آمریکاستیزان بهارستان چه تصمیمی برای سیاست خارجی ایران خواهند گرفت؟
اصولگرایان و آزمون دیپلماسی
محبوبه ولی
دیروز بهارستان تعیین تکلیف کمیسیونهای خود را آغاز کرد و محبوبترین کمیسیونها برای نمایندگان هم اعلام شد. آنطور که احمدامیرآبادی فراهانی، عضو هیأت رئیسه مجلس یازدهم گفت، پنج کمیسیون، بیشترین تقاضا را برای عضویت داشتهاند؛ کمیسیونهای اصل 90، برنامه و بودجه، صنایع و معادن، اجتماعی و در صدر آنها کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی.
این مورد آخر را میتوان اصلیترین دغدغه در مجلس یازدهم و چه بسا ادوار پیشین مجلس دانست. گرچه «اقتصاد»، اولویت اول کشور و دستگاههای مختلف عنوان میشود؛ اما واقعیت این است که اقتصاد نیز تابعی از سیاست خارجی کشور است. به تناسب همین جایگاه و اهمیت است که مواجهه مجلس نو با سیاست خارجی و مواردی مانند مذاکره با آمریکا، برجام و لوایح مربوط به FATF در روزهای آینده بسیار زیر ذرهبین خواهد رفت.
از مدتها پیش از تشکیل پارلمان یازدهم بسیاری به طرح این سوال میپرداختند که مجلس یازدهم با سیاست خارجی چه خواهد کرد و از سوی دیگر با توجه به اینکه اصولگرایان از معبر بهارستان، در انتخابات 1400 به پاستور هم راه خواهند یافت، درنهایت بر سر سیاست خارجی ایران چه خواهد آمد؟
مخالفان موافق!
ناگفته پیداست که مجلس فعلی مجموعهای از آمریکاستیزان با درجات مختلف ستیزهجویی نسبت به آمریکاست؛ از تندروترین و رادیکالترین آنها که پرچم آمریکا را هم در صحن بهارستان به آتش کشیدهاند تا ملایمترین آنها که گرچه کار را به آتش کشاندن پرچم نکشاندند، اما مخالف سرسخت مذاکره با آمریکا هستند.
چهرههای اصلی این مجلس، محمدباقر قالیباف، مصطفی میرسلیم، مرتضی آقاتهرانی، مجتبی ذوالنور و بسیاری دیگر از آنها همواره شدیدترین مواضع خود نسبت به آمریکا و مذاکره با آن را اعلام کردهاند. محمدجواد ظریف به عنوان رئیس دستگاه دیپلماسی ایران و دولت حسن روحانی نیز همواره از سوی طیف اصولگرا متهم بودهاند به اینکه به با دست دراز کردن به سوی کدخدا، نان و آبروی ملت را، توامان به باد دادهاند.
یکی از همین اصولگرایان بود که میگفت: «هیچ سیاستمدار باوجدان و باشرفی پیگیری برجام را به قیمت ذلیل شدن ایران برنمیتابد.» با همین رویکرد، اصولگرایان در برابر لوایحی مانند FATF نیز ایستادند اما از سوی دیگر بسیاری معتقدند که مخالفت آنها با این چنین لوایحی به نگاه آنها به سیاست خارجی بازنمیگردد، بلکه مربوط به سیاست داخلی آنهاست! این دسته معتقدند که اصولگرایان از قضا مذاکره با آمریکا را خیلی هم برمیتابند؛ منتهی مشروط بر اینکه به نام آنها تمام شود نه اصلاحطلبان؛ شاهد مثالشان هم این است که در زمان قدرت اصولگرایان، زمانی که همین آقاتهرانی و رسایی و حسینیان نماینده مجلس بودند و دولت هم در دست اصولگرایان بود، علیاکبر صالحی مامور مذاکره با آمریکا شد.
مثال دیگرشان همین FATF است که تاکید میکنند لوایح آن در دوران ریاستجمهوری احمدینژاد طرح شدند و حالا اصولگرایان لعن و طعنش را به جان دولت روحانی میکنند.
علی مطهری، نماینده مجلس دهم، چند روز پیش از انتخابات مجلس یازدهم در اسفندماه به همین موضوع اشاره کرد و گفت: «اصولگرایان اگر به قدرت بازگردند، مذاکره با آمریکا و FATF را هم میپذیرند.»
باب مذاکره باز خواهد شد؟
با همین دادهها، برخی پیشبینی میکنند که در زمان اصولگراها باب مذاکره با آمریکا باز خواهد شد. اصولگرایان اما چنین تحلیلی را رد میکنند. مهدی چمران درباره چنین تحلیلهایی گفت: «مگر از غیب خبر دارید که میگویید اصولگرایان با آمریکا مذاکره میکنند؟»
پرویز سروری، دبیر شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی نیز نسبت به این موضوع واکنش نشان داد و به کنایه خطاب به اصلاحطلبان گفت که «مذاکره ما با آمریکا لطیفه سیاسی و آرزوی معیوب شماست.»
اما گروه دیگری از اصولگرایان هستند که اتفاقا بر اساس همان تحلیل اصلاحطلبان، از مذاکره با آمریکا حرف میزنند. محمود نبویان، منتخب تهران برای مجلس یازدهم اخیرا در مناظرهای با مصطفی تاجزاده در این باره گفت: «مذاکره با آمریکا را حاج قاسم سلیمانی باید انجام دهد نه آقای ظریف.»
درخصوص مجلس جدید، گذشته از موضوع رابطه با آمریکا، درباره سیاست خارجی نسبت به دیگر کشورها نیز پیشبینیهای متفاوتی میشود. برخی معتقدند که نگاه رادیکال طیف اصولگرا، حتی بر رویکرد «نگاه به شرق» و رابطه با چین و روسیه نیز تاثیر خواهد گذاشت
او ادامه داده بود که مذاکره چین با آمریکا فرق دارد با مذاکره ظریف با آمریکا؛ چراکه آنها یعنی چینیها به گونهای حرکت میکنند که مذاکره به نفعشان تمام شود.
بدین ترتیب میتوان دید که نفس مذاکره با آمریکا مشکل اصولگرایان نیست؛ بلکه مشکل اصلی بر سر این است که چه کسی مذاکره کند.
برخی دیگر نیز بنبست اقتصادی را عاملی میدانند که اصولگرایان را ناگزیر به مذاکره با آمریکا خواهد کرد. چراکه مجلس فعلی بهرغم تمام شعارهایی که برای توجه به معیشت و اقتصاد میدهد، برنامهای عملی و اجرایی برای کمر راست کردن زیر فشار تحریمها ندارد.
گرچه به صورت مکرر بر نگاه به درون و تواناییهای داخلی تاکید میشود اما در واقع این تواناییهای داخلی نیز نیازمند پشتوانه قوی در سیاست و روابط خارجی است.
نه مجلس کارهای است نه دولت
گروهی دیگر اما معتقدند که اساسا اصولگرایان نیز مانند اصلاحطلبان نقش چندانی در سیاست خارجی نخواهند داشت و صرفا تابع سیاست کلی نظام در این باره خواهند بود.
مهرداد بائوج لاهوتی، همین چند روز پیش در گفتگویی با برنا، گفته بود «از ظریف سوال کردم که شما در وزارت خارجه چه کاره هستید؟ گفت: «مالهکش.»»
او با این مطلب، به بیاختیاری دولت در سیاست خارجی اشاره کرده و گفته بود: «رئیسجمهور هم در سیاست خارجی اختیار ندارد.»
وقتی رئیسجمهور اختیار ندارد، مجلس نیز قطعا اختیاراتی بیش از وی نخواهد داشت و در حوزه سیاست خارجی، به ویژه در باب مذاکره با آمریکا تابع نهادهای دیگری از قدرت خواهد بود.
دشواریها ترمز رادیکالیسم را خواهد کشید
گذشته از موضوع رابطه با آمریکا، درباره سیاست خارجی نسبت به دیگر کشورها نیز پیشبینیهای متفاوتی میشود. برخی معتقدند که نگاه رادیکال طیف اصولگرا، حتی بر رویکرد «نگاه به شرق» و رابطه با چین و روسیه نیز تاثیر خواهد گذاشت. شماری دیگر اما یادآوری میکنند که مواجهه سرد نمایندگان با نامزدی میرسلیم برای ریاست مجلس و استقبال از ریاست قالیباف به عنوان چهرهای معتدلتر، حاکی از نشانههای بروز انعطاف در اصولگرایان است.
عدهای یادآوری میکنند که مواجهه سرد نمایندگان با نامزدی میرسلیم برای ریاست مجلس و استقبال از ریاست قالیباف به عنوان چهرهای معتدلتر، حاکی از نشانههای بروز انعطاف در اصولگرایان است
تقویت مقاومت و مصوبات ضدصهیونیستی اما به باور برخی، جزء لاینفک و لایتغیر سیاست خارجی مجلس یازدهم خواهد بود.
هرچند که در برابر این باور نیز برخی انقلت میآوردند و استدلال میکنند که محدودیتهای اقتصادی و فشارهایی که از سوی خارج به ایران وارد میشود، گامهای رادیکالی محافظهکاران در مجلس نو را سست خواهد کرد.
فارغ از اینکه کدام یک از این پیشبینیها درست باشد، آنچه مسلم است این است که مجلس از بُعد سیاست خارجی بنای سازگاری با دولت نخواهد داشت؛ بدین معنی که فشارها به دولت و شماتت و ملامت سیاست خارجی آن تا جایی ادامه خواهد داشت که اسباب پیروزی اصولگرایان در 1400 فراهم شود و آنگاه باید دید اصولگرایان در حالی که تمام نهادهای قدرت را در دست خود گرفتهاند، چگونه کشور را نجات خواهند داد.
دیدگاه تان را بنویسید