طالبان پاستور «شگفتی» آفریدند؛
فوران احساس تکلیف!
محبوبه ولی
طی هفتهها و روزهای گذشته همه به دنبال چهره «شگفتیساز» انتخابات ریاست جمهوری 1400 بودند؛ اما دیروز با پایان مهلت پنج روزه ثبتنام برای کاندیداتوری در این دوره از انتخابات، مشخص شد که مقامات و مسئولان سابق و اسبق و فعلی کشور یک شگفتی دستهجمعی خلق کردهاند!
احساس تکلیف جمع بزرگی از شخصیتها برای کاندیداتوری در این دوره از انتخابات ریاستجمهوری بیسابقه است؛ به طوری که دستمایه طنازیها در فضای مجازی و حتی از سوی برخی مسئولان دیگر شده است.
پیش از این با توجه به رخوت حاکم بر جامعه و دلسردی فزاینده برای شرکت در انتخابات، این طعنه در فضای مجازی و حقیقی بسیار شنیده میشد که با توجه به عدم تمایل مردم برای مشارکت در انتخابات، تعداد کاندیداها بیشتر از رأیدهندگان باشد؛ این گفته البته من باب مزاح بود؛ اما تعدد و تکثر کاندیداهای ریاستجمهوری به آن جان دیگری داد. محمدعلی ابطحی، فعال سیاسی اصلاحطلب هم با همین کنایه در توئیترش نوشت: «این جور که همه دارند برای ریاستجمهوری ثبتنام میکنند، کاندیداها بیشتر از رأیدهندگان نمیشوند؟»
همه آمده بودند!
به قول آن تیزرهای تبلیغاتی که پس از راهپیمایی 22 بهمن پخش میشوند، «همه آمده بودند!»؛ از وزرا و نمایندگان و سرداران و نظامیان گرفته تا سخنگوی وزارت خارجه در دولت محمود احمدینژاد و رئیس فعلی بانکمرکزی!
در واقع آنچه دیروز مایه شگفتی شد، ورود چهره خاصی به گود رقابت بر سر پاستور نبود، بلکه این احساس تکلیف جمعی بود که شگفتیساز شد و معالاسف گواهی بود بر سردرگمی و بازار آشفته انتخابات.
علاوه بر ابراهیم رئیسی و علی لاریجانی که زمزمه آمدنشان برقرار بود و منتظران و مطلعانشان میدانستند که روز آخر برای ثبتنام خواهند آمد، اسحاق جهانگیری، معاون اول حسن روحانی هم دیروز به وزارت کشور رفت و ضمن ثبتنام، تلویحا اشاره کرد که در نبود ظریف وارد این کارزار شده و کاندیدای اصلی جناح اصلاحطلب است.
محسن هاشمی، فرزند اکبر هاشمی رفسنجانی و رئیس فعلی شورای شهر تهران هم پس از ماهها واکنشهای طنزآمیز درباره حضورش در انتخابات و اذعان بر اینکه تمایلی برای ریاستجمهوری ندارد و امیدوار است که مجبورش نکنند، دیروز ظاهرا تاب مقاومت در برابر اصرارها را از دست داد و او هم به وزارت کشور رفت.
هجمههای زودهنگام
علیه لاریجانی
سعید جلیلی و محسن رضایی هم سهم خود را در این احساس تکلیف جمعی داشتند. سعید جلیلی در حالی که اصولگرایان میگفتند در صورت کاندیداتوری رئیسی او کاندیدا نخواهد شد، دیروز با استوری کردن یک «بسم الله الرحمن الرحیم» در وزارت کشور ثبتنام کرد و گفته میشود ظاهرا کاندیدای مورد حمایت پایداریها باشد.
جالب آنکه تمام ثبتنامکنندگان در انتخابات ریاستجمهوری در شرایطی وعده آبادی خرابیها در صورت رئیسجمهور شدن را میدهند که گلایه از اختیارات محدود رئیسجمهور دیگر به سنتی ملالآور در میان روسای جمهور بدل شده است!
محسن رضایی به عنوان پیشکسوت عرصه کاندیداتوری دیروز برای چهارمین بار کاندیدای ریاست جمهوری شد و این بار چنان پای در میدان گذاشت که عزمش برای کنار زدن رقبا را از همان لحظه ثبتنام آغاز کرد.
او در وزارت کشور هشدار داد که این بار مانند دورههای گذشته پردهپوشی نخواهد کرد صادقانه همه مسائل را به مردم خواهد گفت. رضایی با اشاره به حضور و سخنرانی داوطلبان انتخابات در وزارت کشور، اظهار کرد: «یک عده اینجا آمدند و زدند زیر گریه و یک عده گفتند نه چکش و نه کلید. شماها عامل بدبختی ملت بودید. ما اینجا تراژدی و نمایشنامه کمدی دیدیم. گویی اینها هیچ دخالتی در ایجاد شرایط امروز نداشتهاند.»
بگذریم از اینکه او خود یکی از مقامات ارشد کشور آن هم در نهادی مانند مجمع تشخیص مصلحت نظام است اما به هر حال گفته او کنایهای بود به علی لاریجانی که دیروز پس از ثبتنام در وزارت کشور، هشتگ «نه کلید، نه چکش» را توئیت کرد و در خود محل ثبتنام هم گفت که «سادهلوحی است که فکر شود با چند اقدام نمایشی پوپولیستی مساله قابلحل است و یا کلید جادویی وجود دارد و یا با سوپرمنبازی میتوان به راهحل رسید.»
حمله به لاریجانی را علیرضا زاکانی که او هم دیروز به سودای پاستورنشینی به وزارت کشور رفته بود، آغاز کرد. او که در مقام رئیس مرکز پژوهشهای مجلس از سوی همکارانش متهم به ریخت و پاشهای میلیاردی در نهاد تحت مدیریت خود است، دیروز گفت که قصد آمدن نداشته اما آرایش جدیدی در صحنه رقابت شکل گرفته که او را ناگزیر به آمدن کرده است.
از گفتههای او چنان برآمد که آن آرایش جدید آمدن علی لاریجانی است. زاکانی با بیان اینکه تمام نمادهای فساد، اشرافیت سیاسی و ناکارامدی به هم به میدان آمدهاند و سودای دولت سوم روحانی را دارند، گفت: «آمدهام که شبکه فساد و نفوذ را به زمین بزنم. مشکلات کشور با تصمیمات ۲۰دقیقهای حل نخواهد شد.»
اشاره او به تصویب برجام در مجلس در دوره ریاست علی لاریجانی است که اصولگرایان بارها گفتهاند لاریجانی برجام را ظرف 20 دقیقه تصویب کرد!
وزیران ناموفقی که میخواهند رئیسجمهور شوند!
با این حملات و هجمهها و صفبندیها، هیچ بعید نیست که این حجم از احساس تکلیف و در صحنه بودن برای پمپاژ شور انتخاباتی و بالا بردن هیجان یک رویداد سیاسی است که البته بیش از شور و هیجان باید توام با عقلانیت باشد اما چه کنیم که رأیدهندگان چنان درگیر معاش هستند که ترجیح میدهند بازی قدرت را به اهلش بسپارند و خود در پی لقمه نانی باشند.
اما به هر حال برای گرم کردن تنور انتخابات، مقامات دیگری هم بودند که دیروز دست به کار شدند. یک نمونه درخور توجه محمد شریعتمداری، وزیر «کار، تعاون و رفاه اجتماعی» یعنی وزیر همانهایی که دقیقا ایران آنها را ندارد؛ کار، تعاون و رفاه اجتماعی!
هیچ بعید نیست که این حجم از احساس تکلیف و در صحنه بودن برای پمپاژ شور انتخاباتی باشد؛ چراکه رأیدهندگان چنان درگیر معاش هستند که ترجیح میدهند بازی قدرت را به اهلش بسپارند و خود در پی لقمه نانی باشند
شاید اگر در جریان فساد خودرویی سنگینی که سه سال پیش زیر گوش شریعتمداری در زمانی که وزیر صمت بود رخ داد، کسی از وی حساب میکشید، او اکنون صلاحیت ریاست جمهوری را در خود نمیدید. اما به هر حال او دقیقا چند روز پیش از اعلام وصول طرح استیضاحش در مجلس، از صندلی وزارت صمت برخاست و بر صندلی وزارت کار نشست و دیروز هم سر از وزارت کشور برای ثبتنام در انتخابات ریاست جمهوری درآورد. وزیر دیگری که داوطلب کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری شد، عباس آخوندی بود که او هم وزیر مسکن دولت روحانی بود و خواندن روضه باز از آنچه در دولت روحانی و وزارت آخوندی بر سر مسکن آمد، زیادهگویی است و همه دانند که این حکایت، «یکی داستان است پر آب چشم».
و دیگر مرد ارز و پول و سکه و وام و بانک، عبدالناصر همتی، رئیس کل بانک مرکزی وارد ستاد انتخابات کشور شد، ثبت نام کرد و بعد هم بیانیه داد که «ایران امروز ما چارهای جز اصلاحات اقتصادی ندارد.» اما اینکه آقای همتی چگونه در مسند ریاست بانک مرکزی توان اصلاح اقتصادی دست کم در حد کنترل قیمت ارز را ندارد، در جای خود موضوع مهمتری است!
این همه رجال و این همه درد بر جان مانده
عزتالله ضرغامی، رئیس اسبق اما نامآشنای صدا و سیما و عضو فعلی شورای عالی فضای مجازی و انقلاب فرهنگی (علیرغم حال ناخوش فضای مجازی و فرهنگی) هم با شعار «من روحانی نیستم» احساس تکلیف خود را ادا کرد؛ البته همان شعار نخنما و رویه ناپسندی که سالهاست باب شده مبنی بر اینکه «پیش از خودت را بکوب تا پیروز شوی!» احساس تکلیفکنندگان به همین جا ختم نمیشوند. فریدون عباسی، نماینده کنونی مجلس و رئیس پیشین سازمان انرژی اتمی، زهرا شجاعی، رئیس مرکز مشاوره امور زنان در دولت محمد خاتمی، صادق خلیلیان، محمد عباسی و سردار رستم قاسمی وزرای دولت احمدینژاد، خود احمدینژاد با آن ثبت نام پرحاشیهاش، امیرحسین قاضیزاده نایب رئیس کنونی مجلس، محمدحسن قدیریابیانه سفیر پیشین ایران در استرالیا و مکزیک، مصطفی کواکبیان، ابوالحسن فیروزآبادی، محسن مهرعلیزاده، مصطفی تاجزاده و بسیاری دیگر که مرور آنها از حوصله این مقال خارج است ظرف پنج روز گذشته برای رئیسجمهور شدن ایران ثبتنام کردهاند. طحان نظیف، عضو حقوقدان شورای نگهبان پیش از شروع ثبتنامها گفته بود احتمالا نامزدهای نهایی ریاست جمهوری بین 7 تا 10 نفر خواهد بود. شورای نگهبان از امروز 10 روز فرصت دارد که نامزدهای نهایی را اعلام کند و علیالقاعده تعداد معدودی از این جمع کثیر برای رقابت در گود انتخابات باقی خواهند ماند؛ اما آنچه مایه تاسف است حکایت این همه رجال است و این همه درد بر جان مانده مردم! رجالی که خود را شایسته اداره کشور میدانند اما در اداره یک وزارتخانه و نهاد کوچکتر چنان درماندهاند که نه اقتصاد بسامان است، نه فرهنگ، نه سیاست، نه اجتماع. جالب آنکه تمام آنها در شرایطی وعده آبادی خرابیها در صورت رئیسجمهور شدن را میدهند که گلایه از اختیارات محدود رئیسجمهور دیگر به سنتی ملالآور در میان روسایجمهور بدل شده است!
دیدگاه تان را بنویسید