رایزنیهای عراقچی بر سر یک درگیری منطقهای پایان یافت؛
ایران و چرخش سیاست در مناقشه قرهباغ
محبوبه ولی
بیش از 30 روز است که از مناقشه و درگیری نظامی در قرهباغ میگذرد. با یک تاخیر حدودا یک ماهه سیدعباس عراقچی، معاون سیاسی وزیر امور خارجه، به عنوان فرستاده ویژه جمهوری اسلامی ایران از سهشنبه گذشته سفری منطقهای به آذربایجان، روسیه، ارمنستان و ترکیه را آغاز کرد.
شالوده این سفر نیز اعلام و تبیین طرح ابتکاری ایران برای حل مناقشه قرهباغ میان دو طرف درگیر بود؛ طرحی که تاکنون جزئیاتی از آن منتشر نشده اما به هر حال عراقچی اعلام کرده که این طرح را به اطلاع دو طرف درگیر و دو طرف دخیل، یعنی روسیه و ترکیه رسانده است.
دو موضع متفاوت در دو زمان متفاوت
ششم مهرماه، وقتی درگیری در قرهباغ تازه شروع شد، گمانهزنیها درباره موضع ایران به هر سویی میرفت. علی مطهری در صفحه توئیتر خود نوشت: «وزارت خارجه باید مراقب باشد مثل درگیری قبلی آذربایجان و ارمنستان بر سر قرهباغ، به خاطر ملاحظات قومی طرف ارمنستان را نگیرد. صرف درخواست آتشبس و دعوت طرفین به مذاکره هم کافی نیست؛ باید دید حق با کدام طرف است.»
اما معمولا در اینگونه موارد بیش از آنکه «حق» مواضع را مشخص کند؛ «سیاست» تعیینکننده است. 28 سال پیش، یعنی سال 1992 میلادی، وقتی درگیری دیگری میان آذربایجان و ارمنستان رخ داده بود، ایران به شدت به تحرکات موجود در آذربایجان برای پانترکیسم حساس بود؛ تحرکاتی که بر گروههای جداییطلب ترک در ایران بیتاثیر نبود.
وجود جمعیت 30 میلیون نفری ترکزبانان در ایران نیز این حساسیت را بیشتر میکرد. از این رو و به دلایل دیگر روابط ایران و آذربایجان همواره آسیبپذیر بوده است؛ به ویژه آنکه باکو به شدت در حال و هوای توهم احیای امپراطوری عثمانی اردوغان قدم میزند. بدین ترتیب ایران در درگیری 28 سال پیش آذربایجان با ارمنستان، جانب ارمنستان را گرفت. این بار اما پس از قریب به سه دهه، شطرنج سیاست تغییر کرده، از این رو ایران نیز به نحو دیگری مهرهها را حرکت میدهد.
حمایت از آذربایجان، سیاست ایران در سطوح بالای حاکمیت است. اما حال سوال اینجاست که دستگاه دیپلماسی ایران تا چه حد میتواند در این میان اثرگذار باشد و حمایت خود را به نتیجه رساند
پای اسرائیل در میان است
تغییرات بسیاری در منطقه رخ داده؛ از عادیسازی روابط اسرائیل با کشورهای حاشیه خلیج فارس تا ارتباط نزدیکی که ارمنستان در این سالها با اسرائیل و آمریکا ایجاد کرده است.
گرچه باکو نیز بر اساس منافعی، نزدیکی به اسرائیل برای جلب نظر واشنگتن را در دستور کار داشته اما واشنگتن و به دنبال آن تلآویو در سایه انگیزه بیثباتی در منطقه، حمایت از ارمنستان را ارجح بر حمایت از یک کشور مسلمان میدانند.
عادیسازی روابط اسرائیل با کشورهای عربی خلیج نیز، دست تلآویو را برای فشار بر باکو باز کرده است. آنها نمیخواهند با حمایت از آذربایجان، امتیاز تازهای به اردوغان و توهمات نئوعثمانی او بدهند. در مقابل روسیه، مواضع متفاوتی دارد.
از این رو همان صفبندی سنتی قدرتهای بزرگ در مقوله قرهباغ نیز شکل گرفته و ایران قطعا آن سمتی ایستاده که مقابل اسرائیل است.
حمایت از آذربایجان در سطوحی غیر از دستگاه دیپلماسی
اوایل درگیریهای تازه در قرهباغ، برخی حتی چنان درباره حمایت ایران از ایروان اطمینان داشتند که ایران را متهم کردند به اینکه خاک خود را محل ترانزیت سلاح به ارمنستان قرار داده است. اکنون اما مشخص شده که ایران این بار برخلاف 1992، قرهباغ را متعلق به آذربایجان میداند. ایران از همه طرفها خواسته که تمامیت ارضی آذربایجان را رعایت کنند.
این موضوع نه در سطح دستگاه دیپلماسی، بلکه در سطوح دیگر مانند نمایندگان ولایت فقیه و مراجع تقلید نیز مطرح میشود. نمایندگان ولی فقیه در چهار استان آذربایجان غربی، اردبیل، آذربایجان شرقی و زنجان با صدور بیانیهای نیروهای آذربایجان که در درگیریهای اخیر قرهباغ کشته شدند را «شهید» خطاب و تاکید کردند: «هیچ تردیدی در تعلق قرهباغ به آذربایجان و اشغال آن و لزوم بازگشت این اراضی به آذربایجان، کشور اهل بیت نیست. دولت آذربایجان در بازپسگیری این اراضی کاملاً قانونی و شرعی عمل کرده و با این اقدام درصدد اجرای 4 قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل برآمده است.»
آیتالله مکارم شیرازی نیز بیانیهای داد و در آن اعلام کرد: «بر همه مسلمانان حمایت از آزادی منطقه قره باغ همچون حمایت از آزادی فلسطین و دیگر بلاد اسلامی از اشغالگری لازم است و ما نیز بر این حمایت تأکید میکنیم و لازم میدانیم هر گونه میانجیگری، مذاکره و تصمیمگیری منجر به آزادی کامل این منطقه و بازگشت آن به جهان اسلام شود.»
بدین ترتیب به نظر میرسد حمایت از آذربایجان، سیاست ایران در سطوح بالای حاکمیت است. اما حال سوال اینجاست که دستگاه دیپلماسی ایران تا چه حد میتواند در این میان اثرگذار باشد و حمایت خود را به نتیجه رساند.
وحید جلالزاده: وزارت امور خارجه با تعلل و تأخیر خود باعث شده که عملاً، نیروهای تروریستی و رژیم غاصب صهیونیستی خود را به منازعه قرهباغ و در کنار مرزهای ایران برسانند
ایران منفعل بود
وحید جلال زاده، نماینده مجلس و عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجه مجلس شورای اسلامی در این مورد گفتگویی انجام داده و در آنجا به عملکرد وزارت خارجه برای ورود به موضوع انتقاد و تاکید کرده: «وزارت امور خارجه با تعلل و تأخیر خود باعث شده که عملاً، نیروهای تروریستی و رژیم غاصب صهیونیستی خود را به منازعه قرهباغ و در کنار مرزهای ایران برسانند. اینجاست که باید این انفعال وزارت امور خارجه مبنی بر راهبرد بیطرفی فعال مورد نقد جدی قرار گیرد.»
وی با طرح این پرسش که «چه کسی اکنون جوابگوی این شرایط است؟» افزوده است: «جا داشت وزارت امور خارجه از همان روزها و ساعات اولیه مناقشه قرهباغ با یک سیاست خارجی فعال مانع از ورود تروریستها و یا رژیم غاصب صهیونیستی شود. چطور میتوان از سیاست بیطرفی فعال در قبال مناقشه قرهباغ سخن گفت زمانی که رژیم غاصب صهیونیستی و نیروهای تروریستی اکنون بیخ گوش ما قرار دارند؟»
ضرورت دیپلماسی فعال ایران در مسئله قرهباغ
علیرغم این انتقادات اما عراقچی دستاوردهای سفر اخیر خود به چهار کشور دخیل در منازعه قرهباغ را مثبت ارزیابی کرده و حتی روز گذشته در توئیتر خود با اشاره به رایزنیهایش در مسکو نوشت که «ایران و روسیه رویکردهای مشترکی در خصوص مناقشه قرهباغ دارند.»
روسیه نیز طبیعتا مانند گذشته باید حامی ارمنستان باشد اما اگر اینطور که عراقچی میگوید رویکرد مشترکی با ایران داشته باشد، میتواند به عنوان یک قدرت بزرگ، کمکی برای ایران باشد تا سیاست خود را در حمایت از آذربایجان به نتیجه برساند.
در سفرهای چهارگانه عراقچی، باکو و ایروان نیز هر یک جداگانه سفر عراقچی را پرثمر خوانده، ایران را کشور دوست و برادر دانسته و تاکید کردهاند که طرح ایران را با حساسیت دنبال خواهند کرد.
اما آنچه در این میان مهم است، این است که ایران اگر این مناقشه را به حال خود رها کند، نتیجه نهایی ممکن است به نزدیکی بیش از پیش اسرائیل به مرزهای ایران و تضعیف ایران در منطقه بینجامد؛ از این رو تحلیلگران تاکید میکنند که موضوع قرهباغ اتفاقا دیپلماسی فعال جمهوری اسلامی را میطلبد.
دیدگاه تان را بنویسید