طبق آخرین گزارش‌های مرکز آمار ایران، از هر 10 زن بیکار، حدودا 7 نفر دارای مدرک دانشگاهی دارند. این امر نشان می‌دهد وضعیت بازار کار زنان تحصیل‌کرده نیز تعریف چندانی ندارد.به گزارش اکوایران، در پاییز امسال تعداد بیکاران به حدود یک میلیون و ۹۵۰هزار نفر رسیده که حدود ۸۴۰هزار نفر از آنها فارغ‌التحصیل آموزش عالی بودند. سهم بیکاران تحصیل‌کرده از کل بیکاران در فصل گذشته به حدود ۴۳درصد افزایش یافته است. به عبارت دیگر، از هر ۱۰۰ نفر بیکار حدود ۴۳ نفر فارغ‌التحصیل دانشگاه بودند. این در حالی‌ست که سهم زنان از این شاخص بیش از دو برابر مردان بوده است.

در پاییز امسال تعداد بیکاران به حدود یک میلیون و ۹۵۰هزار نفر رسیده که حدود ۸۴۰هزار نفر از آنها فارغ‌التحصیل آموزش عالی بودند. سهم بیکاران تحصیل‌کرده از کل بیکاران در فصل گذشته به حدود ۴۳درصد افزایش یافته است

مدرک دانشگاهی نان نمی‌شود

جمعیت فعال مجموع افراد شاغل و بیکار است و از نسبت آن به جمعیت حاضر در سن کار نرخ مشارکت اقتصادی به دست می‌آید. آن دسته از جمعیت فعال که به دنبال کار هستند، ولی موفق به یافتن آن نمی‌شوند «بیکار» نامیده می‌شوند. از نسبت افراد بیکار به جمعیت فعال نیز نرخ بیکاری به دست می‌آید.

از نظر بسیاری از متخصصین بازار کار، سال‌های ۹۷ و ۹۸ دوره رونق بازار کار است. بیشترین تعداد بیکار در دوره مورد بررسی، در پاییز سال ۹۷ با بیش از ۳ میلیون و ۲۰۰هزار نفر ثبت شده است. این رقم نشان از ورود تعداد زیادی نیروی کار به بازار می‌دهد که در جست‌وجوی کار بودند. از آنجایی که پیش از این دوره توافقنامه برجام امضا شد، چشم‌انداز مردم از اقتصاد مثبت شد و تعداد زیادی از افراد اشتیاق ورود به بازار کار را پیدا کردند ولی بازار کار ایران ظرفیت جذب این حجم از نیروی کار مشتاق را نداشت و افراد تحصیل‌کرده نیز از این قاعده مستثنی نبودند طوری‌که در پاییز ۹۷ حدود ۴۱درصد از بیکاران افراد تحصیل‌کرده بودند.

در دوره مورد بررسی، سهم زنان و مردان بیکار فارغ‌التحصیل از کل بیکاران در پاییز ۹۷ از همه کمتر بوده است. البته شکاف جنسیتی این شاخص نیز قابل ملاحظه است طوری‌که سهم زنان تحصیل‌کرده از بیکاران ۶۸.۳درصد و سهم مردان ۲۸.۵درصد بوده است.

با وجود برابری جنسیتی در نظام آموزشی، بیش از ۵۰درصد بیکاران تحصیل‌کرده زن هستند و سهم آنها از کل بیکاران بیش از ۷۰درصد است، یعنی بازار کار برای استفاده از نیروی کار برخوردار از دانش، ظرفیت کافی ندارد

دلیل اصلی این شکاف هم می‌تواند به فرهنگ سنتی حاکم بر کشور نیز برگردد. مردان به‌دلیل نقشی که در خانوار دارند، مجبور هستند تا به هر قیمتی وارد بازار کار شوند و حتی ممکن است مشاغلی نامتناسب با مهارت‌های خود (اشتغال ناقص) را نیز قبول کنند و به همین سبب سهم کمتری از بیکاران دارند.

کرونا بلای جان بازار کار

در پاییز ۹۸، تعداد بیکاران کل و فارغ‌التحصیل از آموزش عالی کاهش یافته و این موضوع باعث شده تا سهم تحصیل‌کرده‌ها از بیکاران کل افزایش یافته و به ۴۳.۳درصد برسد. با آغاز همه‌گیری کرونا در سال ۹۹، سهم زنان تحصیل‌کرده از بیکاران افزایش یافته است. از آنجایی که زنان نسبت به مردان انعطاف بیشتری دارند، شدت خروج زنان از بازار کار در این دوره بیشتر بوده است.

پس از این سال، تعداد کل بیکاران و تحصیل‌کردگان بیکار به‌طور کلی کاهش یافته و در پاییز امسال به کمترین حد خود رسیده است. در مقابل، سهم بیکاران فارغ‌التحصیل از کل بیکاران سیری صعودی داشته که می‌تواند به دو دلیل اتفاق افتاده باشد.

اول، بعد از قرنطینه تعداد زیادی از افراد وارد بازار کار شده‌اند یا به طور کلی بازار کار بهبود یافته است ولی به دلیل روند نرخ مشارکت، این دلیل رد می‌شود. دوم، حتی در دوران پسا کرونا افراد قابل توجهی همچنان غیرفعال هستند که ممکن است به دلیل ادامه تحصیل (خروج موقتی) باشد یا به طور دائمی از جمعیت فعال و دایره تعریف «بیکار» خارج شده‌اند.

نظام آموزشی ناکارآمد

در سال ۱۴۰۱، سهم زنان تحصیل‌کرده بیکار از کل بیکاران افزایش قابل توجهی داشته و به ۷۶.۲درصد رسیده است. به عبارت دیگر، از هر ۱۰۰ زن بیکار حدود ۷۶ نفر فارغ‌التحصیل آموزش عالی بوده‌اند. این در حالی‌ست که سهم مردان تحصیل‌کرده زیر ۳۰درصد بوده است. این اتفاق ممکن است به دلیل اتمام همه‌گیری کرونا و بازگشت زنان به جمعیت فعال اتفاق افتاده باشد. البته تعداد زنان بیکار در مقایسه با دوران پیش از کرونا کاهش چشمگیری داشته است که نشانگر غیرفعال شدن تعداد قابل توجهی از زنان با وجود بهبود از دوران کرونا است.

با توجه به اینکه در نظام آموزشی ایران برابری جنسیتی وجود دارد و بیش از ۵۰درصد بیکاران تحصیل‌کرده زن هستند و سهم آنها از کل بیکاران بیش از ۷۰درصد است، نشان می‌دهد بازار نیروی کار ایران برای استفاده از نیروی کار برخوردار از دانش، ظرفیت کافی ندارد و مشاغل با دانشی که در دانشگاه‌ها آموزش داده می‌شود، متناسب نیستند. در واقع، شاهد عدم تطابق آموزش و بازار کار هستیم.