اتفاقات پس از دیدار اصلاحطلبان با سران نظام، امیدها را ناامید کرد؛
آب یخ روی سر «آشتی ملی»
محبوبه ولی
مدت کوتاهی از شروع اعتراضات اخیر گذشته بود که قاضیالقضات محسنی اژهای فراخوان گفتوگو داد. او گفت: «هر کس هر ابهام، سوال، انتقاد و یا اعتراضی دارد در خدمت آنها هستم و در مورد مسائلی که در حوزه اختیارات من است با آنها گفتگو میکنم.» مقامات و مسئولان تراز اول دیگری در کشور نیز بودند که سخن از باز شدن باب گفتوگو راندند.
چهرههای شاخصی از اصلاحطلبان به این دعوت لبیک گفتند. آخر آبان رسانهها خبر از نشست هیأت رئیسه جبهه اصلاحات ایران با حضور چهرههایی چون بهزاد نبوی، محمود صادقی، حسین مرعشی و جواد امام با رئیس قوه قضائیه و دبیر شورای عالی امنیت ملی دادند. اخبار دیگر حکایت از نشست دیگری از اصلاحطلبانی چون مجید انصاری، عبدالوهاب موسوی لاری و صفدر حسینی با ابراهیم رئیسی داشت.
این جلسات خبرساز موجب شد که برخی امیدوارانه آن را به گامی عملی در جهت شکلگیری آشتی ملی، آغاز اصلاحات و تغییر تعبیر کنند. برخی دیگر آن را فریب مسئولان نظام برای استفاده ابزاری از اصلاحات در جهت کنترل اوضاع و اعتراضات تفسیر کردند. از نگاهی دیگر، این جلسات حاکی از هوشمندی حاکمیت در دریافت آلارمهای هشدار عنوان شد و بعضی ناظران هم آن را ابتکار سیاسیونی چون علی شمخانی خواندند.
محمدرضا باهنر، دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام به عنوان شخصیتی اصولگرا چندی پیش با بیان اینکه اهمیت جلسات سران نظام با اصلاحطلبان بسیار بالاست، گفت: «ما احتمال قوی میدهیم که این جلسه از سوی حاکمیت تنظیم شده و وقتی چنین جلسهای برگزار میشود، یعنی قرار است اصلاحاتی انجام شود.»
محمود صادقی نیز به عنوان سیاستمداری اصلاحطلب که اتفاقا در جلسه مذکور نیز حضور داشته، پس از برگزاری آن تصریح کرد که در آن نشست «سران نظام نگاه تعاملی داشتند نه تقابلی.»
زینتالمجالس بیخاصیت
آیا حاکمیت عبور از بحران پیش آمده را در گرو همگرایی همه گروههای سیاسی دیده است؟ آیا مقامات ارشد نظام پس از اعتراضات پُرهزینه اخیر، عزم خود را برای برقراری آشتی ملی جزم کردهاند و این دیدارها میان سیاسیون با گرایشهای متفاوت، «ب» بسمالله برای آغاز همان حکمرانی نو است که از آن دم میزند؟ اینها سوالاتی بود که با تشکیل جلسات هماندیشی میان سران قوا و چهرههای شاخص اصلاحطلب میتوانست پاسخی مثبت داشته باشد؛ اما مدت زیادی نگذشت که اصلاحطلبان اذعان کردند چنین نیست و دَر کماکان بر همان پاشنه گِرد خود میچرخد!
آذر منصوری، دبیر کل حزب اتحاد ملت که همین دیروز هم وزارت کشور بار دیگر تاکید کرد که او به دلیل محکومیت قضایی و محرومیت اجتماعی، حق فعالیت حزبی ندارد، نامهای به علی شمخانی نوشت و در آن توضیح داد که چرا در جلسه بعدی اصلاحطلبان با سران نظام حضور نیافته است.
منصوری در آن نامه خطاب به دبیر شورای عالی امنیت ملی نوشت: «معالاسف در فاصله بین جلسه گذشته و نشستی که برای روز یکشنبه مجددا به آن دعوت شدم، بر اساس فرآیند و حکمی پر ابهام یکی از بازداشتشدگان حوادث اخیر اعدام شد و اخبار صدور و اجرای احکام اعدام و مجازاتهای طویلالمدت یکی پس از دیگری بر نگرانیهای جامعه افزوده... این در حالی است که پرهیز از به کار بستن سیاست داغ و درفش و سرکوب در رویارویی با معترضان و ناراضیان نقطه اشتراکنظر اغلب حاضران در گفتگوها بوده است.»
منصوری در نامهاش افزوده بود که «حضور در مجامع سیاسی در این شکل و شرایط به عنوان زینتالمجالس نه تنها از شأن ما به دور است، بلکه هزینههای سنگینی بر اعتبار اجتماعی ما خواهد گذاشت.»
آب یخ روی گفتوگوها
اصلاحطلبان تاکید کردند که در این جلسات و دیدارها، تاکیدشان بیش از هر چیز بر ضرورت تن دادن حاکمیت به برخی اصلاحات، شنیدن صدای معترضان، مدارا با مردم و پرهیز از هرگونه خشونت بوده است. در فاصله برگزاری آن جلسات تا امروز اما شواهدی که حاکی تغییر رویه به نفع موارد فوق باشد، دیده نشده است.
محمود میرلوحی، فعال سیاسی اصلاحطلب ماه گذشته در این باره به «آرمان ملی» گفت: «به نظر میرسد پاسخ مثبتی از سوی حاکمیت نسبت به اصلاح برخی رویکردها، روشها و ساختارها داده نشده است.»
رسانههای کاغذی و مجازی اصولگرا، با گستردهتر کردن دستهبندی «دشمن»، جریانهای سیاسی داخل کشور را نیز در ردهبندی جدیدی از «دشمنپنداری» جای داده و خود نیز «دشمن» تفاهم و توافق در صحنه ملی شدهاند
حسین احمدی، سخنگوی حزب مجمع ایثارگران نیز اصلاحطلب دیگری است که دیروز با اشاره به تداوم رفتارهای قهرآمیز و خشن در برخورد با معترضان، به ایلنا گفت که «اتفاقات پس از دیدار اصلاحطلبان با سران کشور عملا آب یخی روی گفتوگوها بود.»
او توضیح داد: «در بدو امر شنیدهها حاکی از آن است که مفاهمه در این گفتوگوها برقرار بوده و راهکارهایی هم برای جلوگیری از تشدید بحران مطرح شده و مورد پذیرش هم واقع شده اما در عمل، اصلاحطلبان، مردم و معترضان پس از این گفتوگوها با خلاف آن مواجه شدهاند. یعنی ما نتیجه را برخلاف آن چیزی که در صحن گفتوگوها اتفاق افتاده دیدیم.»
آنهایی که از گفتوگو بیزارند
بخش بزرگی از این تفاوت خود را در احکام سنگین برای معترضان نشان میدهد؛ از حبسهای طویلالمدت تا محرومیتها و اعدامها. بخش دیگر، استارت دوباره برای ازسرگیری رویههای قبلی در حوزه اجتماعی است. آغاز دوباره پیامکهای بدحجابی، پلمپ اماکن و تعطیلی کسب و کارها به دلیل بدحجابی و همینطور کوبیدن پیوسته تریبونهای و رسانههای تندرو بر طبل خشونت و لجاجت با مردم.
گذشته از تداوم این رفتارها که عملا، گفتوگوهای اخیر را بیاثر نشان میدهد، سنگ دیگر به این گفتوگوها و آشتی ملی را طیفهای ستارهدار و تندرویی میزنند که به وضوح علیه «گفتوگو» برخاستهاند. این طیف با انتساب تندترین و رکیکترین اتهامات به هر جریان سیاسی که همنوا با آنها نباشد، میکوشد نه تنها این جریانات را از رسمیت بیندازد، بلکه باب هرگونه گفتوگو با آنها را نیز ببندد.
صحبت از «گفتوگو» در داخل کشور با این تاخت و تازهای رسانهای و آن بگیر و ببندهای قضایی و محرومیتهای اجتماعی، بیشتر چیزی شبیه به یک تعارف سیاسی است تا بروز عقلانیت برای چارهجویی وضع موجود!
همان اواخر آبان، بلافاصله پس از انتشار خبر جلسات اصلاحطلبان با سران نظام، روزنامه جام نوشت: «به گفته برخی از کارشناسان، اصلاحطلبان با برگزاری این دیدارهای پشت پرده درصددند تا اهدافی را دنبال کنند.»
رسانه منتسب به صدا و سیما اصلاحطلبان را متهم کرد به اینکه هدفشان از این دیدارها گرفتن امتیازاتی از مسئولان، ایجاد تردید و تزلزل در ذهن و اندیشه مسئولان، فاصله انداختن میان آنها و منویات رهبری و فرار از پاسخگویی نسبت به عملکرد 8 سال گذشته خود است.
روزنامه جوان نیز روز گذشته با حمله به رسانههای اصلاحطلب، روزنامهنگاران و خبرنگاران این جریان را متهم کرد به اینکه «برای ایران اینترنشنال تولید محتوا میکنند.»
رسانه نزدیک به سپاه پاسداران با اشاره به دیدار اخیر اصلاحطلبان با سران نظام نوشت که آنها پشت پرده به دیدار رئیسی، شمخانی و اژهای رفتند تا شاید کلاهی از این حوادث دوخته شود. جوان در ادامه آورده: «بدون تردید اصلاحطلبان یا فعالان آنان تنها اختلافشان با پهلوی و رجوی و اصلاحطلبان خارج اختلاف بر سر روش براندازی جمهوری اسلامی است. یعنی روش خشن را مفید نمیدانند، اما از هر روشی که بدون خونریزی پایان جمهوری اسلامی را اعلام کند، استقبال میکنند.»
به عبارت دیگر این دست جریدههای کاغذی و مجازی، با گستردهتر کردن دستهبندی «دشمن»، جریانهای سیاسی داخل کشور را نیز در ردهبندی جدیدی از «دشمنپنداری» جای داده و خود نیز «دشمن» تفاهم و توافق در صحنه ملی شدهاند.
فراخوان گفتوگو یا تعارف سیاسی؟
سایت اصولگرای «رسا» پا را فراتر نهاد و با بیان اینکه «اصلاحطلبان نه تنها در حاشیه این قِصه پُر غصه نبودند که نویسنده متن داستاناند»، نوشت: «تصور آنان از همراهی با جنبش فواحش، همجنسگرایان، بهاییها، منافقین و تجزیهطلبها این بود که مجموعههای بدنام فوقالذکر در حکم فشار از پایین باشند تا آنها در چانهزنیهای سطوح عالی، خواستههای دشمنان نظام را فاکتور کرده و امتیازات لازم را که همان تسلیمپذیری در مقابل نظام سلطه است، به دست آورند! بیانیههای محمد خاتمی، محقق داماد، حسن خمینی و موضعگیری سایر افراد، رسانهها و مجموعههای مرتبط با اصلاحطلبان نشاندهنده اهداف شُوم آنها میباشد.»
در صدر این رسانهها نیز کیهان است که دستور کار هر روزهاش جستجو در میان اخبار و در پی آن تاختن به هرگونه اظهارنظری است که کوچکترین زاویه را با خط و خطوط کیهانی دارد.
با این تفاسیر باید گفت هرچند که اصلاحطلبان نیز کارنامه قابل دفاعی ندارند اما صحبت از «گفتوگو» در داخل کشور با این تاخت و تازهای رسانهای و آن بگیر و ببندهای قضایی و محرومیتهای اجتماعی، بیشتر چیزی شبیه به یک تعارف سیاسی است تا بروز عقلانیت برای چارهجویی وضع موجود!
دیدگاه تان را بنویسید