خاطرات ویلیام برنز از مذاکرات هستهای؛
جلیلی باعث شد برچسب «بچه مسئلهساز دیپلماسی» به ایران بخورد
معاون اسبق وزیر خارجه آمریکا و نامزد کنونی جو بایدن برای ریاست بر سازمان سیا، در کتاب خاطرات خود تحت عنوان «کانال پشت پرده»؛ به توصیف جزئیات نخستین حضور آمریکا در مذاکرات هستهای با ایران پرداخته است.
به گزارش «انتخاب»، ویلیام برنز نوشته است: «۱۹ جولای، در میانه توجه بسیار رسانهها، من تابوی حضور مستقیم آمریکا در مذاکرات هستهای را شکستم. من به همکارانم در پنج به علاوه یک، دور یک میز مستطیلی در یک سالن جلسات تنگ، واقع در یک شهر کوچک، پیوستم.
پیش از این، وزیر خارجه و استیو هادلی (مشاور امنیت ملی بوش) به من گفته بودند که وقتی دوربینها در حال ثبت نخستین لحظات جلسه اند، حالت چهرهام را عادی نگه دارم و هوشیار باشم. آنها همچنین هر دو پیشنهاد کرده بودند که بهتر این است که در طول مذاکرات سکوت کنم و فقط شاهد پاسخ ایرانی ها به پیشنهاد سولانا باشم. نخستین نکته که به من گفتند، با عقل جور در میآمد، اما دومی نه. اگر هدف پیوستن به مذاکرات، تاکید بر جدیت ما و زدن برچسب «بچه مسئله ساز دیپلماسی» به ایران بود، رفتار توام با سکوت نتیجه عکس میداد.
به سعید جلیلی در آن سوی میز مذاکره مستقیما نگاه کردم و اظهار نظر سادهای کردم. گفتم امیدوارم که ایرانیها اهمیت سیگنالی که ما با حضورمان در مذاکرات، ارسال کردیم، را درک کنند. ما میدانستیم که در بحث هستهای چه چیزی در خطر است و ما مصمم بودیم که از تولید بمب هستهای توسط ایران جلویگری کنیم و ایران را ملزم به تعهدات هستهایاش کنیم.
جلیلی در طول جلسه دائما نوتبرداری میکرد و همزمان لبخند بیرمقی بر چهره داشت. جلیلی و همکارانش بارها زیرچشمی من را نگاه میکردند و به نظر میرسید که حضور آمریکا را نگرانکننده میدانستند. جلیلی سپس شروع به سخنرانی ۴۰ دقیقهای و فلسفهبافی بیمورد درمورد فرهنگ و تاریخ ایران کرد و همینطور نقش سازندهای که میتواند در منطقه ایفا کند.
جلیلی وقتی میخواست از پاسخگویی مستقیم طفره رود، به طرز شوکه کنندهای، سخنان مبهم به زبان میآورد و این دقیقا یکی از همان لحظات بود. او حتی در بخشی از سخنانش اشاره کرد که هنوز به صورت نیمه وقت در دانشگاه تهران تدریس میکند. من، اما اصلا به دانشجویانش حسودیم نشد.
جلیلی اظهاراتش را با تحویل یک «Non Paper» (سند غیررسمی) به پایان رساند. البته در بالای نسخه انگلیسی آن به اشتباه نوشته شده بود «None paper» (که به معنای هیچ است) که البته توصیفی درست از محتویات آن بود. سولانا و بقیه ما خیلی سریع نگاهی به آن انداختند. در همین لحظه، همکار فرانسویام، غری زد و زیر لب گفت «مزخرف است»، اظهاراتی که باعث تعجب جلیلی و البته تغییر آن چهره عادی شد.»
دیدگاه تان را بنویسید