وقتی رویای نوعثمانیسم خلیفه اردوغان شدت میگیرد؛
چشم «طمع» به این سوی ارس
محبوبه ولی
تردیدی نبود و نیست که آنچه در قرهباغ رخ داد، تازه آغاز تغییرات و بازیهای پیچیده در منطقه قفقاز جنوبی و شمال ایران است؛ بازیهایی با بازیگران خاص خود و مطامع سیاسی بزرگ. از همین روست که ابراهیم کاراگول، سردبیر روزنامه ینی شفق، وابسته به حزب حاکم ترکیه در این روزنامه نوشت: «جنگ قرهباغ تازه شروع شده و گام اول به حساب میآید.»
همزمان که ایران درگیر تحریم و کرونا و اقتصاد نیمهجان و دیپلماسیهای نیمبند بود در شمالش، جمهوری آذربایجان و ارمنستان با یکدیگر درگیر شدند، ترکیه پشت سر آذربایجان ایستاد و از آن حمایت کرد، روسیه هوشمندانه ژست انفعال به خود گرفت تا وقتی کار به توافق رسید و پوتین رهبری آتشبس را عهدهدار شد، ارمنیها قرهباغ را تخلیه کردند، آذربایجان مناطق مورد مناقشه را فتح کرد، روسیه نیروهای حافظ صلح در آن مستقر کرد، اسرائیل که در جمهوری آذربایجان بسیار محبوب است، به مرزهای شمالی ایران نزدیکتر شد و ترکیه نیز تروریستهای تکفیری را از سوریه به قرهباغ و پشت مرزهای ایران فراخواند تا در منازعه شرکت کنند.
تمام اینها در عرض کمتر از دو ماه رخ داد و ایران چنان گرفتار بود که از سرعت این تحولات جا ماند؛ تحولاتی که همچنان ادامه دارند تا شکل و شمایل تازهای به قفقاز جنوبی بدهند.
خلیفه عثمانی دو روز پیش در باکو، سرمست از تفوق اخیرش در قرهباغ، خطاب به آذربایجان ایران، شعری خواند که بلافاصله «چراغ سبز اردوغان به جداییطلبان» تعبیر شد
جشن دو پانترکیست
پنجشنبه در حالی که خیابانهای ایروان مملو از معترضان به نیکول پاشینیان و خشمگین از توافقی بود که او تحت فشار با آذربایجان امضا کرد، جشن پیروزی در باکو برقرار بود. یک جشن پیروزی که صرفا مختص علی اف نبود، بلکه ترکیه نیز سهم بسزایی در پیروزی علیه دولت پاشینیان و بالطبع جشن آن داشت.
مصطفی شنتوپ، رئیس مجلس ترکیه هفته گذشته در پیامی «نجات وطن» را به دولت و ملت جمهوری آذربایجان تبریک گفت و نوشت: «ما دو دولت و یک ملت هستیم.»
با این تفاسیر، پنجشنبه گذشته پرچمهای ترکیه و آذربایجان در باکو برافراشته و مراسم بعد از ورود اردوغان و علیاف به میدان و نواختن سرود ملی دو کشور آغاز شد. رژه نظامی نیز با حضور مشترک هزاران سرباز آذربایجان و ترکیه برگزار شد. ازاینرو باید به صراحت گفت، مناقشه قرهباغ نه یک پیروز، بلکه دو پیروز داشت و جشنی که دو روز پیش در باکو برگزار شد نیز جشنی برای هر دوی آنها بود.
برای ترکیه اما این پیروزی از آن حیث حائز اهمیت است که اردوغان را به رویای نئوعثمانی خود نزدیکتر میکند. این رویا اما ظاهرا دو روز پیش در باکو چنان بر او غلبه کرد که اختیار از کف داد و شعری بر زبان راند که با واکنش تند کاربران فضای مجازی در ایران و وزارت خارجه مواجه شد.
چراغ سبز «شاعرانه» به جداییطلبان
خلیفه عثمانی دو روز پیش در باکو، سرمست از تفوق اخیرش در قرهباغ، خطاب به آذربایجان ایران خواند: «ارس را جدا کردند و آن را با میله و سنگ پر کردند / من از تو جدا نمیشدم به زور جدایمان کردند.»
شاید اردوغان نپذیرد که این شعر را تحتتاثیر امیال توسعهطلبانهاش خوانده است، اما این شعر در ایران، بلافاصله «چراغ سبز اردوغان به جداییطلبان» تعبیر شد. محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه در توئیترش واکنش نشان داد و نوشت: «او درباره جدایی مناطق شمالی ارس از ایران شعر خواند، اما هیچکسی نمیتواند درباره آذربایجان عزیز ما صحبت کند. به اردوغان نگفته بودند شعری که به غلط در باکو خواند مربوط به جدایی قهری مناطق شمالی ارس از سرزمین مادریشان ایران است!»
او ادامه داد: «آیا او نفهمید که علیه استقلال جمهوری آذربایجان سخن گفته است؟ هیچکس نمیتواند درباره آذربایجان عزیز ما صحبت کند.»
ارس رود پرآب خروشانی است که در پی عهدنامه ترکمانچای از اول اسفند 1206 به عنوان مرز ایران و امپراطوری روسیه شناخته شد. به دنبال آن تمامی مناطق شمال این رود از ایران جدا و به خاک روسیه افزوده شد. در 22 شهریور 1300 دولتهای شوروی و ترکیه، عهدنامه قارص را امضا کردند که در کنار آن برخی مناطق از حمله منطقه قرهسو که به لحاظ قانونی متعلق به ایران بود، به ترکیه واگذار شد.
در طی سالیان، جدایی ساکنان دو سوی ارس دستمایه شعر و شاعریهای بسیار بوده است. شعری که اردوغان روز پنجشنبه در جشن پیروزی باکو خواند؛ اما یکی از نمادهای جداییطلبی پانترکیستها است.
زمانی که آتش مناقشه در قرهباغ شعلهور بود و ترکیه و آذربایجان در غیاب ایران، جولان میدادند؛ بسیاری نسبت به تحرکات پانترکیسم از سوی آن دو هشدار دادند؛ هشداری که اشارهاش به خطرات امنیتی برای ایران بود
رویای یکپارچگی دنیای ترک در سر خلیفه
زمانی که آتش مناقشه در قرهباغ شعلهور بود و ترکیه و آذربایجان در غیاب ایران، جولان میدادند، بسیاری نسبت به تحرکات پانترکیسم از سوی آن دو هشدار دادند؛ هشداری که اشارهاش به خطرات امنیتی برای ایران بود.
ایران پیشتر به دلیل همین تحرکات، اختلافاتی با جمهوری آذربایجان داشته است. حال قدرت گرفتن بیش از پیش ترکیه در قفقاز جنوبی و اتحاد تازهاش با باکو، بر شدت و دامنه این تحرکات خواهد افزود.
کار چنان بالا گرفته است که تریبونهای حزب حاکم ترکیه صریحا از تجزیه ایران میگویند. ابراهیم کاراگول در ینی شفق نوشت: «ایران دیگر هیچ مرزی با قرهباغ ندارد و نباید اجازه داد با ارمنستان نیز مرزی داشته باشد؛ باید نخجوان به آذربایجان متصل گردد و راه آسیای میانه باز شود. باید به دکترین تغییرناپذیر ایران و روسیه مبنی بر جلوگیری از یکپارچگی دنیای ترک، پایان داد.»
این جراید و آن شعرخوانی در کنار رفتارهای توسعهطلبانه اردوغان، به باور بسیاری از تحلیلگران به معنی خطر است. نگاهی به عملکرد اردوغان در حوزه سیاست خارجی، این گمان را پدید میآورد که او در پی ساختن شکل و شمایلی شبیه به ولادیمیر پوتین برای خود است. او در کنار رویای نئوعثمانی، به دنبال ارائه تصویر یک پدرخوانده از خویش است؛ پدرخواندهای که دستی در سوریه دارد، در درگیریهای لیبی مداخله مستقیم دارد، عملیاتش علیه نیروهای پکک در اقلیم کردستان عراق را تشدید کرده، حضور نظامیاش در شرق مدیترانه را تقویت کرده و اکنون نیز بازیگر بزرگ قفقاز جنوبی است.
گذشته از اینها تابستان 2023 عمر قرارداد لوزان که صد سال است، به پایان میرسد و اردوغان رسما سناریوی میثاق ملی خود را رقم خواهد زد؛ سناریویی که سودای بازگشت به جغرافیای عثمانی سابق و حتی دستاندازی بر کرکوک، حلب، موصل و اربیل در عراق را دارد.
تمامی اینها هشداری است برای ایران تا نسبت به امنیت، مرزها و ممانعت از تنشهای قومی حساس باشد و تحولات قفقاز جنوبی را فعالانهتر دنبال کند. گرچه وزرات خارجه ایران روز گذشته خبر از احضار سفیر ترکیه در ایران داد؛ اما به نظر میرسد این خطر، به واکنشهایی بیش از احضار سفیر نیاز دارد.
دیدگاه تان را بنویسید