گسست دولت- ملت چگونه حاکمیت را آماج تحریمها و بیانیهها حتی ازسوی رفیق شرقی کرد؟
قهر مردم؛ توسری بیگانه
محبوبه ولی
حالا دیگر پُز شرقیها را هم نمیتوان داد. پُز دست در دست بودن با یکی از بزرگترین اقتصادهای جهان که قرار بود ایران را نیز در پروژه احیای راه ابریشمش شریک کند، نمیتوان داد. نه تنها پُزش را نمیتوان داد، بلکه سه روز است که مایه شرم سیاسی هم شده است!
سردبیر تجارت فردا دو روز پیش با انتشار طرح جلدی از این نشریه که تصویر یک چاه و تیتر «چاه چینی» در آن به چشم میخورد، نوشته بود «به خاطر این طرح جلد احضار شدیم!» چینی که تا این حد خط قرمز حاکمیت در سیاست خارجی بود، حالا همنواییاش با عربستان در صدور بیانیه علیه ایران و حمایت از امارات در خصوص جزایر سهگانه جنوب، فضای سیاسی کشور را شوکه کرده است. اما چه شد که چنین شد؟
تا قبل از مهسا و شکلگیری فصل جدیدی از اعتراضات در ایران، هر چه بود همان تحریمهای همیشگی بود؛ تعارفات اروپاییها، شرط و شروطهای آمریکایی، رفت و آمدهای بیحاصل به وین، دست دوستی چینیها و روسها و بالاخره با دست پس زدنها و با پا پیش کشیدنهای ایران و طرفهای مقابلش بر سر برجام.
اکنون اما هر چه هست، تهدید است؛ تحریمهای تازه و بیانیهها علیه ایران؛ بدون کوچکترین نشانی از بازگشت به همان روابط نیمبند قبلی با خارجیها.
حتی سوئیس که در منازعات کشورها عمدتا به عنوان میانجی و صلحطلب ظاهر میشود، در اقدامی نادر ایران را تحریم کرد. هرچند که علت این تحریم اتهام مشارکت ایران در جنگ اوکراین مطرح شد اما در حقیقت اقدام سوئیس در امتداد موج تحریمهایی بود که پس از اعتراضات در ایران آغاز شد.
دومینو به نیوزلند رسید
همزمان که وضعیت اعتراضات در ایران و مواجهه با آن وارد فاز اعدامها شده، دومینوی هجمه و فشار به حاکمیت ایران هر روز به کشور جدیدی میرسد. دیروز به نیوزلند رسید. دولت این کشور 22 مقام ایرانی از جمله سردار حسین سلامی فرمانده سپاه، سردار غلامرضا سلیمانی فرمانده بسیج، سردار حسین اشتری فرمانده نیروی انتظامی و محمد رستمی رئیس پلیس امنیت اخلاقی را تحریم کرده و خواستار تحقیقات توسط یک نهاد مستقل خارجی درباره حوادث اخیر ایران شده است.
دیروز همچنین الکساندر شالنبرگ، وزیر خارجه اتریش در آستانه نشست شورای وزرای امور خارجه کشورهای اروپایی در توئیتی از صدور احکام اعدام در ایران برای معترضان انتقاد و تاکید کرد که تهران باید به حقوق بشر احترام بگذارد.
اعتراضات سه ماهه اخیر نشان میدهد وقتی حاکمیتی با قهر ملتش روبهرو میشود، وقتی اعتراضش را به رسمیت نمیشناسد و وقتی در ترمیم رابطه دولت- ملت عاجز میشود، چگونه در مقابل دنیایی از تحریم، بیانیه، گستاخی و سرزنش دیگر کشورها تنها میشود!
در نهایت اتحادیه اروپا، تحریمهای تازهای را برای چندمین بار طی سه ماه اخیر علیه ایران اعمال کرد؛ تحریمهایی که سخنگوی وزارت خارجه ایران در واکنش به آنها گفته که «ایران تحت فشار امتیاز نمیدهد». اما این تحریمها دست کم به لحاظ روانی قطعا بیارتباط با سکه 18 میلیونی و دلار 37 تومانی نیستند.
فرو ریختن «رویای شرقی»
این دومینو اما به جایی رسیده که «رویای شرقی» طیف راست را هم از سرها پَرانده و بار دیگر این حقیقت را عُریان کرد که کشورها چه چین باشند چه آمریکا، عقد اخوت با هیچ کس جز منافع ملی خود نمیبندند. درباره اینکه چرا چین ناگهان اینگونه رویای شرقی راستیها را فرو ریخت باید گفت قطعا در نزدیکی چین به عربستان مناسبات تجاری، اقتصادی و سیاسی منطقه و جهان حرف اول را میزند اما بخش بزرگی از بیپروایی پکن در صدور این بیانیه علیه ایران را باید در اعتراضات چند ماهه و انزوای سیاسی ایران جستجو کرد.
اعتراضات و گسست میان حاکمیت و ملت در هر کشوری، وجهه سیاسی و اعتبار آن کشور در صحنه بینالملل را مخدوش میکند. این خدشه، سرآغاز هجمههای خارجی خواهد بود؛ هجمههایی که به شکل تحریم، اقتصاد را نشانه میروند، در قامت تجزیهطلبی تمامیت ارضی را و بیش از همه حاکمیت سیاسی مستقر را در صحنههای بینالمللی مفتضح میکنند.
واضحترین نمونهاش الهام علیاف است. دو سال پیش وقتی اردوغان در جشن پیروزی باکو در قرهباغ، شعری با مضمون جداییطلبانه خواند، مولود چاووش اوغلو، وزیر خارجهاش یک عذرخواهی تلویحی از ظریف کرد و اطمینان داد که رئیسجمهور ترکیه به حاکمیت ملی و تمامیت ارضی و سرزمینی ایران احترام کامل قائل است.
اکنون اما الهام علیاف، یار غار اردوغان چندین نوبت در همین دو سه ماه اخیر، به ایران تاخته و بدون هیچ ملاحظهای از جدایی آذربایجان سخن گفته است. هر چقدر هم که ایران در برابر این اظهارات دستِ زیر را میگیرد، باکو گستاخانهتر برابر ایران قد علم میکند.
بخش بزرگی از بیپروایی پکن در امضای بیانیه ضدایرانی را باید در اعتراضات چند ماهه اخیر و انزوای سیاسی ایران جستجو کرد. اعتراضات و گسست میان حاکمیت و ملت در هر کشوری، وجهه سیاسی و اعتبار آن کشور در صحنه بینالملل را مخدوش میکند
کابوس یک حکومت «تنها»
پُرواضح است که هرچه شکاف داخلی میان مردم و حاکمیت در ایران بیشتر شود و چنانچه تلاشی برای جلب رضایت و اعتماد عمومی صورت نگیرد، این دست هجمهها نیز بیشتر خواهد شد. نکته قابل تاملتر اینکه به طور خودکار، حاکمیت، حمایت مردمی در مواجهه با این هجمهها را از دست خواهد داد و همین جاست که حل و فصل مسائل داخلی به عنوان مقدمه عبور از گسلهای خارجی، اهمیت پیدا میکند. به نوعی باید گفت که سیاست خارجی حاکمیت اکنون بیش از هر زمان دیگری با مقبولیت مردمی گره خورده است.
در باب اهمیت این گرهخوردگی میتوان جنگ دهه شصت را یادآوری کرد. جنگ هشت ساله ایران و عراق به وضوح نشان داد که وقتی ملتی پشت سر حاکمیتش میایستد، آن حکومت چگونه میتواند یک تنه جلوی تمام دنیایی که صدام را مسلح میکرد، بایستد و اعتراضات سه ماهه اخیر نشان میدهد وقتی حاکمیتی با قهر ملتش روبهرو میشود، وقتی اعتراضش را به رسمیت نمیشناسد و وقتی در ترمیم رابطه دولت- ملت عاجز میشود، چگونه در مقابل دنیایی از تحریم، بیانیه، گستاخی و سرزنش دیگر کشورها تنها میشود!
تنها راه چاره برای برونرفت از این تنهایی، برقراری آشتی ملی و پذیرا شدن آرا و نظرهایی متنوع و چه بسا متعارض و تلاش برای درهمآمیختگی آنها به منظور جلب یک مشارکت همگانی برای اداره کشور است.
تاکنون اما نشانی از چنین تلاشی دیده نمیشود. اعدامهای اخیر با شبهات متعددی که از سوی حقوقدانان و حتی بسیاری از فقها و علما مطرح شده، خود به چالشی تازه تبدیل شدهاند. در خصوص گشت ارشادی که سرمنشا ناآرامیهای اخیر بوده، اخباری که به گوش میرسد حاکی از اصرار نهادها و دستگاهها بر همان سختگیریها و فشارها بر جامعه منتهی با فرمتی جدید است و در این میان اقتصاد افسارگسیختهتر از همیشه بر تنور نارضایتی عمومی میدمد!
دیدگاه تان را بنویسید