زیست کرامت ایرانیان
نادر صدیقی
آقای ترودو، کسانی که لابی کردند تا این بازی لغو شود، صرفاً به این خاطر این کار را کردند که تحمل نداشتند ببینند جامعه مدنی ایران - زیر تحریم فلج کننده و فشار حداکثری - دوام آورده و حتی در مناسبتهای بینالمللی شرکت میکند. #تیم_ملی هم نماد این تلاش بود. شرم بر شما! (توئیت دکتر رضا نصری)
بدن هایی که زیر آوار متروپل آبادان مانده وهمزمان چهره بی حفاظ ایران که در سطح جهانی در معرض تهاجم لابیهای جنگ وتحریم قرار گرفته وبه سهولت امنیتی سازی وجرم انگاری می شوند،به وضوح هر دو وجهِ تفکیک ناپذیرِ زوجِ زیست-کرامت ایرانیان را تشکیل می دهند.آگامبن فیلسوف ایتالیایی تعبیری به نام حیات برهنه دارد که می گوید تیغ جراحی آن درست در نقطه اتصال شکلهای حیات،سبکهای زندگی وخود زندگی در مفهوم جان محض عمل می کند.حیات برهنه وبیحفاظ یعنی آن زندگی که از فرم وشکل خودش جدا شده ودر معرض ریخت زدایی قرار گرفته است.وقتی به طور همزمان ودر چارچوب یک راهبرد واحد کرامت وزندگی را ترکیب بندی کنیم مجزا ساختن چیزی به نام حیات برهنه ممکن نیست.
تحریم ها به طور مستقیم زیست-کرامت یعنی هر دو وجه زیستی وکرامتی ایرانیان را هدف گرفته اند.هدف این است که شهروند ایرانی به یک عنصر زیست شناسی محض تقلیل یابد که همه تلاش او صرفا معطوف به زنده ماندن شود ونه زندگی کردن در شرایط کریمانه.تصادفی نیست که می بینیم به موازات تلاش برای تحریم اقلام بشری وسلب دسترسی ایرانیان به جهان وبه نظام مالی جهان،کسانی هم در جریان یک تقسیم کار اعلام نشده رنج اجتماعی،رنج سیاسی وکرامتی ایرانیان را در رنج جسمانی وزیست شناختی درهم می آمیزند.
محمد فاضلی جامعهشناس نواندیش ایرانی می نویسد :
زیست-کرامت یعنی زندگی فردی و جمعی دو بخش دارد و ایرانیان باید توأمان به صورت مادی امکان زیستنی داشته باشند که به ایشان احساس کرامت بدهد؛ و کرامتی داشته باشند که زیستنشان را معنادار سازد
لابی گری برای لغو بازی دوستانه ایران وکانادا یک واکنش خشم آلود بود بر علیه کرامت ایرانیان.خشم از اینکه جهان ببیند ایرانیها به رغم تحریم ها به یک موجود زنده به لحاظ بیولوژیک تقلیل نیافته اند بلکه می خواهند در سطح جهانی ودر منظر افکار عمومی جهانی چهره ای از آنِ خود داشته باشند وبه دنیا نشان بدهند که ایران به رغم همه آن تحریم ها جامعه مدنی دارد،سینمای خود را وهنر در کن و ورزش خود را در کانادا به نمایش می گذارد.در واکنش به همین شرافت تصویری چهره ایرانیان بود که یکی از اعضای جبهه تحریم در مصاحبه با بی بی سی گفت می خواستند فوتبال را سیاسی کنند،می خواستند تصویر دیگری از ایران ارائه کنند وما مقابل این ایستادیم.به این ترتیب شریف ترین وزیباترین چهرههایی که می توانند سیمای مدنی ایران را چه در جلوه هنری وچه در جلوه مدنی و ورزشی را در معرض نمایش ملتها قرار دهند با یک نوع ترور نرم مواجه می شوند:ترور علیه چهره ایران.تحریمهایی که زیست-کرامت ایرانیان را هدف گرفته اند نمیخواهند ایرانیان در شعاع نور سیمای مدنی خود گام بردارد تا تقلیل همه وجوه وابعاد ایران به یک امر نظامی -امنیتی ممکن شود وپروژه امنیتی سازی ایران شکل بگیرد.بزرگترین دستاورد برجام که متاسفانه در زمان خود قدر آن دانسته نشد همین رفع شبح امنیتی سازی یعنی تقلیل ایران به یک وجه امنیتی نظامی -هسته ای وانکار وجوه تمدنی وچهره مدنی ایران بود. واین یعنی کرامت زدایی وترور نرم علیه رخسار مدنی ملتی که تحریم ها را تقدیر خود نمی داند ومیخواهد در یک گستره جهانی آنچنان که هست تکریم شود.شگفت آن که تحریم گران وتکریم ستیزان اگرچه به نحو قیم مآبانه از ایران سخن میگویند اما همان شگرد ها واستعارههایی را به کار میگیرند که جماعتی دیگر از تروریستها در ایام جنگ در مقرهای مزدوری خود در قلب ارتش بعث عراق آن را مستعمل کردند.منظورم واژگان وگزاره مستعمل جمهوری اسلامی ایران نمی تواند ایران باشد است که زمانی رجوی در عراق در تلویزیون صدام می گفت ارتش رژیم نمی تواند ارتش ایران باشد.در آن ایام بسیاری ازچهرههای اوپوزسیون خارج کشوری به رغم همه مخالفتهایی که با نظام سیاسی ایران داشتند ایرانیت خود را در بوته تعلیق پرانتز ننهاده بودند و می گفتند ارتش بعث ارتش دشمن ایران است.پاسخ رجویستها این بود که نمیتوان دو دشمن اصلی داشت اگر رژیم دشمن اصلی است پس باید آن را کوبید ..رجوی ونشریه مجاهد برعلیه آن تیترهای به کار رفته در نشریههای اوپوزسیون خارج کشوری که تعبیر حماسههای مقاومت ارتش قهرمان ایران را به کار می بردند لجن پراکنی می کردند.یکی از همین نشریات نوشته بود مجاهدین خلق با فشنگ عراقیها سینه جوانان ایرانی را که از خاک وطن دفاع می کنند هدف گرفتهاند.رجوی،در سخنرانی عید فطر 1367 در پاسخ به همان طیف از اوپوزسیون گفت آنها: :
با چنین خواب و خیالهایی چنان ارتش
{ امام} خمینی را ارتش ایران مینامد که انگار نه انگار این ارتش مال رژیم است. ( سخنرانی رجوی ـ عید فطر سال 1367 ـ نشریه اتحادیه ـ شماره 139 ـ ص 8 )
بر مبنای همین منطق بود که پرویز پرستویی صرفا به جرم اینکه به سهم کوچک اما مشخص وانکار ناپذیر خود تصویر هنری ومدنی کشورمان را نمایندگی می کند در امریکا در معرض تهاجم لومپن مآبانه قرار گرفت،مطابق همین منطق
نام زدایی از ایران است که برخی از اعضای ایرانی اتاق فکرهای تحریم وجنگ،نمی توانند سینمای ایران را به نام خود بنامخوانی کنند وسینمای ایران بدانند.تهاجم علیه سلییرتیها و ورزشیها از آن روست که آنان به کار تولید نمادها اشتغال دارند وهمزمان کار عاطفی می کنند یعنی سطحِ مقاومت مدنی کشور در مقابل ترورها علیه زیست-کرامت ایرانیان را ارتقا می دهد.
ریخت زدایی وکرامتزدایی به موازات تلاش سیستماتیک برای کاهش سطح سلامت وتوان زیست شناختی جمعیت ایران دو وجه به هم پیوسته تحریم ها را تشکیل می دهند. از همین جا برمی خیزد اهمیت رفع تحریم ها وآن دستاورد بزرگ ملی در دور کردن شبح امنیتی سازی از فراز آسمان ایران که یک بار به یمن دیپلماسی ایرانی انجام شد وپشت سر خود گنجینه ای از تکنیک ها، الگوها وراهبردهای دیپلماتیک نهاد.آن تکنیک ها تکرارپذیر هستند،کافی است همچنان که ظریف نشان داد با لابی اسرائیل در همان نقطه کانونی خود در امریکا چنگ درچنگ شویم،آنگاه اذناب آن لابیها هم در ریز بدنههای تحریم در حاشیه این یا آن تنش وشکاف روابطی فروخواهند پاشید.
دیدگاه تان را بنویسید