دختر ساختارشکن آیتاللّه در میان مردان محافظهکار؛
مقاومت تمامقد در برابر قرائت رسمی
محبوبه ولی
عفت مرعشی، همسر اکبر هاشمی رفسنجانی، وقتی آیتالله در قید حیات بود، روابط خانوادگی او با فرزندان را اینطور توصیف کرده بود: «جمعه به جمعه، بچهها برای صرف ناهار میآیند. سر میز بعد از خوردن غذا، بحث سیاسی و اجتماعی و خانوادگی شروع میشود. تا ساعت هفت بعدازظهر میمانند و بعد به خانههایشان میروند.»
اما از آن همه بحثهای سیاسی، آن هم در حضور پدری که خود در «سیاستمداری» شهره بود، فرزندانی با مرام و مسلک یکسان سیاسی پرورده نشد؛ یکی ساختارشکن و بیپروا شد، دیگری محافظهکار و مآلاندیش.
تقابل آن محافظهکاری و این بیپروایی، خانواده هاشمی را دوباره کانون توجهها کرده است. اکبر هاشمی رفسنجانی، حتی آن زمان که از متن سیاست به زوایای دور از چشم آن رانده شد، باز هم در عرصه سیاست نظام، وزنهای سنگین بود. پس از مرگش اما جریان معاند او به هر ترفندی میکوشد نام او را از یادها پاک کند؛ این ترفند میتواند سکوت صدا و سیما در سالگرد رحلت او باشد یا کنار گذاشتن دخترانش از تدریس در دانشگاه آزاد اسلامی.
اما به نظر میرسد با وجود فرزندانی که جمعه به جمعه پای صرف ناهار در رکاب پدر سیاستمدار خود بحث سیاسی میکردند، پاک کردن نام هاشمی رفسنجانی چندان هم آسان نباشد. از همین روست که مصاحبه جنجالی اخیر فائزه هاشمی، نام هاشمی رفسنجانی و اساسا خانواده هاشمی را دوباره تیتر اخبار کرده است.
ترکشهایی برای همه
اکبر هاشمی رفسنجانی را نمیتوان در روی صحنه، سیاستمدار بیپروایی نامید؛ چه آنکه سیاست با بیپروایی قرابت چندانی ندارد و بیشتر محافظهکاری و رندی میطلبد. سابقه دختر کوچک او اما گرچه به عنوان یک چهره سیاسی شناخته میشود و نمایندگی دوره پنجم مجلس شورای اسلامی را نیز در کارنامه دارد، مملو از ساختارشکنی و صراحت لهجه است.
در بیان ساختارشکنیهای او میتوان یک کتاب چه بسا قطور تالیف کرد. چه دهه 70 که روزنامه «زن» را منتشر میکرد و روزنامهاش به دلیل نقد حجاب اسلامی، حمایت از فمینیسم و چاپ کاریکاتوری از آروین (داوود احمدیمونس) درباره دیه زنان برای همیشه توقیف شد و چه آن زمان که نسبت به دستکاری و حذف و اضافههایی در مصاحبهاش با ماهنامه «نسیم بیداری» انتقاد کرد و گفت: «هرگز به خمینی امام و به خامنهای مقام معظم رهبری نمیگویم و اصلاً قبول ندارم که آقای هاشمی، یار آقای خمینی بودند، بلکه میگویم همراه آقای خمینی بودند و به ایشان کمک کردند.»
ترکشهای صراحت او به اصلاحطلبان و خاتمی هم خورده است؛ آن جایی که گفت «خاتمی خودرأی است» و «اصلاحطلبان اعتقاد واقعی به دموکراسی ندارند.»
شعبان بیمخها و هتاکیهای جنسیتی
بیپرواییهای دختر آیتالله چنان بود که پایش را به زندان هم باز کرد. در جریان اعتراضات سال 88، حضور فعالی داشت و نهایتا هم در تظاهرات 30 خرداد 88 بازداشت شد. سال بعد از اعتراضات جنبش سبز و تقریبا اوایل اسفند 89 هم بازداشت و راهی زندان شد.
یک ماجرای دیگر از کتاب بیپرواییهای او مربوط میشود به سوم اسفند 89 که در شهرری مورد حمله تندروها قرار گرفت و در آن حمله او را با الفاظ رکیک خطاب کردند. پس از آن او مصاحبهای کرد و در آن گفت: «شعبان بیمخ یک نفر بود با یک دسته اراذل، اما اینها الان شبکهای هستند با تعداد زیاد در همه شهرها و گسترده عمل میکنند.»
همین مصاحبه برای فائزه شش ماه حبس و پنج سال محرومیت از فعالیت سیاسی، فرهنگی و مطبوعاتی دست و پا کرد.
تمام قد در برابر قرائت رسمی
حالا دختر آیتالله دوباره حرفهایی زده که حتی خانواده هاشمی را هم در برابر او قرار داده است. او به عنوان یک چهره سیاسی و دختر یکی از ستونهای غیرقابل انکار نظام، حرفی را زده است که برخی از مردم در کوچه و خیابان میگویند.
فائزه گفته است دوست داشت ترامپ در آمریکا رأی میآورد تا شاید به دلیل فشارهای وارده از سوی او، تغییراتی در ایران روی میداد. او ادامه داد که دموکراتها «شل و ول» هستند.
او همچنین در بخش دیگری از مصاحبه خود با بیان اینکه آیتالله هاشمی رفسنجانی مخالف حضور ایران در سوریه و مشخصا رفتن سردار سلیمانی به سوریه بوده، ادامه داد: «الان که ایام سالگرد ترور آقای سلیمانی است ولی من نمیشنوم که یکنفر بگوید آقای سلیمانی چه کار کرد؟ نتیجه عملکرد آقای سلیمانی و ما بهعنوان مقاومت چه شد؟ چه گرهی از مشکلات کشور ما را باز کرد؟ چه مسیری را برای توسعه باز کرده است؟ ما کجا میتوانیم افتخار کنیم که مقاومت کردیم و حالا به این رسیدیم و توانستیم توسعه را در اقتصاد، سیاست، آزادی، سیاست خارجی و... به پیش ببریم. اگر هست بیایند بگویند که ما هم مطلع باشیم چه اتفاقی افتاده است.»
تنها دو پاراگراف از گفتگوی فائزه هاشمی درباره «ترامپ» و «حاج قاسم سلیمانی» کافی است تا نشان دهد که بار دیگر، مانند گذشته ساختار رسمی را شکسته است؛ کاری که محافظهکارها نمیکنند
از همین دو پاراگراف از گفتگوی فائزه هاشمی میتوان فهمید که او خلاف قرائت موجود از «ترامپ» و به ویژه «جبهه مقاومت» سخن گفته است. او باز هم مانند گذشته ساختار رسمی را شکسته است؛ کاری که محافظهکارها نمیکنند.
«سِرتِقی» که عذرخواهی نکرد
فردای انتشار این مصاحبه، نامه سرگشاده برادر محافظهکارش یعنی محسن هاشمی به او خبرساز شد. محسن در این نامه با تاکید بر اینکه مصاحبه فائزه بهانه به افراطیون برای تخریب پدرشان داده، نوشت که نباید از مشی میانهروی پدر خارج شود و از او خواست که عذرخواهی کند.
محمد هاشمی، دیگر عضو خانواده هاشمی و برادر اکبر هاشمی رفسنجانی هم بلافاصله مواضع محسن هاشمی را تکرار و تصریح کرد: «موضعی که فائزه خانم گرفتند مورد تأیید خانواده ما نیست.»
فائزه اما در بخش دیگری از مصاحبهای که کرده بود، گفته بود: «در خانواده همه فرزندان به مشی سیاسی بابا نزدیک هستند، من سِرتِقشان هستم.» بنابراین او که به قول خودش «سِرتِق» خانواده هاشمی است، نه تنها عذرخواهی نکرد، بلکه با صراحت بیشتری پاسخ برادر را داد.
او دیروز در پاسخ به نصایح و نامه ظاهرا برادرانه محسن هاشمی، نوشت: «به او حق میدهم چون برای خودش آیندهای ترسیم کرده و دنبال حذف موانع است.»
خطرناکتر از ترامپ را داریم
در بخش دیگری، در پاسخ انتقادهایی که به جمله «دوست داشتم ترامپ رأی آورد» شده بود هم نوشت: «چرا «برای ایران او را ترجیح میدادم»، چون بخشهایی و افرادی خطرناکتر از ترامپ در قلدری و عدم پایبندی به اصول و قواعد و مقررات با عملکرد و بعضا سیاستهای نادرست، کشور را در سراشیبی ناکارآمدیها، سوءمدیریتها، بیکفایتیها، دگماندیشیها و حتی گاهی تا مرز تلاشی پیش بردهاند، به مطالبات عمومی نه تنها توجهی ندارند، بلکه در خاموش کردن آن از هم سبقت میگیرند.»
او در پاسخ به کسانی مانند محمدعلی ابطحی، رئیس دفتر رئیس دولت اصلاحات که به کنایه به فائزه هاشمی در توئیتر نوشته بود: «باور کنید وضع معیشت بیشتر مردم، مثل خاندان هاشمی نیست» نیز توضیح داد: «منتقدینی که واویلا برای معیشت مردم براه انداختهاند، آیا خطاب شعارها و رفتارها در صدها صحنه اعتراضی، تحصن، اعتصاب و تجمعات اقشار مختلف حداقل در سه سال اخیر را نشنیدند و ندیدند که متوجه مدیران و مسئولان در داخل بود؟ به نظر میرسد درک مردم با تمامی مشکلات از خواص بیشتر است.»
علی رغم این پاسخهای صریح، او اما همچنان در کانون تیغ تیز انتقادهاست. حتی انتقادهایی از نوع سخیف جنسیتی؛ مانند آنچه حسن شجاعی، نماینده مجلس در توئیتر نوشت با این متن که «اگر حاج قاسم نبود، فائزه کنیز داعش بود شاید.»
مرثیهای برای آزادی بیان
در درون خانواده هاشمی نیز، نامه تازه از یاسر، فرزند کوچک خانواده رسیده است. او نوشته است: «اگرچه به آن بخش از سخنان منتشره اخیرت در فضای مجازی نقد جدی دارم، اما اینگونه اظهارنظرهاست که به آزادی بیان معنا میبخشد.»
نگاهی به واکنشها اما نشان میدهد، آزادی بیان نه تقریبا بلکه تحقیقا وجود ندارد. شاهد مثالش تیتر رسانه اصولگراست که پس از نامه محسن هاشمی در واکنش به اظهارات فائزه هاشمی نوشت: «تودهنی فائزه به محسن هاشمی/ چرا خانواده هاشمی هیچ بزرگتری برای مدیریت ندارد؟»
فائزه هاشمی در پاسخ انتقادهایی که به جمله «دوست داشتم ترامپ رأی آورد» شده، نوشت: «افرادی خطرناکتر از ترامپ، کشور را در سراشیبی ناکارآمدیها، سوءمدیریتها، بیکفایتیها، دگماندیشیها و حتی گاهی تا مرز تلاشی پیش بردهاند
این رسانه به نیابت از همان مسلکی که اعتقادی به آزادی بیان و فردیت افراد در یک جامعه آزاد ندارد، در مطلب خود آورده است: « به نظر میرسد محسن هاشمی برای مدیریت خانواده هاشمی، باید روش و تدبیر دیگری به کار بگیرد و ابتدا نشان دهد در کنار نظام ایستاده است یا در کنار افرادی که به شکل واضح میگویند ضدانقلاب هستیم حتی با وجود نسبت فامیلی و از سوی دیگر، اقتدار خود را باید هم از داخل خانواده و هم در خارج از خانواده به شکل دیگری نشان دهد، در حال حاضر نگاه افکار عمومی این است که خانواده هاشمی هیچ بزرگی برای مدیریت خانواده ندارد و فرزندان ناخلف در حال بروز دادن بیش از پیش ذات سیاسی خودشان هستند.»
احتمالا اینان میخواهند محسن هاشمی مانند همان پدری که با داس سر دخترش را جدا کرد یا برادرانی که خود را برای کشتن خواهر محق میدانند، صدای فائزه را خفه کند! اما به نظر نمیرسد خانواده کهنهکار سیاسی ایران مبتنی بر این دست اندیشههای دگم و پوسیده اداره شود؛ حتی اگر اختلافات میان خانواده به بیرون هم درز کند.
دیدگاه تان را بنویسید