ناامیدی از صلح و اصرار بر ساخت سلاح هستهای پشت تریبونها؛
تنها «بمب» نجاتمان خواهد داد!
محبوبه ولی
خاماندیشی است اگر گمان کنیم که تنها مخالفان برجام و تنها موافقان توسعه هستهای، اصولگرایان، آن هم اصولگرایان تندرو بودند و حال که خود پا به درون گود برجام گذاشتهاند و در تقلای امضای دوباره آن هستند، دیگر پرونده اتم و بمب اتم بسته میشود و انرژی هستهای نیز در سطح تامین برق و نیازهای پزشکی و امثالهم ادامه خواهد یافت و اینگونه با صلح و صفا در کنار جهان خواهیم زیست.
واقعیت این است که اتفاقا این روزها که چشمها به دهان ایران و آمریکا و شنیدن «بله»های پی در پی از دو طرف است، عدهای کماکان معتقدند نه برجام و نه صلح و دیپلماسی، بلکه تنها «بمب» است که نجاتمان خواهد داد!
اکبر اعتماد، پدر برنامه هستهای ایران و کسی که بنای سازمان انرژی اتمی ایران را بنیان نهاد در گفتوگویش با محمدحسین یزدانیراد میگوید برای اینکه بداند محمدرضا پهلوی از او و انرژی هستهای فقط برق میخواهد یا اینکه در فکر ساخت بمب اتم است، روزی دل به دریا میزند و این مسئله را به صورتی صریح از شاه میپرسد.
آنطور که اعتماد میگوید محمدرضا شاه به طور مفصل نظرش را بیان میکند و با این استدلال که قدرت نظامی ایران از تمام کشورهای همسایه بیشتر است و در مقابل شوروی هم با بمب اتم نمیتوان ایستاد، میگوید: «در این سیستم من جایی برای سلاح اتمی نمیبینم.»
این اما پایان ایده شاه نبود. او در خاطراتش ادامه میدهد که آنچه گفته نسخهای برای شرایط آن روز کشور و منطقه بوده اما «در صورت بر هم خوردن تعادل در 10 یا 20 سال آینده و به محض اینکه ایران احساس کند برتری نظامیاش را از دست داده، مسئله طور دیگری مطرح میشود.»
اعتماد در این لحظه با صراحت بیشتری از شاه میپرسد که «فرض کنیم حالا ۱۵ سال گذشته و تعادل قدرت در منطقه عوض شده و دیگر ایران قدرت برتر منطقه نیست... در آن موقع دستیابی به سلاح هستهای میتواند راهحلی برای
ایران باشد؟» و شاه با صراحت پاسخ میدهد: «چراکه نه.»
دوراهی نان و اتم
اکنون آنچه پدر هستهای ایران و محمدرضا شاه پهلوی محرمانه و پشت درهای بسته با یکدیگر گفتند، با صدای بلند از تریبونها شنیده میشود. حالا دیگر نه 15 سال بلکه قریب به 50 سال گذشته و از قضا تعادل قدرت در منطقه و دنیا به هم ریخته و جمهوری اسلامی گرچه کوشیده در تمام این سالها وزنه قدرت در منطقه باشد، مکرر با عرضاندامهای اسرائیل، عربستان، آمریکا و دیگرانی چون اینان دست و پنجه نرم میکند و همزمان دستش را هم با
تحریم بستهاند.
غم نانی که با تحریم از ایران دریغ میشود، راه حل برجام را پیش پای دولتمردان گذاشت؛ در عین حال اما سعید لیلاز از آن سوی اردوگاه اصلاحات به انتهای راست افراطی شتافته و ضمن آرزو برای امضا نشدن برجام، بر ساخت بمب اتم اصرار میکند!
آنچه پدر هستهای ایران و محمدرضا شاه پهلوی محرمانه و پشت درهای بسته با یکدیگر گفتند، با صدای بلند از تریبونها شنیده میشود. حالا دیگر نه 15 سال بلکه قریب به 50 سال گذشته و از قضا تعادل قدرت در منطقه و دنیا به هم ریخته است
او با استناد به این جمله فردیناند لاسال که میگوید «مهمترین بند هر قرارداد و توافقی، لوله توپ است»، میگوید «آرامش از لوله توپ در میآید نه از توافق. کاغذ چیزی به تو نمیدهد، کاغذ هیچ چیز نمیدهد. تو نمیتوانی لوله توپ را بدهی برود و فکر کنی قراردادت سالم میماند.» لیلاز در گفتوگوی مفصل و طولانی مدتی پیش تاکید میکند که ایران با «بمب اتم» امنتر است.
اظهارات لیلاز از آن جهت بسیار واکنشبرانگیز شد که او چهرهای اصلاحطلب شناخته میشود و این افکار اصولگرایانه از جانب او شوکهکننده بود. در جبهه اصولگرایان اما تعداد کسانی که گمان میکنند امروز همان روزی است که محمدرضا شاه پهلوی پیشبینیاش را میکرد، بیشتر است؛ همان روزی که باید بمب اتم داشته باشیم.
احمد بخشایش اردستانی، نماینده اصولگرای ادوار مجلس دیروز در گفتوگویی درباره ضمانت اجرای عدم تحریم شرکتهایی که با احیای برجام با ایران فعالیت میکنند، تصریح کرد: «ضمانت اجرای عدم تحریم شرکتها سه سال است و این هم آن قدر کارآیی ندارد و باز هم دغدغه اینکه دولت بعدی آمریکا چه تصمیمی میگیرد، بر جای خود باقی است. از طرفی این یک واقعیت است که در دنیای کنونی قدرت تعیینکننده است. من باور دارم در چنین دنیایی باید بمب اتم به دست آوریم تا موازنه قدرت شکل بگیرد. بمب اتم گرچه نان و آب نمیشود اما حتما مانع از ادامه تهدیدهای غربیها میشود و باعث ایجاد موازنه قدرت خواهد شد.» او حتی اضافه کرد که «به اصل این ایده بسیاری باور دارند.»
بخشایش اردستانی و بسیاری چون او معتقدند که ایران در تمام این سالها هم زیر فشار حداکثری بوده و هم نتوانسته به بمب دست پیدا کند؛ بنابراین چه بهتر که بمب داشته باشد تا دست کم بتواند بگوید این همه تحریم و فشار یک خروجی قابل دفاع هم داشته است
فتوایی که لایتغیر نیست!
بخشایش اردستانی ماه گذشته نیز در جای دیگری با تکرار دوباره ایده ساخت «بمب اتم»، بحث «موازنه وحشت» را مطرح کرد و توضیح داد: «اکنون به هر دلیلی بین ایران و اسرائیل یک تخاصم غیرقابل میانجی وجود دارد و ما به هر دلیلی، چه درست، چه غلط الان در جنگ تمامعیار با صهیونیستها هستیم. طبق برخی آمارها اسرائیل بین 70 تا 400 کلاهک اتمی دارد. خب برای این موازنه وحشت ایران هم باید به توان ساخت سلاح هستهای دست پیدا کند.»
درباره فشارها و تحریمهای اقتصادی نیز او و بسیاری چون او معتقدند که ایران در تمام این سالها هم زیر فشار حداکثری بوده و هم نتوانسته به بمب دست پیدا کند؛ به تعبیری به قول بخشایش اردستانی هم کتک را خورده و هم پیاز را. بنابراین چه بهتر که بمب داشته باشد تا دست کم بتواند بگوید این همه تحریم و فشار یک خروجی قابل دفاع هم داشته است.
صدای بمبخواهی در مجلس حتی بلندتر است. در حالی که ایران همواره در این سالها سعی کرده با اتکا به یک مبنای فقهی و فتوا به دنیا اطمینان دهد که بمب نمیسازد، محمدرضا صباغیان بافقی ماه گذشته در مجلس دولتهای غربی را تهدید کرد «اگر گستاخی کنید از رهبر معظم انقلاب اسلامی خواهیم خواست که اگر صلاح بدانند فتوای ساخت سلاح هستهای را تغییر دهند!»
هرچه ناامیدی از عهد و وفای غرب بیشتر میشود، اصرار بر ساخت بمب اتم هم افزایش مییابد. از سوی دیگر با رفتن بایدن از کاخ سفید و بازگشت جمهوریخواهان، برجام باز هم محتضر خواهد شد.
با مروری بر این فضا روشن است که حتی برجام نیز منازعه هستهای جهان و ایران را پایان نخواهد داد؛ به ویژه که مشکل غرب با ایران صرفا برنامه هستهای آن نیست. اینجاست که بسیاری در ایران این ایده را مطرح میکنند که «تنها بمب نجاتمان خواهد داد». این ایده هم اما یادآور دوران ریاست جمهوری محمود احمدینژاد است که سکوتها درباره برنامه هستهای ایران را شکست و با کاغذپاره خواندن تحریمها، جشن کیک زرد گرفت، اما آن جسارت به خرج دادن احمدینژاد هم نه تنها نجاتمان نداد بلکه آغازی شد بر آنچه اکنون گرفتارش هستیم!
بدین ترتیب میتوان گفت که در حال حاضر تحریم و بمب اتم و برنامه هستهای ایران کلاف سردرگمی است که سرنخ بازکردنش فعلا حتی در وین هم پیدا نیست!
دیدگاه تان را بنویسید