برنامههای تازه حوزه برای ورود به مدارس، باورهای دینی را تقویت خواهد کرد؟
جبران چهار دهه ناکامی پای تخته سیاه
محبوبه ولی
در ایران، هر طرف که سر میچرخانید در معرض آموزشهای دینی و معارف اسلامی هستید. در چهار دههای که از انقلاب اسلامی گذشته است، این رویه حاکم بوده و اکنون که در دهه پنجم انقلاب به سر میبریم، گذشته از مساجد و منابر و تکایا و حسینیهها که تریبونهای سنتی مذهب هستند، موج رادیو را بچرخانید به رادیو معارف برمیخورید، تلویزیون را روشن کنید به شبکه قرآن میرسید، در خیابان بروید گشت ارشاد شما را ارشاد خواهد کرد و وارد ادارات و نهادها و دانشگاهها شوید قطعا یک روحانی به عنوان نماینده دستگاههای متولی مذهب پیدا خواهید کرد. با این همه نظام اسلامی نه تنها به مقصد خود برای رشد بنیانهای فکری اسلامی و نهادینه کردن آن در میان مردم نرسیده، بلکه بزرگانی چون آیتالله شبیری زنجانی تاکید میکنند که «در تبلیغ دین عقبگرد و تنزل داشتهایم.» گذشته از اذعان مراجع دینی، گشت و گذاری در میان جامعه نیز موید همین عقبگرد است؛ عقبگردی که حاصل چهار دهه تلاش برای اسلامی کردن جامعه است. حالا اما به نظر میرسد نهادهای متولی قصد کردهاند آنچه را که در جامعه آزمودهاند، یک بار دیگر در مدارس نیز بیازمایند.
حیاط مدارس؛ از ساسی تا روحانیت
پارسال وقتی ویدئوهای سریالی رقص دانشآموزان با آهنگ ساسی مانکن در شبکههای مجازی پخش شد، محمد بطحایی، وزیر وقت آموزش و پرورش گفت سه متخصص را مامور ریشهیابی تولید و پخش نماهنگهای بینام و نشان در مدارس کرده است.
حالا در زمان وزیر فعلی اما به نظر میرسد این نتیجه حاصل شده که اگر روحانیت مستقیما از حوزه علمیه یک کانال رسمی و سازمان یافته به داخل حیاط مدارس بزند، دیگر شاهد پخش ویدئوی بچههایی که با آهنگ ساسی مانکن میرقصند، نباشیم.
اخباری که از آموزش و پرورش میرسد، نشان میدهد ظاهرا روحانیت قرار است در یک گام بلند، خود را به میانه حیاط و البته حیات مدارس بیندازد.
پای در کفش تاریخ و فارسی
پاییز امسال وقتی داد نمایندگان مجلس درآمده بود که دولت در لایحه بودجه 1400 برای اجرای سند 2030، ردیف بودجه در نظر گرفته، وزیر آموزش و پرورش گفت که این ردیف به اشتباه و به دلیل کپی کردن از ردیف بودجه سالهای قبل در لایحه قرار گرفته و دولت قصد اجرای سند 2030 را ندارد.
حاجی میرزایی سپس سند تحول بنیادین که تاکید بر اسلامی کردن مدارس دارد را جایگرین مناسب و متناسب مقصود جمهوری اسلامی از آموزش و پرورش عنوان کرد و گفت: «مقصد نهایی آموزش و پرورش تربیت انسانهایی در تراز انقلاب اسلامی است که بتوانند سربازان شکلگیری تمدن نوین اسلامی باشند.»
سخنان وزیر گرچه بوی شعارهای چهل ساله را میداد؛ اما در عمل به مرور مشخص شد که گامهای مهمی برای آن برداشته شده است. آقای وزیر همان ایام خبر از استخدام طلاب در هشت رشته داد. مقامات دیگر این وزارتخانه خبر دادند که قرار است این طلاب علاوه بر دروس دینی، تاریخ، زبان و ادبیات فارسی نیز تدریس کنند.
تاسیس مدارس علوم و معارف اسلامی در سراسر کشور
ورود طلاب و روحانیت به سیستم آموزش و پرورش اما قرار است از این هم گستردهتر باشد. دیروز علیرضا حاجیانزاده، دبیر ستاد همکاریهای حوزه علمیه و آموزش و پرورش گفته است که «حوزههای علمیه به صورت رسمی وارد حوزه تالیف کتب درسی نیز شدهاند.» او پیشتر هم گفته بود که 80 درصد نقدهای محتوایی حوزه علمیه در چاپ جدید کتب درسی نیز اعمال شده است.
در سایه همین اعمال نقدها بود که امسال تغییرات در کتب درسی دانشآموزان با واکنشهای منفی بسیاری مواجه شد.
خبر مهم دیگری که حاجیانزاده داده تاسیس مدارس علوم و معارف اسلامی در سراسر کشور است؛ مدارسی که به گفته او قرار است الگویی خاص باشند. اما اگر هدف از تاسیس این مدارس الگوسازی است باید گفت که این مدارس سالهاست که وجود دارند و اتفاقا سابقه آنها نیز به همان چهار دهه پیش بازمیگردد.
سال 61 هیأت وزیران تصویب کرد که رشته علوم و معارف اسلامی نیز در کنار رشتههای ریاضی، علوم انسانی و تجربی تاسیس شود. به دنبال آن مدرسه عالی شهید مطهری، مدارس علوم و معارف اسلامی صدرا، مدارس هدی به عنوان زیرمجموعه جامعه الزهرای قم و شماری مدارس و موسسات دیگر به صورت تخصصی دانشآموزان را در این رشته میپذیرفتند.
بعدها گفته شد که هدف این مدارس کادرسازی برای جمهوری اسلامی است؛ البته بماند که ظاهرا آن کادرسازی برکتی برای کشور نداشته، چراکه کشور هر روز بیش از پیش درگیر ضعف مدیریتی است.
حوزه علمیه قرار است با این شکافی که در بدنه خود دارد، چگونه وارد مدارس شود؟ قرار است یک دوگانگی را با خود بیاورد یا اینکه طیف نزدیک به قدرت را وارد سیستم کند؟ که البته در این صورت آموزش دینی به کودکان آلوده به قدرت خواهد شد
بودجههای هنگفت برای عقبگرد
از این رو به نظر میرسد هدف اصلی از تاسیس این مدارس و البته ورود همهجانبه حوزه به آموزش و پرورش، همان جبران عقبماندگیهای چهل ساله در تربیت دینی جامعه یا دست کم جلوگیری از وخیمتر شدن اوضاع است. اما آیا برنامههای تازه حوزه و آموزش و پرورش برای نسل نوپای کشور، به این هدف دست خواهد یافت؟
دو سال پیش آیتالله مصباح یزدی در آیین افتتاحیه سال جدید تحصیلی حوزههای علمیه گفت که «بدون اصلاح جامعه نمیشود با هیچ برنامهای نسلهای بعدی را مسلمان نگاه داشت و اگر انحرافی در نسلهای بعدی رخ دهد، حوزه علمیه مسئول است.»
او که آن زمان خود رئیس موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی بود البته نگفت که موسسه زیر نظر او چقدر در جلوگیری از انحراف و مسلمان نگه داشتن آحاد جامعه در چهار دهه پس از انقلاب موفق بوده است. پاسخ دقیقی برای این سوال نیست چراکه اساسا مسئله دین و مذهب از جمله امور کیفی است و نمیتوان آن را در قالب رسم و نمودارهای ریاضی برد؛ البته بودجهاش کاملا یک مسئله مرتبط با ریاضی است.
سازمان تبلیغات اسلامی، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، دانشگاه علوم و معارف قرآن، صندوق مشارکت توسعه فرهنگ قرآنی، ستاد اقامه نماز، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، ستاد امر به معروف و نهی از منکر، جامعه المصطفی، جامعه الزهرا(س)؛ اینها تنها بخش کوچکی از نهادهای متولی فرهنگ و مذهب در ایران اسلامی هستند.
حالا در زمان وزیر فعلی اما به نظر میرسد این نتیجه حاصل شده که اگر روحانیت مستقیما از حوزه علمیه یک کانال رسمی و سازمان یافته به داخل حیاط مدارس بزند، دیگر شاهد پخش ویدئوی بچههایی که با آهنگ ساسی مانکن میرقصند، نباشیم
تعداد آنها به قدری زیاد است که میتوان درباره آنها کتابها نوشت و البته در برابر بودجهشان صفرها گذاشت؛ به طوری که هر ساله در فصل بودجهریزی، بودجه این نهادها محل یک دعوای اساسی است.
آذر امسال که دولت لایحه بودجه را تقدیم مجلس کرد، رسانهها گزارش دادند که سهم 43 دستگاه مذهبی از بودجه سال جاری 7 هزار و 252 میلیارد و 600 میلیون تومان است که این سهم در بودجه سال 1400، برای برخی از این نهادها 10 برابر شده است.
هشدار درباره دین آلوده به قدرت
حامیان این نهادها اما صریحا تاکید میکنند که بودجه آنها باید افزایش یابد چراکه رسالت مهمی برعهده دارند. مدارسی که قرار است تحت عنوان مدارس علوم اسلامی و معارف اسلامی تاسیس شوند و البته هزاران دهها برنامه دیگری که حوزه و آموزش و پرورش برای تحول بنیادین در مدارس در نظر گرفتهاند، به زودی با همین استدلال طلب بودجه بیشتری خواهند کرد.
اما این ورود ناگهانی به نهاد علم و تربیت، در حالی است که متولیان مشخص نکردهاند با چه متد تازه و متفاوتی از چهل سال پیش میخواهند وارد مدارسی شوند که نتیجه حاصل شود؟ آیا قرار است مدارس نیز مانند صدا و سیما تبدیل به منبر روحانیتی شود که در تبلیغ دین خود چندان موفق نبوده است؟ و آیا قرار است این مدارس علوم و معارف اسلامی نیز مانند حوزههای علمیه مجلل آقایان شناخته شده، نمادی از تجمل و ریخت و پاش به نام دین و تافته جدابافته کردن بخش دیگری از دانشآموزان باشد؟ کما اینکه از این دست مدارس کم نداریم.
از سوی دیگر بزرگان حوزه مکرر نسبت به حضور جریانهای انحرافی در حوزههای علمیه گلایه میکنند. هر طیفی در حوزه، طیف دیگر را مورد هجمه قرار داده و آن را انحرافی میداند. حوزه علمیه قرار است با این شکافی که در بدنه خود دارد، چگونه وارد مدارس شود؟ قرار است اندیشه و رویکرد کدام طیف را وارد نظام تعلیم و تربیت کند؟ قرار است یک دوگانگی را با خود بیاورد یا اینکه طیف نزدیک به قدرت را وارد سیستم کند؟ که البته در این صورت آموزش دینی به کودکان و نوجوانان آلوده به قدرت خواهد شد.
دیدگاه تان را بنویسید