تنها ۲۶ درصد شهروندان تهرانی در انتخابات شرکت کردند؛
مطالبهگری منفعلانه
زرناز غلامی
شکراله حسنبیگی، رئیس ستاد انتخابات استان تهران دیروز جزئیات میزان مشارکت و آرای استان تهران را در انتخابات اخیر ریاست جمهوری اعلام کرد.
بر این اساس از مجموع ۹ میلیون و ۸۱۵ هزار و ۷۷نفر واجدین شرایط شرکت در انتخابات در استان تهران، ۳ میلیون و ۳۴۶ هزار و ۵۸۰ رای اخذ شد که معادل مشارکت ۳۴.۳۸ درصد واجدین شرایط در استان تهران بوده است. در شهر تهران اما درصد مشارکت از این هم کمتر و ۲۶ درصد اعلام شد.
رئیس ستاد انتخابات استان تهران با اشاره به اینکه سید ابراهیم رئیسی با اخذ ۲ میلیون و ۱۵۹ هزار و ۵۰۴ رای معادل ۶۴.۲۶ درصد آرا را در استان تهران به خود اختصاص داد؛ افزود: محسن رضایی ۳۱۴ هزار و ۷۷۲ رای معادل ۹.۳۶ درصد آرای استان تهران، عبدالناصر همتی ۲۹۵ هزار و ۲۱۱رای معادل ۸.۷۸ درصد و سید امیرحسین قاضیزاده هاشمی ۱۷۸ هزار و ۲۵۲ رای معادل ۵.۳۰ درصد آرا در استان تهران کسب کردند.
حسن بیگی همچنین در خصوص میزان آرای باطله ماخوذه در استان تهران، گفت: براساس نتایج صندوقها؛ ۳۹۸ هزار و ۸۴۱ رای باطله ماخوذه معادل ۱۱.۸۶ درصد آرای استان تهران و تعداد ۱۳ هزار و ۷۷۱ رای معادل ۰.۴ درصد آرای باطله غیرماخوذه در استان تهران است.
«چارهای بیندیشید تا در دوره بعد آرای باطله اول نشود»!
وزارت کشور روز شنبه میزان مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ ایران را ۴۸.۸ درصد اعلام کرد که کمترین میزان مشارکت در تمامی ادوار برگزاری انتخابات ریاست بعد از انقلاب بوده است.
براین اساس، سیدابراهیم رئیسی با کسب ۳۰.۲۲ درصد آرا از کل واجدان شرایط، رکورد کمترین میزان رأی روسایجمهور نسبت به واجدین کل که پیش از این در اختیار هاشمی رفسنجانی بود را از آن خود کرد.
در آمارهای وزارت کشور مجموع تعداد آرای باطله حدود ۴میلیون و به طور دقیق 3726870 اعلام شده است. وضعیت ۴۵۸ هزار و ۱۵۸ رای نامشخص و «مبهم» است، یعنی نه جزو رایهای نامزدها حساب شده و نه باطله محسوب شده است. روحالله جمعهای، مشاور وزیر کشور در توییتر نوشت که اینها برگههای تعرفه رایهاییست که توسط رایدهندگان گرفته شده اما به صندوق رای انداخته نشده است و اگر این آرای نامشخص جز آرای باطله حساب شود، شمار آرای باطله به بیش از ۴ میلیون رای میرسد.
این تعداد رأی باطله سرازیر شده به صندوقهای انتخابات ریاست جمهوری-14 درصد-، واکنشهای بسیاری در پی داشت که همچنان ادامه دارد. طرفه آنکه آرای باطله، رتبه دوم و سه رقیب انتخاباتی ابراهیم رئیسی، رتبههای سوم تا پنجم را کسب کردهاند. بر این اساس، برخی به کنایه و تعریض در این مورد گفتهاند که «چارهای بیندیشید تا در دوره بعد آرای باطله اول نشود.»
آرای باطله نشان میدهد که صاحبان آنها که به هر دلیلی تصمیم گرفتند در انتخابات شرکت کنند، هیچ کدام از نامزدهای حاضر در صحنه را قبول نداشتهاند. این تعداد رأی باطله در انتخابات ایران کم سابقه بوده و یکی از مهمترین نکات آن میزان آرای سیدابراهیم رئیسی بوده است. آرای او نسبت به دوره قبلی انتخابات که به روحانی باخت تغییر قابلتوجهی نکرده است.
مشارکت و رأی دادن در انتخابات از مولفههای اصلی بررسی رفتار سیاسی افراد یک جامعه است، بنابراین بررسی کاهش مشارکت در انتخابات به عنوان بروز یک رفتار اجتماعی و سیاسی میتواند منجر به شناخت دقیقتر یک جامعه و برنامهریزی آگاهانه برای آینده آن جامعه بر مبنای سلایق عمومی شود
آرای باطله را جزو مشارکتکنندگان نیاورید
عباس عبدی، فعال رسانهای در یادداشتی درمورد آمار شوکبرانگیز و قابلتأمل آرای باطله نوشت که حدود ۱۴ درصد رای باطله را نباید جزو مشارکتکنندگان آورد. در انتخابات ۴۰ سال گذشته متوسط آرای باطله حدود ۲ درصد بوده است. این ۱۲ درصد را از کل کم کنید، رقم مشارکت حدود ۴۳ درصد میشود و نه ۴۹ درصد.
محمود احمدینژاد، رئیسجمهور اسبق و داوطلب این دوره از انتخابات ریاست جمهوری که رد صلاحیت شد و انتخابات را تحریم کرد نیز به ریزش رأیدهندگان و افزایش آرای باطله در این دوره از انتخابات واکنش نشان داد و گفت: کسانی که رفراندوم ۹۸ درصدی جمهوری اسلامی در سال ۵۸ را به ۴۸ درصد تبدیل کردهاند نباید طلبکاری کنند بلکه بدهکار مردم و انقلاب هستند و باید پاسخگو باشند.
صدای خاموش مردم شنیده شد؟
در انتخابات ریاست جمهوری سال 1396، 15 میلیون نفر از واجدین شرایط شرکت نکرده بودند اما در انتخابات 1400 این عدد دو برابر شده و به حدود 30 میلیون نفر رسیده است.
اگرچه نظریه تحریم انتخابات با همه هیاهویش در این انتخابات عملا شکست خورد، اما غیبت 17میلیون رأی در انتخابات 2روز گذشته نکته مهمی است که باید موردتوجه قرار گیرد. عصرایران در مطلبی با عنوان«صدای خاموش مردم؛ ۲برابر شدن قهرکنندگان با صندوق!» در این مورد مینویسد: «بر طبل شادانه کوبیدن که 29 میلیون نفر پای صندوق آمدند، ندیدن آن 30 میلیون نفر دیگری است که مانند رایدهندگان، مالکان مشاع ملک ایران هستند...
نادیده گرفتن دهها میلیون ایرانی که رأی ندادند یا رای سفید یا اعتراضی دادند و نیز پشت گوش انداختن این واقعیت که خیلی از رأیدهندگان دورههای پیشین، این بار پای صندوق نیامدند، خطای بزرگ استراتژیک خواهد بود... باید این صدا را شنید و بدان احترام گذاشت.» در ادامه این مطلب میخوانیم: «دو برابر شدن تعداد قهرکنندگان با صندوق و رسیدن آرای باطله از 3 درصد اننخابات قبل به حدود 14 درصد، صدایی است رسا که یا باید آن را شنید و بدان احترام گذاشت یا منتظر عواقب سهمگین آن بود. در چنین شرایطی، مسوولان جمهوری اسلامی باید بین خود وضعیت اضطراری اعلام کنند و به بررسی فوری و غیرمتعصبانه چرایی عدم حضور بیش از نیمی از مردم در انتخابات بپردازند.»
احمد زیدآبادی، فعال رسانهای نیز در این مورد میگوید:
«در درجۀ نخست، مهم این است که محافل ذینفوذ و تصمیمگیرانِ اصلی نظام سیاسی چه تفسیر و تأویلی از کیفیت انتخابات و نرخ مشارکت و درصد آرای باطله داشته باشند.امیدوارم برداشت محافل رسمی از نحوۀ حضور مردم در انتخابات همان نباشد که به صورت علنی مطرح میکنند. این انتخابات پیام بسیار قدرتمند و توأم با ظرافتی با خود داشت.»
وی ادامه میدهد:«اگر این پیام که به نظر من کاملاً واضح هم بود، به درستی و دقت دریافت نشود، آیندۀ تیره و تاری برای کشور رقم خواهد خورد.
براساس اعلام رئیس ستاد انتخابات استان تهران، تنها ۳۴.۳۸ درصد واجدین شرایط این استان در انتخابات مشارکت کردند. در شهر تهران اما درصد مشارکت از این هم کمتر و ۲۶ درصد اعلام شد
بسیار مناسب است که جمعی از اهل اندیشه بخصوص در حوزۀ جامعهشناسی سیاسی، تفسیری علمی و بیطرفانه از پیام انتخابات تهیه و به مردم و مقامهایکشور ارائه کنند تا غبار علایق شخصی و منافع زودگذر دید چشمها را در رؤیت واقعیت کدر نکند.»
واکاوی دلایل موثر بر میزان مشارکت در انتخابات
مشارکت و رأی دادن در انتخابات از مولفههای اصلی بررسی رفتار سیاسی افراد یک جامعه است، بنابراین بررسی کاهش مشارکت در انتخابات به عنوان بروز یک رفتار اجتماعی و سیاسی میتواند منجر به شناخت دقیقتر یک جامعه و برنامهریزی آگاهانه برای آینده آن جامعه بر مبنای سلایق عمومی شود.
نیما فرهید، کارشناس مسائل سیاسی، در «واکاوی دلایل موثر بر میزان مشارکت در انتخابات» خاطرنشان کرد:
«در یک نگاه کلی دلایل افزایش حضور و مشارکت مردمی در انتخابات را میتوان شامل عواملی همچون کنترل کرونا از سوی دولتها، دوقطبی شدن انتخابات در جامعه، جلب مشارکت ذی نفعان و اقناع افکار عمومی از سوی نظامهای سیاسی دانست. از سوی دیگر دلایل کاهش مشارکت در برخی از کشورها را میشود در چند دسته شرایط نامساعد معیشتی، مدیریت نادرست بیماری کرونا و درگیری بخشهایی از جامعه با این بیماری، القای تشریفاتی بودن انتخابات به جامعه و به دنبال آن شکل نگرفتن رقابت درست دستهبندی کرد.»
این تحلیلگر که با ایسنا گفتوگو کرده است، ادامه میدهد: «آنچه از تحلیل انتخابات ایران و میزان مشارکت سیاسی حدود 50 درصدی در آن برمیآید این است که چند عامل در این مسئله دخیل بوده است. از جمله دلایل کاهش نسبی حضور مردم در پای صندوقهای رأی که شاید بتوان سهم بیشتری در بین دیگر عوامل برای آن قائل شد مشکلات معیشتی طی چند سال گذشته است.
نارضایتی معیشتی و اقتصادی که با تشدید تحریمهای ایران بر شدت آن افزوده شد باعث نوعی سرخوردگی و دلسردی شده که بروز آن در مشارکت اجتماعی و سیاسی مردم قابل توجه است. در کنار این مسئله نارضایتی از عملکرد مسئولین که ناشی از سوء مدیریت و بیتدبیریهای سالهای اخیر است نیز میتواند به دقت مورد بررسی قرار گیرد چرا که باعث شد این احساس در برخی از افراد جامعه شکل بگیرد که انتخابات تاثیری بر بهبود وضعیت کشور نداشته و حضور در انتخابات کمکی نخواهد کرد.
شاید شیوه احراز صلاحیتها و تجربه تلخ سقوط هواپیمای اوکراینی نیز در کاهش تمایل بخشی از واجدین شرایط موثر بوده باشد. این مسئله که رقابت ایدهها شکل نگرفته و مسئولین پاسخگوی خطاهای خود نیستند موجب دلسردی بخشی از جامعه برای حضور حداکثری در این مشارکت شد.»
دیدگاه تان را بنویسید