سوختنهای مکرر پشت پرده امنیتی دارد یا خلأ ایمنی؟
معمای آتش
محبوبه ولی
تقریبا روزی نیست که خبر آتشسوزی در یک گوشه از ایران به گوش نرسد. گاهی روزها تعداد حوادث آتشسوزی از یک مورد هم تجاوز میکند و به موارد متعدد میرسد. در میان آنها آتشهایی که در مراکز صنعتی و تولیدی، پارکها، نیروگاهها و پتروشیمیها و جنگلها رخ میدهند، آمار بسیار بالا و قابلتوجهی پیدا کردهاند.
تقریبا میتوان گفت که از خرداد ماه ترافیک آتش در کشور راه افتاده است و هنوز هم شعله میکشد. از آن جایی که وقوع این حوادث هر روزه شده است، دیروز هم سازمان آتشنشانی از آتشسوزی گسترده در شهرک صنعتی جاجرود خبر داد که بیش از دو هزار و 500 متر از سولههای این شهرک را سوزاند.
آتشسوزی جنگلها نیز کماکان ادامه دارد. همین دیروز مدیرکل حفاظت محیط زیست استان بوشهر گفت: آتشسوزی در منطقه حفاظت شده بیرمی استان بوشهر مهار شد. ابتدای هفته هم خبرگزاریها از وقوع آتش در منطقه ابر و قطری شاهرود خبر دادند. برخی این آتشسوزیها را ناشی از غفلتهای انسانی میدانند، برخی دیگر دلیل آن را فرسودگی تاسیسات و افت ایمنی در ایران تفسیر میکنند که اتفاقا با اجرای تحریمها وضعیت آن بدتر هم شده است. برخی دیگر نیز معتقدند که این حوادث همه ساله وجود داشته و امسال صرفا انعکاس بیشتری پیدا کرده است.
«بازی در منطقه خاکستری»
برخی دیگر اما با استناد به شواهد و قرائن، دستهای پنهان سیاسی و امنیتی را در آتشسوزیهای پیوسته، دنبال میکنند. به ویژه هرچه زمان میگذرد و از شمار این حوادث کاسته نمیشود، گمانهزنیها در مورد عمدی و امنیتی بودن آنها شدت میگیرد.
خبرگزاری ایرنا دیروز با اشاره به خبر سرهنگ علی عباسنژاد، فرمانده یگان حفاظت سازمان جنگلها مبنی بر دستگیری 40 نفر در ارتباط با آتشسوزیهای اخیر در جنگلهای زاگرس، به موضوع امنیتی بودن این حوادث پرداخته است. این رسانه در گزارش خود با تیتر «بازی در منطقه خاکستری، رویکرد ضد ایرانی واشنگتن به موازات تحریمها» نوشته است: «به نظر میرسد آمریکاییها به دنبال آن هستند تا با ایجاد هزینه بیشتر در داخل کشور بدون آنکه رد روشنی از خود برجای بگذارند، خسارتهایی را به موازات خسارات ناشی از تحریم وارد سازند تا هم به سمت جنگهای متعارف نروند و هم به زعم خود، شرایط را برای دستیابی به اهداف ضد ایرانی خود فراهم سازند.»
اشتباه رسانهای یا وضعیت مشکوک؟
این حدس که دستهای پنهان پشت این آتشسوزیها پنهان است، بعد از انفجار در سایت هستهای نطنز قوت گرفت. اما غلامرضا جلالی، رئیس سازمان پدافند غیرعامل با اشاره به حدس و گمانها، طی اظهاراتی درباره آتشسوزی جنگلها و پتروشیمیها گفت که «ریشه هیچ کدام از این حوادث امنیتی نبوده و متاسفانه برخی رسانهها این شبهات را به وجود آوردند و به اشتباه ذهن مردم را درگیر کردند.»
او با تاکید بر اینکه مورد نطنز متفاوت از سایر موارد است، تاکید کرد: «اکثر این آتشسوزیها به دلیل عدم رعایت ملاحظات ایمنی رخ داده و حمله سایبری نیز اتفاق نیفتاده است.»
با این حال اظهارات برخی دیگر از مقامات، گفتههای جلالی را با تردید مواجه میکرد. برای مثال علی عباسنژاد، فرمانده یگان حفاظت محیط زیست ماه گذشته با بیان اینکه شمار آتشسوزی در جنگلها افزایش غیرطبیعی پیدا کرده، تصریح کرد: «از نظر ما این آتشسوزیها مشکوک است؛ وضعیت از نظر ما عادی نیست و نیاز به بررسی نهادهای امنیتی دارد.»
او با تاکید بر اینکه رد تمایلات سیاسی را میتوان در این حوادث دنبال کرد، ادامه داد: «در برخی از جنگلها و عرصههای طبیعی که از مدتی قبل دچار آتشسوزی شدند، نشانههایی از پرتاب مواد آتشزا دیده شده که این مواد برای سازمان جنگلها شناخته شده نیست.»
آیا گروههای خرابکار در کشور پراکندهاند؟
تعداد بالای آمار آتشسوزیها نیز آن را مشکوک میکرد. خردادماه امسال تنها در یک هفته 200 مورد آتشسوزی در جنگلها گزارش و اعلام شد که به طوری کلی آتشسوزیها تا 30 درصد نسبت به سال گذشته افزایش داشته است.
«جریان نفوذ» و «گروههای خرابکار» نیز این گمانه را تقویت میکرد. احسان خضری، مدیر اندیشکده سیاست مجمع تشخیص مصلحت نظام در گفتگویی به همین موضوع پرداخته و گفته بود: «اظهارنظرهای برخی مقامات محلی مبنی بر عمدی بودن این آتشسوزیها منجر به تقویت این شائبه شده که ممکن است این آتش سوزیها خرابکاری باشد.»
برخی آتشسوزیهای بیسابقه اخیر را ناشی از غفلتهای انسانی، فرسودگی تاسیسات و افت ایمنی در ایران میدانند. برخی دیگر اما با استناد به شواهد و قرائنی، دستهای پنهان سیاسی و امنیتی را در آتشسوزیهای پیوسته، دنبال میکنند
او درباره اینکه چقدر میتوان آتشسوزیهای اخیر را شبیه اقدامات گروههای ضد انقلابی همچون ری استارت در آتش زدن مساجد دانست، افزوده بود: «این سناریو محتمل است که برخی گروههای مخالف نظام عامل برخی از این آتشسوزیها باشند. با این هدف که جرقه بحران و آشوب را در کشور روشن کنند.»
اعلام موجودیت گروهی مانند «یوزپلنگان وطن» نیز در همین راستا بود. بعد از حادثه نطنز در رسانههای خارجی بیانیهای منتسب به این گروه که هنوز هم هویت مشخصی ندارد، منتشر شد که در آن آمده بود: «ما مخالفانی هستیم که در دستگاههای امنیتی ایران حضور و فعالیت داریم و سازه جدیدالتاسیس مونتاژ نطنز را به عنوان هدف عملیات خود برگزیدیم!»
در حالی که برخی معتقدند چنین گروههایی ساختگی هستند و اساسا وجود خارجی ندارند، برخی دیگر اشاره میکنند که جریان نفوذ میتواند افرادی باشند که در همه جای کشور از نهادهای امنیتی گرفته تا جنگلها و مراتع پراکندهاند و خرابکاری میکنند.
اشارات بیپرده
رسانههای خارجی حتی اشاره مستقیم و بیپرده به این موضوع میکنند. ایلای لیک، روزنامهنگار حوزه امنیتی و سیاست خارجی ماه گذشته در همین ارتباط در بلومبرگ مقالهای نوشت تحتعنوان: «خرابکاری در ایران بر معامله با آن ارجحیت دارد.»
علیرضا میریوسفی، سخنگوی نمایندگی ایران در سازمان ملل متحد چند روز بعد در پاسخ به این مقاله، گفت: «خرابکاری در ایران میتواند یک درگیری تمام عیار را شعلهور سازد.»
این مقاله با ادعای ضربهپذیری ساختار امنیتی جمهوری اسلامی، تصریح میکرد که «خرابکاری در تاسیسات نظامی و اتمی رژیم فراتر از آسیب به سانتریفیوژهاست، بر مشروعیت و ثبات رژیم تاثیر خواهد گذاشت و آن را دچار خلا امنیتی میکند.»
این روزنامهنگار در مقاله خود اشاره کرده بود به اینکه چند دلیل قابل اتکا وجود دارد که نشان میدهد اسرائیل پشت این خرابکاریهاست. در ادامه دیوید وُرمزر، کارشناس و مشاور امنیت ملی با اشاره به سرقت آرشیو اتمی جمهوری اسلامی توسط اسرائیل در سال 2018، گفته بود: «این اقدام نشان میدهد که اسرائیل در ساختار امنیتی رژیم ایران نفوذ کرده و یک شبکه انسانی دارد.»
تعدد حوادث آتشسوزی و انفجار در ایران و البته فشار حداکثری آمریکا و همپیمانانش این گمان را ایجاد کرده که چه بسا اعضای یک شبکه انسانی در پشت پرده این وقایع باشند
آینده روشن خواهد کرد
حال تعدد حوادث آتشسوزی و انفجار در ایران و البته فشار حداکثری آمریکا و همپیمانانش این گمان را ایجاد کرده که چهبسا اعضای این شبکه انسانی در پشت پرده این وقایع باشند.
نیروگاه حرارتی اسلامآباد اصفهان، نیروگاه زرگان اهواز، نیروگاه حرارتی تبریز و پست اصلی برق در خیابان امیرکبیر، چهار نیروگاه و تاسیسات برق هستند که دچار حادثه شدند.
در مجتمع آلومینیوم لامرد در فارس، کارخانه شناورسازی در بوشهر، پتروشیمی بندر امام، پتروشیمی کارون و پتروشیمی تندگویان انفجار، آتشسوزی و نشت گاز رخ داده است.
15 خرداد هم در بندر رجایی یک حادثه آتشسوزی رخ داد که رسانههای اسرائیل آن را اقدامی در تلافی تلاش ایران برای اقدامات خرابکارانه در تاسیسات آب اسرائیل عنوان کردند.
البته نهادهای امنیتی تاکنون به هیچ وجه فرضیه امنیتی بودن این حوادث را تایید نکردهاند و تنها موردی که اعلام شده دستهای خارجی در کار بوده، همان حادثه نطنز است. بدین ترتیب این همه آتشسوزی در ایران تبدیل به یک معما شده است. البته نباید از نظر دور داشت که حتی در صورت امنیتی بودن این حوادث نیز ملاحظات امنیتی، اجازه اعلام آن را نخواهد داد. در آینده مشخص خواهد شد که آیا حدس و گمانها درباره دست داشتن عوامل خارجی در این آتشها درست بوده یا اینکه صرفا یک آدرس اشتباه بوده است.
دیدگاه تان را بنویسید