ایده تازه اصلاحطلبان به نفع چه کسی خواهد بود؟
برنده و بازنده استعفای روحانی
محبوبه ولی
استعفای روحانی به نفع چه گروهی خواهد بود؟ بازندهترین بازنده خود او خواهد بود؛ مخالفانش خواهند گفت، استعفا کرده تا بر ناتوانیاش صحه بگذارد. در کنار او اعتدال و اعتدالگرایان هم خواهند باخت که اولین تجربه از اداره کشور به دست آنها به چنین فرجامی رسید.
بازنده بعدی، اصولگرایان خواهند بود؛ زیرا در آستانه پیروزی و قبل از آنکه بتوانند پشت حریف را روی تشک کشتی به خاک برسانند، حریف از ادامه بازی انصراف داده است. در واقع در این وضعیت که اصولگرایان خود را در یک قدمی پیروزی میدانند، استعفای روحانی، همه نقشههای آنها برای خرد کردن دولت را نیمه کاره باقی میگذارد؛ به ویژه آنکه اصولگرایان در تلاش هستند تا به مردم ثابت کنند که این حاصل رأی آنهاست و زین پس رأی درست، رأی به اصولگرایان است.
در همین راستا عبدالله گنجی، مدیر مسئول روزنامه مخالف دولت و اصولگرای جوان در توئیتر نوشته است: «استعفای روحانی مطالبه انقلابیون نیست. اگر مردم رای دهنده به مزایا ومعایب دولت ناشی از رأی خود برسند در انتخاب بعدی ریل را عوض میکنند. تغییر مردمسالاری باید اینگونه محقق شود. انقلابیون به دنبال قهرمانسازی از بازندگان نیستند. علت اصرار همراهان روحانی بر استعفا، فاصلهگذاری تصنعی برای انتخابات به خاطر دستان خالی است.»
ائتلافی که کانلمیکن میشود
و اما اصلاحطلبان؛ آنها بیشترین نفع را از این استعفا خواهند بُرد؛ البته نفعی که قطعی نیست و احتمالا نسیه باشد؛ اما همین احتمال هم برای اصلاحطلبانی که امیدی به انتخابات اسفند ندارند، غنیمت است. ایده آنها این است که روحانی استعفا کند و دوم اسفند، انتخابات ریاست جمهوری همراه با انتخابات مجلس، برگزار شود؛ انتخاباتی زودهنگام. اولین فایده استعفای روحانی برای اصلاحطلبان فروپاشی دولتی است که در ائتلاف با آنها بوده و آنها در این مدت هر چه کوشیدهاند نتوانستهاند از زیر بار این ائتلاف و مسئولیتهایش بیرون بیایند. با استعفای روحانی، این ائتلاف خود به خود کان لم یکن تلقی شده و اصلاحطلبان نفس راحتی خواهند کشید.
تنور گرم دو انتخابات
امتیاز دیگرش برای اصلاحطلبان این است که میتوانند تنور انتخابات را گرم کنند و همزمان سبد رأی خود برای هر دو انتخابات مجلس و ریاست جمهوری را پُر کنند. تحلیل آنها از انتخابات این است که هرگاه میزان مشارکت بالا باشد، احتمال پیروزی اصلاحطلبان نیز بالا میرود و هرگاه انتخابات کم رمق و مشارکت کم باشد، برنده میدان اصولگرایان خواهند بود.
با توجه به نارضایتیهای گسترده از شرایط موجود کشور نیز پیشبینیها حاکی از عدم مشارکت گسترده در انتخابات است. تا جایی که بسیاری از تحلیلگران سیاسی از اصولگرایان گرفته تا اصلاحطلبان، مجلس آینده را در دست اصولگرایان تندرو میبینند و دست اصلاحطلبان به دلیل عملکردشان در این میان بسته خواهد بود.
اما استعفای روحانی این وضعیت را تغییر خواهد داد. اصولگرایان پایگاه اجتماعی چندانی ندارند، اعتدالگرایان نیز تجربه ناکام استعفا و فروپاشی دولتشان را دارند؛ در این میان اصلاحطلبان میتوانند این بار با برند خود و بدون هرگونه ائتلافی وارد میدان شوند و رأیها را از آنِ خود کنند؛ هرچند که سد شورای نگهبان را در پیش روی خود دارند؛ اما به هر حال اگر به نتیجه برسند، پیروزی بزرگی است.
باز هم پای جهانگیری در میان است
همین محاسبه سرانگشتی از سود و زیان استعفای روحانی است که باعث شده اصولگرایان به شدت بر آن بتازند و اصلاحطلبان صلاحش بدانند و دولت انکارش کند. اولین بار چندی پیش سعید حجاریان این ایده را مطرح کرد، اما آنچه سر و صدا به راه انداخته گفتگوی تازه عباس عبدی با نشریه صداست که در آن بعد از آنکه استدلالهای خود برای استعفای روحانی را مطرح میکند، میگوید: «برخی وزرای دولت نیز به این نتیجه رسیدهاند که با ادامه این حد از تنش دیگر، کاری نمیشود کرد. شنیدهام که معاون اول رئیسجمهور هم، کم و بیش به چنین فکری رسیده است.» بعد از این سخنان عبدی، رسانههای اصولگرا بر این نکته تاکید کردند که جریان اصلاحات از درون خود دولت، میخواهد دولت را زمین بزند و با توجه به اینکه اسحاق جهانگیری نماد اصلاحات در دولت است، موافقت او با استعفای روحانی، به همین معناست.
دبیرکل حزب موتلفه اسلامی میگوید: جریان صهیونیستی ـ غربی در لبنان، بعث در عراق و اصلاحطلبان مورد حمایت آمریکا در ایران در مسیر بیثباتی و بیدولتسازی حرکت کرده و بر طبل استعفای دولت میکوبند. همزمان ساز مذاکره را هم مینوازند تا این پروژه را تکمیل کنند
چنین حاشیههایی برای جهانگیری مسبوق به سابقه است؛ پیشتر نیز استعفای خود او مطرح شده بود و گفته میشد که روحانی در جلسهای به جهانگیری تاخته و گفته است که «شما اصلاحطلبان به دنبال سرنگونی دولت هستید.» اما این ادعاها درست باشد، یا غلط، دیروز سخنگوی دولت آنها را تکذیب کرد. علی ربیعی در نشست خبریاش گفت: «استعفا و کنار رفتن در دولت مطرح نیست و آقای جهانگیری معاون اول رئیسجمهور هم چنین ایدهای ندارد.» ربیعی تاکید کرد که دولت تا آخرین لحظه به تعهد خود با مردم پایبند است.
کشوری شبیه لبنان و عراق؟
اما گذشته از بازیهای سیاسی، نکته مهمتر درباره استعفای روحانی تبعات آن برای امنیت ملی است. بسیاری معتقدند که در شرایط متزلزل و ملتهب فعلی، این اقدام بیثباتی در اداره کشور و در پیش گرفتن سرنوشت عراق و لبنان است.
این ایده بیشتر از سوی اصولگرایان مطرح میشود. برای مثال کیهان درباره آن نوشته است: «طنز بینمک ماجرای عباس عبدی این است که او در گفتگو با نشریه صدا (وابسته به حزب منحله مشارکت) خواستار استعفای رئیسجمهور شده و حال آن که کشور بیش از هر زمان دیگری نیاز به آرامش و ثبات دارد. اما طیف متبوع وی همانگونه که در دولت دوم خاتمی مأمور بودند شعار خروج از حاکمیت و استعفای خاتمی را سر دهند، اکنون نیز به تبعیت از نقشه مشترک آمریکا برای ایران و عراق و لبنان، مأمورند خواستار استعفای رئیس دولت شوند.»
اسدالله بادامچیان، دبیرکل حزب موتلفه اسلامی نیز دیروز در جمع دبیران این حزب به همین موضوع اشاره کرد و گفت: «نقد مدیریتها و مدیران دولت به نفع دولت است تا اشتباهات و غفلتهای خود را جبران کند. این راه درست و تحلیل دقیق اوضاع ماست، ولی هر گامی که در جهت بیثباتی برداشته شود، انحرافی است. جریان صهیونیستی ـ غربی در لبنان، بعث در عراق و اصلاحطلبان مورد حمایت آمریکا در ایران در مسیر بیثباتی و بیدولتسازی حرکت کرده و بر طبل استعفای دولت میکوبند. همین جریان، همزمان ساز مذاکره را هم مینوازند تا این پروژه را تکمیل کنند.»
در مقابل اما کسانی در جریان اصلاحات، استعفای رئیس دولت را محرکی برای پایان رخوت و خمودگی موجود در اداره کشور و مایه پویایی و امید میدانند. در همین راستا محمد علینمازی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی درباره ایده استعفای حسن روحانی به «فرارو» گفته است: «اوضاع اعمال قوه مجریه و به تبع آن اداره کشور خوب نیست و لازم است فضای سیاسی و به همراه آن اوضاع اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور تغییر یابد. برای این امر ابتدا نیاز به یک شوک است.»
«دولت باید با قوت سر کار بماند»
بدین ترتیب به نظر میرسد اصلاحطلبان در بنبست حیات سیاسی خود در پی پیدا کردن راههایی برای نجات از این بن بست هستند و در این مسیر قصد کردهاند که راه استعفا را هم محک بزنند؛ اما بعید به نظر میرسد این ایده عملی شود، مگر اینکه اتفاق خاصی در روزها و ماههای آینده رخ دهد که معادلات را تغییر دهد.
اولین فایده استعفای روحانی برای اصلاحطلبان فروپاشی دولتی است که در ائتلاف با آنها بوده و آنها در این مدت هر چه کوشیدهاند نتوانستهاند از زیر بار این ائتلاف و مسئولیتهایش بیرون بیایند. با استعفای روحانی، این ائتلاف خود به خود کانلمیکن تلقی خواهد شد
در غیر این صورت باید گفت که استعفا یا استیضاح روحانی پیش از این بارها مطرح شده است. محمود احمدینژاد، آبان پارسال طی نامهای به رهبر انقلاب مانند اصلاحطلبان پیشنهاد انتخابات زودهنگام را مطرح کرد و نوشت: «برگزاری فوری و آزاد انتخابات ریاستجمهوری و مجلس شورای اسلامی، البته بدون مهندسی شورای نگهبان و دخالت نهادهای نظامی و امنیتی و آزاد گذاردن مردم برای انتخاب، یک ضرورت فوری است.»
مجلس نیز چندین بار موضوع استیضاح و استعفای روحانی را مطرح کرده اما مقام معظم رهبری در پاسخ به تمام این تحرکات گفتند: «اینهایی که خطاب میکنند به دولت که باید دولت برکنار بشود و از این قبیل حرفها، دارند در نقشه دشمن کار میکنند. نخیر، دولت باید با قوّت سرِ کار بماند، کارها را باید این دولت انجام بدهد.»
دیدگاه تان را بنویسید