افقهای جدید برای حفظ برجام
این اولینبار نیست که طی سال گذشته دونالد ترامپ برای مذاکره با ایران پا پیش گذاشته است. سال گذشته پس از آنکه دونالد ترامپ در سخنرانی سازمان ملل با زبانی تند و غیردیپلماتیک به ایران تاخت آنگاه از طریق کشور فرانسه برای ملاقات با حسن روحانی پیغام فرستاد که طبیعی بود ایران این درخواست را رد کند.
دومین بار نیز طی سال گذشته رئیسجمهور آمریکا در سخنرانی ماه مه در خصوص معامله هستهای با ایران اعلام کرد «آماده، مشتاق و قادر به انجام مذاکره در اینباره هستم» اما باز هم کسی این سخن دونالد ترامپ را جدی نگرفت به گونهای که آرون دیوید میلر در مقالهای در سی.ان.ان نوشت دونالد ترامپ همچون موشی در راهروهای پرپیچ و تاب بیهدف در حال دویدن است و از این دالان به آن دالان میدود درحالی که هیچ تعریفی از منافع ملی ندارد و همه چیز را بر اساس منافع شخصی و برند تجاری خود تفسیر میکند.» آنچه اینبار ترامپ بر زبان راند دو تفاوت با سخنان قبلی وی داشت. اینکه حاضر است بدون هیچ پیششرطی با مقامات ایرانی ملاقات کند و اینکه این ملاقات را نه از موضع ضعف یا قدرت انجام میدهد.
دونالد ترامپ در داخل ایالات متحده آمریکا به شدت از سوی دادستان ویژه رابرت مولر تحت فشار است. پرونده تبانی ستاد انتخاباتی وی با دولت روسیه در ایام انتخابات ریاستجمهوری به مراحل بسیار حساسی رسیده و مشاوران ارشد و روسای سابق ستاد انتخاباتی وی نظیر پاول منافارت به احتمال بسیار زیاد با احکام بسیار سنگینی مواجه میشوند. از دیگر سو دونالد ترامپ با پروندههای متعدد مالی و اخلاقی دست به گریبان است که هرکدام از آنها برای به زیر کشیدن رئیسجمهوری کافی است. دیدار وی با پوتین در هلسینکی نیز انتقادات بسیار شدیدی را به همراه داشت.
در چنین شرایطی است که وی به تنها چیزی که میاندیشد بقای سیاسی خویش است و دیدار وی با مقامات جمهوری اسلامی ایران به زعم او میتواند تا حدی از حجم این فشارها بکاهد و افکار عمومی آمریکا را از مسائلی مانند پرونده روسیه به دیگرسو منحرف کند. او با تجربهای که از دیدار با کیم جونگ اون داشت در صدد است همان راهبرد را در مقابل ایران به کار گیرد که در این میان تفاوتهای مهمی میان این دو رویداد وجود دارد. اول آنکه دونالد ترامپ با خروج یکجانبه از برجام بیاعتمادی به آمریکا را در میان دولتمردان و جامعه ایران به بالاترین حد ممکن رساند. مردم ایران نیز به واسطه تبعات خروج نامتعارف دونالد ترامپ از برجام که تلاطمهای بسیاری را در زندگی اقتصادی آنها ایجاد کرده است از وی متنفر هستند. بنابراین مادام که دونالد ترامپ به برجام بازنگردد و به تمام تعهداتی که ذیل این توافقنامه مکلف به انجام آن است پایبند نباشد در عمل راه را برای انجام هر مذاکرهای بسته است. اساسا خروج ترامپ از برجام بدون آنکه برنامه یا اصلاحیه یا توافقنامهای مشخص برای جایگزینی آن داشته باشد در عالم سیاست اقدامی نامتعارف بود اما در فضای گفتمانی تجارت و در ذهن کاسبکارانه ترامپ اقدام عجیبی نبود.
دومین نکتهای که باعث میشود راهبرد دونالد ترامپ در تجربه کره شمالی و به کارگیری آن در مواجهه با ایران متفاوت باشد حضور متحدان منطقهای است. در مذاکرات میان آمریکا و کره شمالی کشورهای منطقهای جنوب شرق آسیا که از متحدان آمریکا بودند یعنی ژاپن و کره جنوبی، به همراه چین تلاش بسیار زیادی کردند تا این ملاقات میان رهبران دو کشور برگزار شود اما در مورد ایران متحدان منطقهای آمریکا نظیر عربستان، اسرائیل و امارات به شدت در این مسیر سنگاندازی خواهند کرد. این امر بیش از آنکه به امریکا بازگردد به کمکاری و ناکارآمدی ایران در مدیریت سیاستهای منطقهای باز میگردد. به گونهای که رئیسجمهور در دیدار با سفرا آشکارا به این نقیصه اشاره و اعلام کرد ایران برای اصلاح روابط با کشورهای همسایه از جمله عربستان، امارات و بحرین «در شرایط جدید» آمادگی دارد.
به نظر میرسد میتوان سفر یوسف بن علوی که اخیرا در واشنگتن بوده است و روز جمعه به ایران خواهد آمد و همینطور حضور همزمان وزیر خارجه ایران و آمریکا در سنگاپور را گامی برای الزام آمریکا به پایبندی واشنگتن به تعهدات خود تلقی کرد. مذاکره با آمریکا آن هم پس از آنکه این پیشنهاد از سوی رئیسجمهور آن کشور مطرح شده است اقدامی در راستای حفظ برجام است و در صورت تحقق این امر ایران عزتمندانه آمریکا را وادار به انجام تعهداتش کرده است.
دیدگاه تان را بنویسید