قطعی شبکههای برونمرزی و خط و نشانهای مجلس اصولگرا برای دولت؛
دردسرهای دستگاه «لوس» نظام
محبوبه ولی
دستگاهی با طول و عرض صدا و سیما و اندک مخاطبانی که آنها هم در حال ریزشاند، حکایت همان آفتابه لگن هفت دست و شام و ناهار هیچ! است. صدا و سیما در این سالها نشان داده بیش از آنکه دستگاهی فرهنگی باشد، دستگاه بودجهخواری است؛ آن هم بودجهخواریهایی که نه شفافیت دارند و نه با عقل جور درمیآیند.
آخرین آماری که از تعداد نیروی انسانی صدا و سیما ارائه شده، مربوط به سال 95 است که این تعداد را نزدیک به 50 هزار نفر تخمین میزد. وقتی این آمار منتشر شد، همگان انگشت حیرت به دهان گزیدند، به ویژه آنکه در مقایسه با تعداد نیروی انسانی سازمانهای رسانهای بزرگ جهان، این عدد بسیار بزرگ بود. همان زمان گزارشهایی منتشر شد حاکی از اینکه بی بی سی به عنوان یکی از بزرگترین بنگاههای خبری جهان که شبکههای تلویزیونی مختلفی دارد و به زبانهای گوناگون برنامه تولید میکند، حدود 20 هزار کارمند دارد.
برخی نیز به تلویزیون CCTV چین به عنوان نزدیکترین رسانه به تلویزیون ایران اشاره میکردند که با تمام گستردگی و تولید برنامههایش تنها 10 هزار کارمند داشت. SKY به عنوان یکی از بزرگترین تلویزیونهای سطح جهان که کانالهای زیرمجموعهاش تقریبا همه حوزهها را با زبانهای گوناگون پوشش میدهد، در میان سایر رسانههای از نوع خود بیشترین نیروی انسانی را داشت. اما تعداد نیروی انسانی آن هم به پای صدا و سیمای ایران نمیرسید و تنها 30 هزار نفر بود.
فربهسازی یا دستاورد؟
گذشته از این ولنگاری در به کارگیری نیروی انسانی، بودجه صدا و سیما نیز همواره جای سوال بوده است. بودجه این نهاد سال گذشته بیش از دو هزار میلیارد تومان بود. گذشته از این بودجه هنگفت، اکثر برنامههای صدا و سیما با اسپانسر ساخته میشوند و این سازمان از محل تبلیغات و بازرگانی نیز درآمدهای قابل توجهی دارد. این همه درآمد و بودجه در دوران ضرغامی منجر به ظهور قارچگونه شبکههای داخلی و خارجی رادیویی و تلویزیونی شد که در آن دوران به عنوان دستاوردهای ریاست ضرغامی بر صدا و سیما از آنها یاد میشد. مدتی بعد هزینههای سرسامآور این شبکهها و البته مخاطبان اندکی که گواهی بر حیف و میل کردن بودجه این شبکهها بود، منجر به ادغام شماری از این شبکهها به ویژه در داخل شد. حالا اما نوبت شبکههای برون مرزی است.
اینکه هنگام تحریم، کفگیر سازمان صدا و سیما نیز چنان به ته دیگ میخورد که شبکههای تلویزیونی و رادیوییاش در خارج مرزها، یک به یک تعطیل میشوند، حاکی از این است که این دستگاه عریض و طویل نیز مانند بسیاری دیگر از دستگاههای کشور در چنبره مدیرانی گرفتار است که هوش اقتصادی و تدبیر چندانی ندارند.
صدای ایران وابسته به پول است
اکنون چند ماهی است که خبر قطع شبکههای برون مرزی ایران یکی پس از دیگری به گوش میرسد. انتهای اردیبهشت، شبکه الکوثر معاونت برونمرزی رسانه ملی به دلیل بدهی انباشت شده به ماهواره فرانسوی یوتل ست قطع شد.
شش خرداد، کانال 24 ساعته اردوی شبکه سحر به دلیل مشابه، امکان پخش خود از ماهواره پاک ست را از دست داد. از صبح 20 خرداد هم صدای رادیو دری برون مرزی ایران در کابل قطع شد.
یک هفته بعد اعلام شد که ماهواره گالکسی ۱۹ که پخش «پرستیوی» و «آیفیلم» انگلیسی را برای حوزه جغرافیایی آمریکای شمالی و مرکزی انجام میدهد، تهدید کرده که اگر تا روز جمعه بدهی سازمان صداوسیما به آن پرداخت نشود، پخش این دو شبکه هم قطع خواهد شد.
هجمه به دولت
در خلال این قطعیها، معاونت برون مرزی سازمان صدا و سیما ابتدای خرداد نشستی خبری گذاشت و دولت را مسبب این قطعیها دانست.
پیمان جبلی در این باره گفت: «مشکل اصلی کمبود بودجه و کمبود ارز نیست، چرا که دستگاههای مسئول اجرایی در فضای عمومی کشور و خارج از رسانه ملی، بودجههای بسیار کلان توزیع میکنند که شاید در جای خود لازم هم باشد، اما مسئله و مشکل ما درک ناقص و فهم ناکافی از ضرورتهای کار رسانهای بینالمللی و گاهی لجبازی و چهبسا تعمد و شاید «سیاسیکاری و گروکشی» است.»
اینکه کفگیر سازمان صدا و سیما چنان به ته دیگ میخورد که شبکههای تلویزیونی و رادیوییاش در خارج مرزها، یک به یک تعطیل میشوند، حاکی از این است که این دستگاه عریض و طویل در چنبره مدیرانی گرفتار است که هوش اقتصادی و تدبیر چندانی ندارند
مدیرکل روابط عمومی سازمان صدا و سیما نیز در توئیتی اعلام کرد که دولت بودجه صدا و سیما را ناقص پرداخت کرده و این اقدام منجر به این شده که یوتلست، شبکه الکوثر را قطع کند.
این ادعاها در شرایطی است که هزینهکرد بودجه این سازمان هیچگاه شفاف نبوده است تا جایی که سال گذشته برخی نمایندگان مجلس دهم، طرحی را کلید زدند که تاکید میکرد بودجه صدا و سیما باید بر اساس عملکرد آن پرداخت شود.
از آن مجلس تا این مجلس
به لحاظ اعتبار و اثرگذاری نیز به قدری رسانه ملی در مسیر افت و تنزل شتاب گرفته که مجلس دهم این موضوع را نیز مطرح کرد که مدیریت سازمان صدا و سیما از فردی به شورایی تغییر یابد.
آن طرحها به سرانجام نرسید و نونمایندگان اصولگرا راهی بهارستان شدند. مجلس یازدهم اما با توجه به مشی و خط سیاسی خود، راهی کاملا متفاوت را در پیش گرفته است که هم حاکی از حمایت از رسانه بیضابطه ناشفاف است و هم حاکی از فشار به دولت تحریمی.
202 نماینده مجلس اصولگرا در قالب بیانیهای که روز سه شنبه در مجلس قرائت شد، بابت قطع شبکههای برون مرزی صدا و سیما حمله تندی به دولت کردند.
خط و نشان 202 نماینده
در این بیانیه که روحالله متفکرآزاد، عضو هیأت رئیسه مجلس آن را قرائت کرد، با انتقاد از «عدم تخصیص به موقع بودجه ارزی به شبکههای برون مرزی صدا و سیما» آمده بود: «رسانههای برون مرزی کشور که در صف نخست رسانههای مقاومت قرار دارند و متناسب با پیام جهانی انقلاب اسلامی سالهاست در راستای مقابله با ایرانهراسی و اسلامهراسی و نیز معرفی ظرفیتها و واقعیتهای کشور و با تأمین مواضع جمهوری اسلامی فعالیت میکنند، اخیراً یک به یک در حال قطع شدن از ماهواره هستند. در هفتههای اخیر انباشت بدهی ارزی و عدم اقدام عاجل نهادهای مسئول گریبان شبکههای الکوثر، سحر اردو، پرس تیوی، آیفیلم انگلیسی و رادیو دری برونمرزی گرفته و موجب قطع پخش آنها در مناطق هدف شده است.»
بهارستانیها ادامه داده بودند: «ما نمایندگان مجلس شورای اسلامی درخواست داریم دولت محترم و دستگاههای اصلی مسئول تخصیص بودجه ارزی و رسانه ملی یعنی سازمان برنامه و بودجه ضمن اقدام عاجل برای حل فوری این مشکل پاسخی شایسته برای موارد زیر داشته باشند.»
سوالاتی که آنها در ادامه مطرح کرده بودند، یکی این بود که «چرا به رغم ضرورتهای ناشی از گسترش اقتدارمنطقهای و جهانی جمهوری اسلامی، توجهی به افزایش نیازهای زیرساختی و بنیه برنامهسازی رسانههای برون مرزی نشده است و بلکه به جای حمایت موظف از آنها رسانهها در تنگنا نیز قرار گرفتهاند.»
سوال دوم نیز این بود که «به چه دلیل تخصیص و پرداخت بودجه ارزی صدا و سیما با گردش کار قانونی که باید حداقل از 5 ماه پیش انجام میشد تاکنون به تأخیر افتاده است که تأثیر منطقهای و مستقیم آن بر روابط بینالمللی جمهوری اسلامی مشهود است و علاوه بر آسیب حیثیتی به کشور فعالیتهای رسانهای بینالمللی رسمی کشور را فلج کرده است.»
ظاهرا مجلس یازدهم با توجه به مشی و خط سیاسی خود، راهی کاملا متفاوت از مجلس دهم را درباره صدا و سیما در پیش گرفته که هم حاکی از حمایت از رسانه بیضابطه ناشفاف است و هم حاکی از فشار به دولت تحریمی
درنهایت نمایندگان مجلس اصولگرا از دولت خواسته بودند که فورا مشکل این شبکهها را رفع و برای آنها بودجه مناسب ارزی جداگانه پیشبینی کند.
بدین ترتیب میتوان گفت این یکی از سرفصلهای تازه فشار است به دولت تحریمزده برای شبکههایی که تناسب کارآیی آنها با بودجهای که میبلعند، بسیار مورد تردید است.
حال باید دید آیا مجلس اصولگرا در روزهای پیشرو نسبت به شفافیت هزینهکرد صدا و سیما و مطالبه افزایش سطح کیفی آن نیز حساسیت نشان خواهد داد یا اینکه کماکان آن را به حال خود رها خواهند کرد تا به عنوان دستگاه لوس نظام، صرفا بودجه ببلعد و همزمان که از بیپولی مینالد، مخاطب ایرانی را دو دستی تقدیم آلودگیهای اینستاگرام و شبکههای جم کند!
دیدگاه تان را بنویسید