصوبه اخیر کمیسیون امور داخلی و شوراهای مجلس است؛ یعنی ممنوعیت ثبتنام داوطلبان با سابقه سه دوره نمایندگی در انتخابات مجلس! به ویژه که با تصویب نهایی چنین مصوبهای تمام آنهایی که اسم و رسمی در انتخابات مجلس به هم زدهاند و رقبای قدر محسوب میشوند خود به خود و بدون آنکه نیاز به بررسی صلاحیت و داستانهای بعدش باشد، از چرخه انتخاب حذف میشوند؛ کسانی چون علی لاریجانی، احمد توکلی، مسعود پزشکیان، الیاس حضرتی، علی مطهری، مجید انصاری، حشمتالله فلاحتپیشه و .... در عوض نمایندگانی که قریب به اتفاق آنها، اولین دوره نمایندگیشان را در مجلس یازدهم میگذرانند، بیرقیب، دست کم دو دوره دیگر برای نشستن روی کرسیهای بهارستان وقت دارند.
چرخش نخبگانی یا مهندسی انتخابات؟
مصوبه کمیسیون شوراها و امور داخلی مجلس در خصوص این محدودیت، با واکنشهای بسیاری مواجه شده و بهارستانیها در واکنش به انتقادها، عقب نشستهاند و گفتهاند که این مصوبه در صحن مجلس رأی نخواهد آورد.
برخی دیگر اما چنین استدلال کردهاند که مبنای مصوبه مذکور، تحقق چرخش نخبگانی و پیشگیری از لنگر انداختن فسادزای آنهایی است که از فرط میهمان بهارستان بودن، دست آخر میشوند صابخانه.
با این استدلال اما چنین مصوبهای باز هم بیش از آنکه اصلاح قانون انتخابات باشد، مهندسی انتخابات به نظر میآید. وهاب عزیزی، فعال سیاسی اصولگرا چنین طرحی را ناشی از ضعف نمایندگان خوانده و در این خصوص به ایلنا گفته است: «متأسفانه اکثریت مجلس یازدهم عملکرد قابل دفاعی برای ارائه به مردم ندارد، لذا با دستکاری قانون انتخابات به دنبال کاهش مشارکت و حذف رقیب قبل از انتخابات ۱۴۰۲ است تا حضور مجدد خود در مجلس دوازدهم را تضمین کنند.»
تهاجم به دموکراسی
حشمتالله فلاحتپیشه نیز در گفتوگویی با اصلاحاتنیوز با بیان اینکه «این طرح مجلس واقعا طرح نادری است»، توضیح داده: «یکی از دلایلی که در دنیای امروز هیچ وقت برای نمایندگی مجلس و سنا و پارلمان سقف گذاشته نمیشود، این است که هیچگاه از دل این مجالس دیکتاتوری بیرون نمیآید. مجالس به محلی برای تجربه تبدیل میشود و اتفاقا بزرگترین ضعف مجالس به جایی برمیگردد که پوپولیسم بدون تجربه در آن شکل میگیرد. شما ببینید برای مناصب اجرایی همواره سقف وجود دارد. مثلا ریاست جمهوری فقط دو دوره است. در جایی مثل آمریکا برخی از سناتورها تجربه حضور دو رقمی دارند و باعث پختگی در رایگیری و قانونگذاری میشود یکی از مصادیق همین ناپختگی در کشور ما، همین طرحها است.»
روحانی در دیدار نوروزی با وزرا و استانداران دوران ریاست جمهوریاش و شماری دیگر از چهرههای سیاسی در حالی که محمدجواد ظریف و محمود واعظی در سمت چپ و محمدباقر نوبخت در سمت راستش نشستهاند، میگوید: «۱۴۰۲، سال امتحان بزرگ برای جمهوری اسلامی است؛ یا درست عمل میکنیم یا سلیقه قبلی را ادامه میدهیم»
او ادامه داده: «هرچند که چنین طرحهایی به نتیجه نمیرسند اما نشاندهنده این هستند که کشورمان به جای اینکه به سمت انتخابی شدن حرکت کند، به سمت خطرناک تبدیل انتخابات به انتصابات حرکت میکند و تبدیل انتخابات به انتصابات بزرگترین آفت دموکراسی است که در کشور ما افراد بسیاری در تلاش هستند تا این کار صورت بگیرد.»
رقبا وارد گود میشوند
علیرغم این انتقادهای تند، اما تب بهارستان برای دست بردن در شکل و شمایل «انتخاب» هرچه به انتخابات نزدیکتر میشویم، تندتر میشود. این تب تند، به ویژه وقتی بالاتر میرود که حسن روحانی و علی لاریجانی نیز با شروع فعالیتهای انتخاباتی خود را به گود انتخابات نزدیک میکنند و بر دلواپسی اصولگرایان بهارستان دامن میزنند.
زمستان پارسال زمزمههایی به گوش رسید مبنی بر احتمال نامزدی علی لاریجانی و به میدان آمدن حسن روحانی به همراه چهرههایی چون آذری جهرمی، سورنا ستاری، اسحاق جهانگیری و عبدالناصر همتی برای میدانداری در انتخابات بهارستان و پس از آن پاستور.
جلسات روحانی با وزرا و اعضای کابینهاش در دولتهای یازدهم و دوازدهم و اظهارنظرهای او در تیتر اخبار، این گمانه را تقویت میکرد. این روزها نیز ویدئوی دیدار نوروزی او با وزرا و استانداران دوران ریاست جمهوریاش و شماری دیگر از چهرههای سیاسی منتشر شده است که اظهاراتش بر فعالیت انتخاباتی او صحه میگذارد.
روحانی در این ویدئو در حالی که محمدجواد ظریف و محمود واعظی در سمت چپ و محمدباقر نوبخت در سمت راستش نشستهاند، به انتخابات اسفند امسال اشاره میکند و میگوید:«۱۴۰۲، سال امتحان بزرگ برای جمهوری اسلامی است. یا درست عمل میکنیم یا سلیقه قبلی (سلیقه سالهای 98 و 1400) را ادامه میدهیم.»
او با بیان اینکه این انتخابات یک امتحان بزرگ برای نظام است، ادامه میدهد: «در داخل و خارج تمام چشمهای دنیا دوخته خواهد شد به ایران که ببینند آیا شاهد تحول هستیم یا نیستیم. چشم دنیا به ایران دوخته میشود که آیا تحولی
رخ میدهد؟»
اینکه او به عنوان نماینده راست میانه و همینطور جریان اصلاحطلبی شانسی در انتخابات پیش رو داشته باشد، با توجه به سنت و سابقه انتخابات در ایران و همینطور دستاندازهایی که مجلس فعلی بر سر راه او خواهد گذاشت، چندان محتمل به نظر نمیآید. با این حال باید منتظر ماند و دید که سیر وقایع، انتخابات دوازدهمین مجلس شورای اسلامی را به چه سمت و سویی خواهد برد.
دیدگاه تان را بنویسید