حق نباید گفت الا آشکار
«برخی میخواهند دولت را زمین بزنند»، «عدهای در تلاشند تا دولت را ناکارآمد جلوه دهند»، «گروههایی در بازار ارز تلاطم به وجود آوردهاند»، «عدهای ارز دولتی گرفتهاند اما کالای خود را با قیمت بازار آزاد میفروشند.» این همه ضمیر مبهم و بدون ارجاع در سخنان مسئولان بلندپایه مملکتی از رئیسجمهور گرفته تا نمایندگان مجلس و مسئولان قوه قضائیه چه معنایی میتواند داشته باشد؟ روزگاری نه چندان پیش و در دوران ریاستجمهوری محمود احمدی نژاد بازار «بگم بگم» بسیار داغ بود و او همواره فهرستی از مفسدان اقتصادی و چپاولگران اموال عمومی و بیتالمال در جیب خود داشت و آن را مانند شمشیر دامکلوس بالای سر همگان میگرفت تا آنها را تادیب کرده یا به راه آورد اما گذر زمان نشان داد آن جیب تا چه اندازه خالی و آن فهرست تا چه اندازه دروغین بود، نه اینکه مفسد اقتصادی در ایران وجود ندارد یا نداشته است، بلکه فردی که از این روش استفاده میکند همانند کسی است که تفنگ خالی در دست دارد و از تفنگ خالی دو نفر میترسند، یکی آنکه آن را در دست دارد، یکی آنکه تفنگ به سوی او نشانه رفته است. احمدینژاد هیچگاه آن فهرست را آشکار نکرد. حتی زمانی که نزدیکترین یاران وی سر از محبس درآوردند نیز آن فهرست کذایی همچنان نامکشوف و سربسته باقی ماند و «عدهای» ضمیری بود که هیچگاه مرجع خود را پیدا نکرد.....
«برخی میخواهند دولت را زمین بزنند»، «عدهای در تلاشند تا دولت را ناکارآمد جلوه دهند»، «گروههایی در بازار ارز تلاطم به وجود آوردهاند»، «عدهای ارز دولتی گرفتهاند اما کالای خود را با قیمت بازار آزاد میفروشند.»
این همه ضمیر مبهم و بدون ارجاع در سخنان مسئولان بلندپایه مملکتی از رئیسجمهور گرفته تا نمایندگان مجلس و مسئولان قوه قضائیه چه معنایی میتواند داشته باشد؟ روزگاری نه چندان پیش و در دوران ریاستجمهوری محمود احمدی نژاد بازار «بگم بگم» بسیار داغ بود و او همواره فهرستی از مفسدان اقتصادی و چپاولگران اموال عمومی و بیتالمال در جیب خود داشت و آن را مانند شمشیر دامکلوس بالای سر همگان میگرفت تا آنها را تادیب کرده یا به راه آورد اما گذر زمان نشان داد آن جیب تا چه اندازه خالی و آن فهرست تا چه اندازه دروغین بود، نه اینکه مفسد اقتصادی در ایران وجود ندارد یا نداشته است، بلکه فردی که از این روش استفاده میکند همانند کسی است که تفنگ خالی در دست دارد و از تفنگ خالی دو نفر میترسند، یکی آنکه آن را در دست دارد، یکی آنکه تفنگ به سوی او نشانه رفته است. احمدینژاد هیچگاه آن فهرست را آشکار نکرد. حتی زمانی که نزدیکترین یاران وی سر از محبس درآوردند نیز آن فهرست کذایی همچنان نامکشوف و سربسته باقی ماند و «عدهای» ضمیری بود که هیچگاه مرجع خود را پیدا نکرد.
این روزها وقتی سخنان مقامات حاکمیتی کشور را مرور میکنیم باز هم مشاهده میشود اظهارات آنها مملو از ضمایر مبهم و بدون ارجاع است. البته در همین روزها شاهدیم تنها وزیری که با شجاعت و با صراحت نام کسانی که ارز دولتی برای واردات موبایل دریافت کرده، آن را به قیمتهای چندبرابر در بازار فروخته بودند فاش کرد بدون آنکه از ضمیر مبهم و بدون ارجاع استفاده کند جوانترین وزیر کابینه، آذری جهرمی وزیر ارتباطات بود.
زمانی که عالیرتبهترین مقام اجرایی کشور در حضور مقاماتی که خود مسئول و دستاندرکار امور اجرایی و مسئول به وجود آمدن وضعیت کنونی هستند از ضمیر مبهم «عدهای» یا «برخی» استفاده میکند در خوشبینانهترین حالت بدین معناست که او خوب میداند این «عدهای» یا «برخی» ها چه کسانی هستند و با گفتن این جملات در برابر افکار عمومی قصد دارد آنها را تهدید کند تا دست از اقدامات خود بردارند. اما تجربه نشان داده است همانها که بعضا حتی برای سخنان رئیسجمهور کف میزنند و مخاطب اصلی سخنان و تهدیدات ایشان میباشند بعید است بخواهند تغییر رویه دهند. بنابراین اگر مخاطب رئیسجمهور همانها هستند چرا ایشان به جای آنکه مستقیم و بیپرده کارمندان و نیروهای خود را بازخواست کند آن را بهطور مبهم در برابر افکار عمومی مطرح میکنند. افکار عمومی تشنه دریافت اطلاعات دقیق و شفاف است و نیازی به این گونه جملات ابهامآلود ندارد که گوشش از این حرفها پر است.
چندی پیش نیز رئیسمحترم جمهوری در ضیافت افطاری با مسئولان اجرایی کشور از آنهایی که در این مدت به گفتهاش «پاشنه گیوهشان خوابیده بود و ورنکشیدند و لخلخ کردند.» و «از آنهایی که» سختشان بود دفاع کنند، خیلی نرم حرف میزدند و آرام و اگر در تنگنای 30 خبرنگار قرار میگرفتند، در آن تنگنا یک کلمهای میفرمودند. حرف نمیزدند و سینه سپر نمیکردند» گلایه کرد اما نامی از هیچکدام به زبان نیاورد. این در حالی بود که تمام وزرا که تعداشان هم محدود است در برابر رئیسجمهور نشسته بودند. اولین سوالی که در این میان برای افکار عمومی به وجود میآید آن است که خب این وزرا چه کسانی هستند؟ اگر رئیسجمهور آنها را میشناسد که لاجرم باید اینطور باشد چرا با آنها برخورد نمیکند و اگر نمیشناسد چرا این اظهارات را به زبان میآورد. مگر وزرا و مسئولان کابینه را مردم در هیات دولت منصوب کردهاند که حالا رئیسجمهوری از آنها به مردم گله میکند.
این نوع اظهارات سرشار از ابهام شاید برای چندی به درد تیتر روزنامهها بخورد اما به یقین بسیار اعتماد زداست. شفافیت و ایجاد اعتماد در میان افکار عمومی تنها یک اقدام فیزیکی نیست که با بگیر و ببند و به زندان انداختن چند مفسد اقتصادی و غیره ایجاد شود. اعتمادزایی در جامعه و ایجاد شفافیت در وهله اول یک امر ذهنی و گفتمانی است که در قدم اول در کلام ظاهر میشود.
حال که رئیسجمهوری محترم در سخنان اخیرشان همگان را به همدلی و همیاری با دولت فراخواندهاند و قرار است ملت در این امتحان الهی به یاری دولت و نظام شتافته تا یکبار دیگر موفق از آزمون بیرون آید اولین و اساسیترین مولفه ایجاد اعتماد و همدلی میان دولت و ملت است و این همدلی زمانی به دست خواهد آمد که دولتیان مردم را محرم بدانند و در قدم اول به یاد داشته باشند که مهمترین عنصر ایجاد اعتماد و همدلی شفافیت است و این شفافیت باید در ابتدا با صراحت در بیان و قاطعیت در عمل تقویت شود.
دیدگاه تان را بنویسید