انتخاب اَخَفِ اَسهَل
مجلس شورای اسلامی در حالی رای اعتماد خود را از وزیر اقتصاد دولت پس گرفت که تنها سه ماه تا آغاز دور دوم تحریمهای ظالمانه آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران باقیمانده است و لاجرم در این سه ماه وزارت اقتصاد و دارایی باید با حضور سرپرست اداره شود.....
مجلس شورای اسلامی در حالی رای اعتماد خود را از وزیر اقتصاد دولت پس گرفت که تنها سه ماه تا آغاز دور دوم تحریمهای ظالمانه آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران باقیمانده است و لاجرم در این سه ماه وزارت اقتصاد و دارایی باید با حضور سرپرست اداره شود.
مهمترین نکاتی که مخالفان وزیر اقتصاد به عنوان دلایل برکناری وی مطرح کردند بر فساد متمرکز بود غافل از اینکه فساد در ایران یک مسئله اقتصادی نیست و ریشه در مسایل جامعهشناختی و فرهنگی دارد و تنها بروز و ظهور آن به صورت فساد اقتصادی متبلور میشود. نمایندگان مجلس شورای اسلامی نیز برای برخورد با فساد و بهبود شرایط اقتصادی کشور تصمیم گرفتند تا وزیر اقتصاد را تغییر دهند. حال سوال این است که آیا با رفتن یک وزیر و آمدن یک وزیر دیگر، اهدافی که نمایندگان استیضاحکننده تعیین کردهاند محقق خواهد شد؟
اساسا زمانی که از اصلاحات نه به مفهوم سیاسی آن بلکه به معنای یک عمل سیاسی و اجتماعی سخن به میان میآید باید توجه داشته باشیم که این اقدام میتواند در سه سطح راهبردها، تاکتیکها و نیروی انسانی صورت پذیرد. طی ماههای اخیر به ویژه از ابتدای سال جاری که با به راه افتادن دلار جهانگیری بحث فساد به طور گستردهای به مهمترین موضوع و دغدغه افکار عمومی تبدیل شد هرگاه سخن از اصلاح امور به میان میآید تمام نگاهها به اصلاح افراد و نیروی انسانی تقلیل پیدا میکند این درحالی است که بدون توجه به ریشهها و فرایندهایی که فسادساز هستند تغییر نیروی انسانی حتی در سطح وزیر به هیچ روی نمیتواند مرهمی بر زخم عفن و مزمن فساد بگذارد. تغییر رئیسبانک مرکزی، استیضاح وزیر کار، استیضاح وزیر اقتصاد و دارایی و نمونههایی از این دست به روشنی اثبات میکند کسانی که در صدد اصلاح امور و مبارزه با فساد هستند به فرایندها، راهبردها و در لایهای بالاتر به تاکتیکها و سیاستهای فسادآمیز توجهی ندارند بلکه تنها به بیرونیترین لایه این پدیده توجه دارند و به قول علامه طباطبایی انتخاب اخف اسهل میکنند یعنی آسانترین و دم دستیترین اقدام ممکن و موجود را انجام میدهند.
متاسفانه در جمهوری اسلامی ایران تصمیمگیریهای کلان جامعه و کشور فاقد کمترین نگاه سیستمی است. این امر نه تنها در دولت بلکه در شهرها و روستاها و ریزترین اجزای این سیستم به راحتی مشاهده میشود که میتوان از آن به عنوان «آفت بخشی نگری مفرط» یاد کرد. چندی پیش در اخبار آمد که دستاندرکاران و مسئولان احیای دریاچه ارومیه استانداری و مسئولان آذربایجان شرقی را به خیانت متهم کرده بودند زیرا تصمیمگیران آذربایجان شرقی بدون توجه به سایر اجزای سیستم و در حالیکه احیای دریاچه ارومیه برای ادامه حیات ایران زمین حیاتی است اقدام به تاسیس دریاچه مصنوعی در استان خود کردهاند. این تنها یکی از نمونههایی است که در کشورما و شاید بتوان گفت «تنها در کشور ما» یافت میشود و بیانگر اوج «بخشینگری افراطی» و فقدان نگاه سیستماتیک در اخذ تصمیمگیریهای کلان است.
البته چندی پیش زمزمههایی به گوش رسید که دولت در صدد است تا در تیم اقتصادی خود تغییراتی انجام دهد که میشد با خوشبینی سادهانگارانهای اینطور تصور کرد انجام این اقدامات در ادامه تغییر نگرشها و تغییر راهبردها و در سه سطح راهبرد، تاکتیک و نیروی انسانی صورت میگیرد. اما چنین اتفاقی روی نداد. پس از ان مجلس برای انکه خودی نشان بدهد دستبهکار شد و در حال حاضر تلاش دارد با استیضاح برخی از وزرا رفع تکلیف کند زیرا این نوع تغییرات بدون تغییر در نگرشها و سیاستهای راهبردی کمترین فایدهای ندارد و چه بسا وضعیت را از شرایط موجود نیز بدتر کند. به هرحال اقدام مجلس یا دولت برای انجام این تغییرات باید برای مردم معنادار باشد و این پیام را القا کند که فرد رفته بنا به دلایل راهبردی مخل سیاستهای منسجم و سیستماتیک اخذ شده بود و فردی که میآید انسجام راهبردی در اجرای تصمیمات کلان را تقویت خواهد کرد. اگر چنین پیامی از سوی تغییردهندگان به جامعه منتقل نشود اقدام آنها نه تنها مفید نیست که ممکن است آثار زیانباری نیز داشته باشد. چند نفر در جامعه بندپی که در پی استیضاح علی ربیعی سرپرستی وزارت کار را به عهده گرفت، یا عبدالناصر همتی رئیس بانک مرکزی و جانشین ولیالله سیف را حتی به اسم و نه چهره میشناسند؟
در خاتمه لازم است بر این نکته تاکید شود که وضعیت اقتصادی موجود و خروج از مشکلات عدیدهای که در این حوزه رخ نمایانده است ریشههای اقتصادی ندارد و علل و عوامل آن را باید در یک نگاه فراگیر، منسجم، و نظاممند در سطوح و لایههای دیگری در جامعه جستجو کرد وگرنه کار اقتصاد این مُلک و مبارزه با فساد با رفتن سیف و کرباسیان و استیضاح این وزیر و انتصاب آن دیگری به سامان نمیرسد. باید به سمتی حرکت کنیم تا برای این پرسش پاسخی بیابیم چراست در مملکتی کنار گوش ما با فرهنگ و آداب و حتی دین مشترک زمانی که بحرانی ارزی روی میدهد مردم به نشانه اعتراض گوشیهای موبایل آمریکایی خود را میشکنند و برای آنکه دلارهای خود را به دولت تحویل دهند و دولتمردان را در این راه یاری دهند صفهای طولانی تشکیل میدهند اما در ایران با بحرانی به مراتب شدیدتر مردم صفهای طولانی تشکیل میدهند اما نه برای تحویل دلار و ارز بلکه برای تبدیل ریال به دلار، نه برای شکستن گوشیهای آیفون، بلکه برای خرید گوشیهای آیفون و شاید «عشق کرّه اسبی است در آنسوی بیشه که ما فقط شیههای شنیدهایم.»
دیدگاه تان را بنویسید