نحوه حمایت دولت از کارگران در نگاه یک مقام کارفرمایی
یارانه باید مستقیم و نقدی پرداخت شود
محمدجواد صابری
اخیرا بانک مرکزی فهرستی از دریافتکنندگان ارز دولتی و نیمایی را منتشر کرد. انتشار این فهرست با واکنشهای مختلفی روبهرو بود. عدهای این اقدام بانک مرکزی را فعالیتی در راستای شفافسازی قلمداد میکنند و عده دیگری میگویند ما تنها با اطلاعاتی خام روبهرو هستیم و بانک مرکزی و دیگر سازمانهای اقتصادی باید با دادن اطلاعات دیگر نظیر اینکه در ازای ارز پرداخت شده چه کالاهایی وارد شده و قیمت فروش آنها چقدر بوده، زمینه قضاوت افکار عمومی را فراهم کنند تا شرکتهای صوری دریافتکننده ارز و جایی که ارز دولتی در آن خرج شده مشخص و سوءاستفادهکنندگان واقعی شناسایی میشوند. عباس آرگون، عضو هیات نمایندگان اتاق بازرگانی تهران در گفتوگوی پیشرو با بررسی این موضوعات، به ساختارهای غلطی که برای حمایت وجود دارد، اشاره میکند و میگوید: باید یارانه مستقیم به طبقات پایین نظیر کارگران پرداخت شود.
در گام اول باید ساختار اصلاح و این باور ایجاد شود که حذف واسطهها و یارانه مستقیم بهتر است. اگر به این نتیجه رسیدیم، تعیین کردن میزان یارانه و کسانی که باید بیشتر مورد حمایت قرار گیرند، کار سختی نیست
اخیرا بانک مرکزی فهرستی از دریافتکنندگان ارز دولتی و نیمایی را منتشر کرد. آیا میتوان این اقدام بانک مرکزی را گامی در راستای شفافسازی دانست؟
دادن اطلاعات به جامعه به تنهایی موثر نیست و نمیتوان آن را شفافسازی دانست. حتی ما اطلاعاتی داریم که ممکن است انتشار آنها اذهان عمومی را منحرف کند. اطلاعات باید موثر باشند و به موقع منتشر شوند. نباید اطلاعات خام به جامعه بدهیم بلکه اگر هدفمان شفافسازی است، نیازمند اطلاعات شفاف هستیم. فهرستی که اخیرا منتشر شده حاوی اطلاعات خام است. اینکه یک فرد یا شرکت چقدر ارز گرفته، چیزی را مشخص و شفاف نمیکند. ما نمیدانیم این موضوع خوب است یا بد و چه معنایی دارد. اگر قرار است اطلاعات موثر واقع شود باید کاربردی و شفاف باشد. باید پرسید فردی که فلان مقدار ارز برای واردات گرفته آیا کالای مورد نظر را وارد کرده است؟ اگر کالا را وارد کرده با قیمت متناسب فروخته است؟ اگر کالا را وارد کرده و با قیمت مناسب فروخته است که طبق قانون رفتار کرده اما اگر این کار را نکرده تخلف محسوب میشود و باید با او برخورد شود. انتشار اطلاعات زمانی به شفافسازی منجر میشود که یک فرد عادی قادر به قضاوت درباره آن و پیگیریاش باشد.
وقتی قرار است یارانهای داده شود و به طبقات پایین نظیر کارگران کمک شود، بهتر آن است که یارانه را مستقیم بپردازیم. یارانه غیرمستقیم به دست افراد نمیرسد
به تخلفات احتمالی اشاره کردید که با اطلاعاتی که اخیرا منتشر شده چندان قابل پیگیری نیست. در سالهای اخیر ما مدام با مشکلی به نام شرکتهای صوری مواجه بودهایم که در مقاطع مختلف از مواهبی که به وجود میآمده استفاده کردهاند. آیا در جریان پرداخت ارز دولتی نیز میتوان رد پای این شرکتها را دید؟
بله، چنین احتمالی وجود دارد و ممکن است افرادی با استفاده از شرکت صوری اقدام به گرفتن ارز دولتی کرده باشند اما من بیش از اینکه به چنین مسالهای بپردازم، میخواهم کلیت موضوع را مورد سوال قرار دهم. واقعیت این است که سیاست غلطی اتخاذ شده و حالا جای اینکه سراغ کسانی برویم که این سیاست غلط را اتخاذ کرده و امکان سوءاستفاده را به وجود آوردهاند، به سراغ کسانی میرویم که از امتیاز در نظر گرفته شده، بهره گرفتهاند. باید با هر دو طرف برخورد شود اما اولویت با کسانی است که زمینه را فراهم کردهاند. چرا در بحبوحه گرانی ارز، دلار با نصف قیمت در اختیار افراد قرار میگیرد؟ اول باید پرسید این یارانه منطقی است یا نه و بعد باید دنبال این را گرفت که چه کسانی سوءاستفاده کردهاند. اقتصاد منطق خودش را دارد. وقتی کالایی که ۱۰۰ تومان قیمت دارد، ۵۰ تومان فروخته میشود، همه برای خریدنش صف میکشند. پس در وهله اول باید سیاست اتخاذ شده را بررسی کرد و در وهله دوم باید دید آیا وقتی قرار بوده ارز یارانهای به افراد و شرکتها داده شود، اهلیت آنها سنجیده شده یا نه؟ کسی که هزاران دلار یا یورو ارز دولتی گرفته، چه سابقهای داشته و چقدر در حوزه تجارت فعالیت کرده است؟ اگر سیاست درست باشد و کار هم درست انجام شود، بعد باید برویم نظارت کنیم که آیا سوءاستفادهای اتفاق افتاده یا نه و اگر افتاده باید برخورد کرد.
به پرداخت «ارز یارانهای» اشاره کردید. فلسفه یارانه دادن این است که به طبقات پایین جامعه کمک شود. آیا این اتفاق رخ داده است؟
اول باید گفت که «ارز یارانهای» اصطلاحی است که من به کار میبرم و ارز ۴۲۰۰ تومانی آن زمان که اعلام و برای واردات در نظر گرفته شد، ارز یارانهای نبود و مسئولان آن را قیمت واقعی ارز میدانستند. آن زمان گفتند که به هر کس هر میزان که بخواهد ارز ۴۲۰۰ تومانی داده میشود اما الان عنوان میشود که ارز دولتی به عنوان یارانه به کالاهای محدودی تعلق میگیرد. حتی به کسانی که میخواستند سفر خارجی بروند ۱۰۰۰ یورو ارز دولتی دادند و آنها به سفر رفتند و سود هم کردند، یعنی نصف ۱۰۰۰ یورویی را که گرفته بودند خرج کردند و نصفش را برای خودشان نگه داشتند.
فارغ از این بحث، این موضوع بیشتر مورد توجه است که ما در اجرای برخی طرحها به دلیل مشکلات ساختاری یا نبود نظارت، یارانه و حمایتی را اختصاص میدهیم که موثر واقع نمیشود. برای مثال اینکه شرکتهای صوری ارز دولتی بگیرند و کالا وارد نکنند یا با قیمت مناسب نفروشند، یک جور برداشتن پول از جیب طبقات پایین و کارگران است. نظر شما در این باره چیست؟
این بحث که ما باید چگونه حمایت کنیم و یارانه پرداخت کنیم، بحث مهمی است. چنین موضوعی به ویژه در یک سال اخیر مطرح شده که در شرایط کنونی برای حمایت از طبقات پایین و کارگران آیا باید نظام کوپنی را برگرداند یا با اتخاذ سازوکارهای بازار آزاد میتوان حمایتهایی از افراد داشت؟ نظر من این است که وقتی قرار است یارانهای داده شود و به طبقات پایین نظیر کارگران کمک شود، بهتر آن است که یارانه را مستقیم بپردازیم. یارانه غیرمستقیم به دست افراد نمیرسد. سالانه میلیاردها تومان یارانه در حوزههای مختلف پرداخت میکنیم، از یارانه مستقیم گرفته تا یارانه انرژی و.... الان فردی که تمکن مالی دارد بیشتر از کسی که نیازمند است یارانه دریافت میکند. باید یارانه را مستقیم و به صورت نقدی داد و بعد بگذاریم بازار قیمت را تعیین کند. هرچه نقش دولت را در اقتصاد کمتر کنیم، بیشتر نتیجه میگیریم.
پرداخت مستقیم یارانه اکنون بیشتر از قبل مورد توجه قرار گرفته است. برای این نوع پرداخت باید چه سازوکاری در نظر گرفت تا یارانه به دست افراد طبقات پایین نظیر کارگران برسد؟
درآمدها در ایران کاملا قابل احصا هستند. زیاد پیچیده نیست که افرادی را که نیازمند هستند شناسایی کنیم و یارانه بیشتری به آنها بدهیم. نظام ما اطلاعات همه را به صورت دقیق دارد. الان وضعیت به صورتی نیست که داراییها قابل شناسایی نباشند. گردش مالی کاملا قابل شناسایی است. فردی که سالانه میلیاردها تومان گردش مالی دارد، باید یارانه بگیرد؟ مشخصا اینطور نیست. ما به راحتی میتوانیم نیازمندان به یارانه را شناسایی کنیم. در گام اول باید ساختار اصلاح و این باور ایجاد شود که حذف واسطهها و یارانه مستقیم بهتر است. اگر به این نتیجه رسیدیم، تعیین کردن میزان یارانه و کسانی که باید بیشتر مورد حمایت قرار گیرند، کار سختی نیست. وقتی یارانه مستقیم پرداخت شود، افراد مدیریت بیشتر و بهتری بر دارایی خود دارند. وقتی جای اینکه بنزین را ارزان دهیم، یارانه بنزین بدهیم، فرد پولی را در اختیار دارد که میتواند آن را پسانداز کند. بنابراین جای مصرف بنزین و استفاده از خودرو تک سرنشین از وسایل حمل و نقل عمومی استفاده میکند. در همه حوزهها اینطور است. ما برق را ارزان میفروشیم و این باعث مصرف بالای برق میشود. اگر یارانه برق را مستقیم به افراد بدهیم آنها هزینهها را مدیریت میکنند و آنگاه شاهد مصرف بیرویه برق نیستیم. سازوکارها باید درست شود تا میلیاردها تومان یارانهای که اکنون میپردازیم، هدفمند شود و به دست طبقات پایین جامعه برسد.
دیدگاه تان را بنویسید