حمایت قاطع «جامعه مدرسین» از ادامه اعدامها، انتقادهای بسیاری به دنبال داشت؛
زمینه دینگریزی و ترویج اسلام طالبانی است
روز یکشنبه مجمع عمومی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با صدور بیانیهای خواستار تداوم جدیتر اجرای قانونی حکم اعدام برای محاربین شد.
در این بیانیه بر اعدام بهعنوان مجازاتی بازدارنده تأکید و ضمن قدرشناسی از قوه قضائیه در محاکمه، صدور حکم و اعدام محاربین و مفسدین باغی؛ قاطعانه از مسئولین این قوه خواسته شد که با قاطعیتی بهمراتب بیشتر و راسختر، حقوق عموم مردم و پاسداری از وحدت ملی را با اعدام عبرتآموز محاربین پاس بدارند.
نویسندگان این بیانیه نظر حوزیان مخالف احکام اعدام را «قضاوتهای وارونه و دشمنشاد کن» دانسته و یادآور شدند: «اقلیتی از حوزویان ورشکسته سیاسی، اعتقادی و اخلاقی، پیرامون حکم اعدام مزدوران ناامنساز جامعه و قاتلین شهدای امنیت، مطالب و نظرات عجیبی را اظهار کردند.»
محتوا و ادبیات این بیانیه واکنشها و اعتراضات بسیاری به دنبال داشت که در ادامه چند نمونه منعکس شده است.
بعید دانستم این متن سخیف از افراد حوزوی صادر شده باشد
آیت الله سیدضیاء مرتضوی، از اساتید حوزه علمیه قم در یادداشتی به بیانیهی مجمع عمومی جامعه مدرسین واکنش شدیدی نشان داد.
وی با مطلع آیه شریفه «اذا خاطبهم الجاهلون قالو سلاما» خطاب به اعضای مجمع عمومی جامعه مدرسین نوشت: «امروز، بیانیه سراسر کذب، تهمت و توهین شما که در مورخه دوم دی ۱۴۰۱ منتشر شده بود را دیدم. بسیار تعجب کرده و تاسف خوردم و بعید دانستم این متن سخیف از افراد حوزوی صادر شده باشد. لذا با بعضی از اعضای محترم و مسئول در جامعه مدرسین که در دسترس بودند، تماس گرفتم که ایشان صراحتا اعلام کردند این بیانیه از ما نیست. از شما سوال میکنم شما را چه کسانی منصوب کردهاند؟ برای چه منظوری منصوب شدهاید؟ برای تهمت زدن و توهین کردن به فضلا و علمای حوزه؟!
آیا نمیدانید این افرادی که شما به آنها تهمت زده و گفتهاید از اتاق فکر آمریکا، اسرائیل و انگلیس بهره جستهاند، قبل از تولد بسیاری از شما و بیش از شصت سال است در حوزه علمیه مشغول تحصیل، تدریس و پژوهش هستند. آیا نمیدانید این افراد از ابتدای انقلاب همراه با امام خمینی و در خدمت مردم بودهاند؟ آیا شما و امثال شما فکر نمیکنید که دیگر تهمت، افتراء و توهین به بزرگان حوزه بس است؟! به شما میگویم: آنچه به اینجانب مربوط است، این است که در بیانیه مورخه ۱۹ آذر ۱۴۰۱ خطاب به ریاست محترم قوه قضائیه، در باب «برداشت از محارب در اسلام»، اتاق فکری جز قرآن کریم و روایات اهلبیت علیهم السلام نداشتهام؛ لذا جوابی به متن سراسر تهمت شما نمیدهم و فقط میگویم: «سلام علیکم» و شما را به خداوند منتقم و در این ایام سوگواری شهادت بنتالنبی، به فاطمه زهرا سلام الله علیها واگذار میکنم.»
شبیه فحشهای کمونیستها به مخالفین است
محمد تقی فاضل میبدی نیز با بیان اینکه «بیانیه جامعه مدرسین انسان را به یاد بیانیههای مارکسیستها در دهه ۵۰ میاندازد»، از نویسندگان بیانیه انتقاد کرد و نوشت: «بیانیه جدیدجامعه مدرسین را هرکس بخواند شگفتزده میشود که یک نهاد حوزوی به جای این که نظرات خود را عالمانه وفقیهانه طرح نماید، چرا واژههای خشن و پرخاشگرانه نسبت به رقیبان فکری خود به کار گرفته است؟ این نوع کلمات انسان را به یاد بیانیههای حزبی مارکسیستهای دهه ۵۰ میاندازد. جمله: «اقلیتی از حوزویان ورشکسته سیاسی، اعتقادی واخلاقی..» که به مخالفین فکری خود خطاب کردهاند، شبیه فحشهایی است که کمونیستها به مخالفین خود میگفتند. شما که قایل به بریدن دست و پا هستید، حق دارید به عنوان یک نظر فقهی اعلام کنید که کردید، اما چرا فکر میکنید که همه حوزویان بابد مانند شما بیاندیشند و بریدن دست و پا از خلاف را نسبت به افراد مجاز بدانند؟ جامعه مدرسین میداند که در حوزه عالمان زیادی هستند که نظرات علمی و سیاسی آنان را قبول ندارند؛ ونیز درجامعه گروهها وافراد زیادی هستند، که افکار شما را نمی پذیرند.
چرا هر کس مخالف شما و یا بخشی از حاکمیت است، میگویید: «این موضعگیریها در اتاق فکر امربکا، انگلیس ورژیم غاصب صهیونیسم ..تنظیم شده است» شاید برخی در باره شما نیز چنین بیاندیشند. ولی ما این را درست نمیدانیم و تا این اندازه توطئه خارجی در حوزه را قوت نمی بخشیم؛ که اگر چنین باشد وای به حال متولیان حوزه!! انسان اگر برای کار و گفتار خود منطق داشته باشد چنین سخن نمیگوید. جمله “حوزویان ورشکسته “ کاملا غیراخلاقی و دور از منطق و ادب علمی است. جملاتی که مرحوم اقای یزدی در باره آیتالله شبیری به کار برد، برای شرمندگی شما کافی نبود؟ که دوباره با این کلمات میخواهید رقیب را از میدان به در کنید. تقاضا این است اجازه دهید دیگرانی که مانند شما در باره حوادث اخیر، و حتی اسلام، نمیاندیشند، صدایشان در حوزه بلند شود، تا آدمیان خیال نکنند، اسلام همانست که جامعه مدرسین می گوید.
دوستان و استادانی که در باره حوادث اخیر سخنشان و نصیحتشان به حاکمیت غیراز نگاه شما بود، دغدغه و دلسوزیشان برای کشور و نظام اگر بیشتر از شما نباشد، کمتر نیست. این دسته از دوستان حوزوی و هملباس شما، روش حکمرانی فعلی را به سود نظام و کشور نمیدانند و منشا اعتراضهای اخیر را، عمدتا، گرانی، تورم و نا کارآمدی دولت میدانند. بیایید به جای بحث از کشتار و دست و پا بریدن، از همدلی، آزاد کردن جوانان، درست کردن اقتصاد کشور، مهار تورم، جذب جوانان برای عدم خروج از کشور و در نهایت از لطافت و عدالت دین خداوند سخن بگوییم تا زمینه دینگریزی و کشورگریزی را که اخیرا شدت یافته، بکاهیم.
گر من ازسرزنش مدعیان اندیشم/ شیوه رندی و مستی نرود از پیشم»
حتی حاضر نیستند اسامیشان را پای بیانیه منتشر کنند
هادی مسعودی، فعال رسانهای نیز در این باره نوشت: «و اینگونه میشود که عدهای روحانی به نامِ جامعه مدرسین حوزه علمیه قم(که حتی حاضر نیستند اسامیشان را پای بیانیه منتشر کنند) بیانیه میدهند و خواهان اجرای حکم اعدام میشوند، بعد هزینهاش را آن روحانی امام جماعت مسجد محله میدهد...
جامعه مدرسین بر حکم اعدام پافشاری میکند، بعد جوانی که از اینها بریده و متنفر شده، میبیند دستش که به علمای جامعه مدرسین نمیرسد، کینهاش را سر همان روحانی سادهای که شاید هشتش گرو نهاش باشد خالی میکند...
بر اساس این رفتارهای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم فقط یک توصیه به روحانیهایی که با این نگاهها همراهی ندارند دارم: مخالفت و اعتراضتان به این مواضع و این رفتارها را علنی کنید...
اگر میخواهید در این جامعه زندگی کنید، حرف بزنید...علنی موضعگیری کنید...دیر بجنبید میبینید ملت از عمامهپراکنی به جاهای باریکتری هم میرسند...و رسیدهاند...خلاصه دست بجنبانید و برای امنیت خودتان و خانوادهتان کاری کنید... شما هم در حد خودتان تریبون دارید...»
بیانیه گویای علت رویگردانی جوانان از اسلام است
عباس عبدی، فعال رسانهای نیز از بیانیه «جامعه مدرسین» انتقاد کرد و بیانیه را گویای علت رویگردانی جوانان از اسلام دانست.
وی نوشت: «با دیدن این بیانیه چندان نیازی نیست که دنبال علت و چرایی رویگردانی مردم و جوانان از انقلاب و اسلام بود، همین بیانیه بهتنهایی گویا است. اگر روحانیت با این ادبیات و رویکرد با منتقدان برخورد کرده باشد، طبیعی است که باید به وضعیت کنونی رسیده باشیم.
هنگامی که در یک متن به نسبت کوتاه، بارها از کلمات تحقیر و توهینآمیزی چون ورشکسته سیاسی، همسو با دشمن و استکبار، همپیمان با غرب، مقامپرست، اقلیت خودباخته و واگرا و تهی از اخلاق و انصاف و معلومالحال! و کلمات مشابه دیگر استفاده کنند، آن هم نه علیه کفار و بیگانگان، بلکه علیه روحانیون دیگری که در همین حوزه درس خواندهاند؛ دیگر چه جای بحث و بررسی و گفتوگو میماند؟! این نحوه گفتار نسخه دیگری از همان حکم اعدام است البته به شکل ادبیات و گفتار.
در کدام جامعه سالم، نظرات فقهی و حقوقی ولو نادرست یک یا چند نفر را که عالمانه مطرح کردهاند، با ناسزاگویی و بیانیه جمعی پاسخ میدهند؟ چرا هیچ کدامشان توانایی نوشتن حتی یک مقاله روشن و علمی درباره موضوع مورد بحث را ندارند و بهجای آن خود را مشغول اتهامزنی کردهاند؟»
نشانهای از «دین حکومتی» است
عمادالدین باقی، حقوقدان نیز با مقایسه دو بیانیه«مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم» و «جامعه مدرسین حوزه علمیه قم»میپردازد و مینویسد: «مطالعه بیانیه «مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم» و «جامعه مدرسین حوزه علمیه قم» دقیقا تفاوتهای دو «دین مدنی» و «دین حکومتی» را نشان میدهد. اولی از مطالبات مردم و حق اعتراض بدون خشونت و لزوم توجه به زمینه ها و دلایل اعتراضات و مدارا با شهروندان دفاع می کند و دومی به انتقادات کارشناسی و علمی حقوقدانان و مجتهدان مدنی نسبت به احکام اعدام و محاربه، اعتراض میکند. نگاهی به تاریخ بیندازید و کارنامه دین حکومتی را هم ببینید که به نام دین چه کارها کردهاند.»
اسلام طالبانی «مجموعههای روحانی»
همچنین احمدزیدآبادی، روزنامهنگار و فعال رسانهای با گریز به محدودیتهای جدید طالبان برای زنان در افغانستان با کنایه به بیاینه جامعه مدرسین در این خصوص نوشت: «برخی سایتهای نزدیک به«اصولگرایان» با انتقاد از تصمیم طالبان برای منع تحصیل زنان در افغانستان پرسیدهاند: «طالبان از کدام اسلام حرف میزند؟»
این سایتها چرا راه دور رفتهاند؟ یعنی دور و بر خود را نمیبینند؟ این همه خطبههای غرا در برخی از نمازهای جمعه و این همه بیانیههای شداد و غلاظ برخی «مجموعههای روحانی» در ضرورت بگیر و ببند و قتل و کشتار و قطع دست و پا، آن هم با ادعای «اسلام ناب» در کشور خودمان، مگر از قرائت طالبان از اسلام چیزی کم و کسر دارد که لازم آید به کشور همسایه پرداخته شود؟»
دیدگاه تان را بنویسید