گمانهزنیهایی از رویکرد نظام در دوره پسااعتراضات؛
ادامه ناشنوایی سیستماتیک یا بازنگری در شیوهها؟
حسامالدین اسلاملو
«همه چی آرومه» ترانهای بود که شاید حالا قدیمی شده باشد؛ اما زمانی وایرال شده، مضمونی سیاسی اجتماعی به خود گرفته بود و به نوعی واکنشی بود به این کنش مسئولان کشور که هیچ وقت خود را مقصر نمیدانند و به گمانشان بری از اشتباه هستند! انگار معصومند و همه کارهایشان درست است و کشور هم هیچ مشکلی ندارد!
«دیماه 96 که به دلیل دخالت خارجی اتفاق افتاد، آبان 98 هم که فتنهانگیزی غرب بود، اتفاقات اخیر هم مشخص بود از بیرون هدایت میشود و دست عربستان و شبکهی خبیث اینترنشنالش در کار بود.» ترجیعبند پایانی نیز معمولا این است: «فتنهای توسط عمال خارجی و بیگانه در شکل گرفت، تمام شد و رفت و خطرش از سر گذشت.» اینها نظراتیست که مسئولان هر بار در کشاکش و پس از پایان یک دوره اعتراض در کشور به زبان میآورند و گویا در دل نیز واقعا به منشا خارجی آن ایمان دارند یا دست کم وانمود میکنند که ایمان دارند! اما مسئولان ما هیچ وقت حاضر به بررسی این موضوع نیستند که چطور یک شبکهی تلویزیونی چنین قدرتی پیدا کرده یا اساسا نقطه ضعفهای داخلی چیست که حریف غربی یا منطقهای از آنها برای ضربه زدن به نظام سیاسی مستقر در ایران، سوءاستفاده میکند؟ مسئولان هیچگاه از خود نمیپرسند که حتی در صورت قبول فرضیهشان، چرا عدهای اساسا شما بگو قلیل در کشور، همواره آب به آسیاب این دشمن خارجی میریزند و اگر خودفروختهاند، چرا و دردشان چیست؟
آیا متوجه هستند که اعتراضات چند سال گذشته با توالی یک سال در میان صورت گرفته، درحالی که سابق بر آن هر دهه یک اعتراض جدی مطرح بود؟
آیا در اتاق فکر نظام سیاسی ما به این مسائل فکر میشود که بررسی کنند آیا شیب منحنی اعتراضات یا به زعم خودشان «آشوبهای اخیر» در آینده، شتاب و فاصلهی زمانی تندتری به خود میگیرد یا همین بود و دیگر تمام؟
موجی را در نظر بگیرید که هربار محکم به سینهی یک ساحل صخرهای میخورد. آیا این موج به عقب برمیگردد که دیگر نیاید یا دارد خود را بزرگتر میکند که دست آخر سونامی شود و صخره را خرد کند؟ در صورت محتمل بودن چنین فرض و تشبیهی، آیا فکری برای پیشگیری از ایجاد شدیدتر نارضایتی و بروز و وقوع آن در نظام سیاسی شده و میشود؛ یا نه برآنند با فراموشی صورتمسأله بر سر اینکه اسمش اعتراض بود یا اغتشاش بحث کنند و اساسا منکر وجود هرگونه نارضایتی در جامعه بشوند؟! اگر نه، حاکمیت با چه برنامه و رویکردی قصد دارد اعتراضات را کاهش بدهد و صدمهی اعتماد از دست رفته در بخشی از جامعه را جبران کند؟ با این سوالات ابتدا سراغ حس و حال این روزهای پسااعتراض در جامعه رفتیم و فضای مجازی معترضین را بررسی کردیم. زنان و دخترانی که فکر میکنند پیام اعتراضشان به برخی تبعیضها نه تنها اصلا شنیده نشده که حتی موجب لجاجت در لایههای بالایی ساختار شده و گرنه هشت سال حکم حبس برای فردی که سر زنش را بریده و در خیابان و انظار عمومی گردانده، در کنار صدور حکم حبسهای بلندمدتتر بر سر پوشش سر زنان، چه پیامی در دل خود از طرف حاکمیت به مردم میدهد؟ حاشیهسازتر اما نوع پوشش و نمایش موی زنی لبنانی در تهران است که میهمان همایش همسر رئیسجمهور بوده. آن هم در تهرانی که پوشش مهسا امینی در آن به قیمت جانش تمام شد و خشم اجتماعی را برانگیخت. افکار عمومی متوجه این استانداردهای دوگانه میشود و خشمی در دل خود جا میدهد. احساسی که اگر کهنه شود، دوباره سر باز میکند. و در این صورت آیا با حجمی از ندانمکاری و هزینهتراشی برای نظام سیاسی در ایران روبرو نیستیم؟ هزینهتراشیهایی برای کشور که نمونهاش را در ماههای گذشته شاهد بودیم و اگر اسمش را ندانمکاری مداوم و تلنبار شده نگذاریم، خودزنی آگاهانه است برای ضربه زدن به اعتماد عمومی. اما چرا؟
برآیند کلی افکار عمومی این است که انگار پیام اعتراض مردم نه تنها توسط حاکمیت اصلا شنیده نشده که حتی موجب پدیدار شدن لجاجت در لایههای بالایی ساختار شده است!
حاکمیت صدای معترضین را شنیده است؟
به نظر میرسد امروز برایند کلی افکار عمومی ایرانیان و کسانی که از شرایط حاکم بر کشور گلایههایی دارند این نباشد که حاکمیت صدای انتقاد آنها را شنیده است. در همین باره جامعهشناس مطرحی چون مقصود فراستخواه، اعتراضات را با ناشنوایی سیستماتیک ساختار سیاسی ایران مرتبط میداند: « این اعتراضها تاریخی از ندانمکاریها و زیادهخواهی پشت سر خود دارند. تاریخی از به موقع گوش ندادنها پشت سر خوددارند. حکایت تن ندادن به گفتوگو و به تعامل نرسیدنهاست.»
به نظر فراستخواه: «انواع مداخلهها در زندگی خصوصی مردم و به رسمیت نشناختن سبکهای زندگی به نام گشتهای اخلاق اجتماعی ضرورتی نداشت. این دخالتها کار را به جایی رسانده که امروز سبک متفاوت زندگی تبدیل به یک مقاومت شده است. این مقاومت در لحظه مهسایی، آتشفشانی از خشمی را یکباره منفجر میکند.»
به نظر این جامعهشناس نیاز است که هرچه زودتر شکاف ملت و دولت در ایران از طریق گفتوگوی میان ملت و دولت، پر شود و گام نخست باید با تغییر قوانین تبعیضآمیز برداشته شود: «سیاست امری حیثیتی نیست. سیاست همراه با عقلانیت و داد و ستد و مذاکره و رسیدن به راهحلهای بینابین و تعامل و توافق حد وسط است. به شهروندان بگوییم اشکال ندارد اعتراض کنید اما پاسخی به اعتراضات ندهیم، نامش گفتوگو نیست. گفتوگو به تضمین آزادی بیان و قبول تغییرات اساسی نیازمند است.»
مقصود فراستخواه در جامعهشناسی اعتراضات از ناشنوایی ساختارمند نظام سیاسی به عنوان یک عامل اصلی بروز هرباره اعتراضات سخن به میان میآورد و صادق زیباکلام استاد علوم سیاسی نیز بروز اعتراضات پی در پی از 96 به این سو را ناشی از بیاعتمادی مردم به صندوق رای و ناامیدی از بهبود مسالمتآمیز شرایط میداند
او به اقداماتی در ساختار قدرت اشاره میکند که موجب عمیقتر شدن شکاف ملت و دولت میشود: «خشمهای فرو خورده را انباشت میکنیم تا در یک لحظه حساس این انواع خشمهای اجتماعی علیه وضعیت مستقر ائتلاف کنند. در این چهار دهه زنان را دیگری کردیم. اقوام را دیگری کردیم. ادیان و مذاهب را دیگری کردیم و تمام فرصتهای قبلی را برای انجام گفتوگو از دست دادیم و همه برای یک لحظه تلنبار شد. دی ۹۶، آبان ۹۸، اینها آن لحظات بودند که باید متوجه میشدند و حرف جامعه را میشنیدند که این طور تلنبار نشود و به اینجا نرسیم. اما صداها را امنیتی کردیم. دیر شده بود اما باز میشد آب رفته را به جوی برگرداند. قبل از آن هم سیستم فرصتها را یکی یکی از دست داد.» اما چرا ساختار سیاسی ما امکان هر گونه شنیدن صدای اعتراض را به عقبنشینی تعبیر میکند و دست به تشابهات تاریخی میزند مثل این موضوع که شاه هم صدای معترضان را شنید و امتیاز داد که سقوط کرد؟! فراستخواه در پاسخ به این سوال میگوید: «شاه وقتی به لحاظ روانی آمادهی گفتوگو شد که دیگر خیلی دیر شده بود و میبایست در دهه 30 امکان گفتوگو و شنیده شدن صدای جامعه فراهم شود که نشده بود و نتیجهاش این بود که از دهه چهل و پنجاه مبارزه چریکی و پارتیزانی و رادیکالیسم سیاسی الگوی جوانان آن دوره شد.»
جامعه را از صندوق رای ناامید کردند که چنین شد
صادق زیباکلام نیز اخیرا در گفتوگو با روزنامه اعتماد از آتش زیر خاکستر اعتراضات سخن گفته است. این استاد علوم سیاسی پرسیده آیا هیچ طرح و برنامه و دستورالعملی برای ریشهیابی علت این نارضایتیها و اعتراضات در بخشهای مختلف کشور مانند وزارت کشور، شورای عالی امنیت ملی، وزارت اطلاعات، اطلاعات سپاه، مجلس و نهاد ریاستجمهوری مطالعهای درباره مشکل معترضان بررسیای صورت گرفته است؟
به نظر زیباکلام «در بخشهای مهمی از مردم این حس به وجود آمده که آبی از صندوقهای رای گرم نمیشود.» و «وقتی صندوقهای رای هم بسته شد، طبیعی است که براندازی رونق پیدا میکند و طرفدارهای خاص خود را مییابد.»
دیدگاه تان را بنویسید