نسرین هزاره مقدم

دنیای تلخ واقعیت با ادعاهای مقامات مسئول، از زمین تا آسمان تفاوت دارد. در واقعیت، تعدیل، قانون‌گریزی و بی‌حقوقی، معاش و حیات کارگران را محاصره کرده، اما مسئولان مدعی هستند که همه چیز گل و بلبل است و به فکر کارگران عزیز هستند!

اواسط مهر ماه امسال، تامین اجتماعی در پاسخ به سخنان فعالان صنفی کارگران ساختمانی مدعی شد که بیمه هیچ کارگر ساختمانی واقعی قطع نشده است. تامین اجتماعی در پاسخ به انتقادات فعالان صنفی در مورد قطع بیمه کارگران ساختمانی به بهانه‌های مختلف، مدعی شد فقط بیمه کسانی قطع شده که از سهمیه بیمه مختص کارگران ساختمانی سوءاستفاده کرده و خود را کارگر ساختمانی جا زده‌اند و بیمه کارگران واقعی برقرار است!

از همین رو سعی کردم این ادعا را در دنیای تلخ واقعیت به محک بگذارم و سراغ یک شهر کارگرنشین کوچک یعنی پاکدشت در حوالی پایتخت بروم. به کارگران ساکن مناطق محروم و بی‌حقوقی آنها از کردستان گرفته تا سیستان و بلوچستان کاری ندارم. فقط قصدم این است که از اوضاع و احوال بیمه‌ای کارگران ساختمانی در شهرستان پاکدشت، بیخ گوش تهران بزرگ، مطلع شوم.

بیمه من را بعد از ۶، ۷ سال به خاطر اینکه پول نداشتم حق بیمه بریزم، قطع کردند. می‌خواهم یک کلیپ پر کنم و همه جا بفرستم که آقایان ببینند من سر کارم

30 سهمیه برای 500 کارگر فاقد بیمه

«حمیدرضا انوری» رئیس انجمن صنفی کارگران ساختمانی پاکدشت در رابطه با وضعیت بیمه کارگران در این شهر کوچک می‌گوید: حدود ۵۰۰ کارگر ساختمانی در پاکدشت منتظر بیمه کارگران ساختمانی هستند ولی متاسفانه تامین اجتماعی، سهمیه به اینها اختصاص نمی‌دهد. بیمه یک عده از این کارگران هم به علت‌های مختلف قطع شده است. یکی از داربست سقوط کرده، یکی چند روز سر کار نبوده و بازرس رفته دیده سر کار نیست. خلاصه به بهانه‌های مختلف بیمه‌شان قطع شده است. او اضافه می‌کند: بعضی از اینها توان پرداخت حق بیمه را نداشته‌اند. بخشنامه‌ای هست که اگر کارگری ۶ ماه حق بیمه‌اش را نپردازد، بیمه فوری قطع می‌شود. خلاصه بگویم، تامین اجتماعی این کارگران کم‌درآمد را از حق قانونی‌شان محروم کرده است.

انوری از پیگیری‌های متعدد ولی بی‌اثر خبر می‌دهد و می‌گوید: به نماینده شهرمان در مجلس نامه زدیم و به تهران مراجعه کردیم اما فایده نداشت. چند وقتی‌ست تهران می‌گوید تامین اجتماعی ۳۰ تا سهمیه بیمه به پاکدشت داده اما اداره تامین اجتماعی پاکدشت آن را اجرا نکرده یعنی حتی حاضر نشدند ۳۰ کارگر را بیمه کنند.

حذف بیمه به دلیل سقوط از داربست

پس از شنیدن سخنان این فعال صنفی، سراغ چند کارگر ساختمانی در پاکدشت رفتم؛ کارگرانی که بیمه‌هایشان به دلایل مختلف در دو سال اخیر قطع شده است. این کارگران هر کدام داستانی دارند، روایتی از قطع بیمه و سر دواندن‌های طولانی تامین اجتماعی. وقتی این خرده‌روایت‌ها را کنار هم می‌چینم، دنیای تلخ واقعیت بیشتر نمودار می‌شود؛ دنیایی که با ادعاهای مدیران تامین اجتماعی تفاوت بسیاری دارد.

«محمدامین محمدزاده» کارگر گچ‌کار در این باره می‌گوید: بهمن ماه پارسال از بالای داربست افتادم و دستم شکست. بعد از آن، حق بیمه را برای فروردین و اردیبهشت امسال هم ریختم. خرداد ماه که رفتم حق بیمه‌ام را بریزم، گفتند شما فاقد بیمه‌ای! پرسیدم چرا، گفتند چون به بازرس گفته‌اید با ماشین کار می‌کنم و دیگر گچ‌کار نیستم!

وی ادامه می‌دهد: من که از  بالای داربست افتادم و یک دستم توی گچ بود، نمی‌توانستم ساختمان کار کنم و یک ماه و نیم هم استراحت پزشکی داشتم. در همین مدت یک روز من را از کارگزاری بیمه خواستند و پرسیدند با دست شکسته چه کار می‌کنی؟ گفتم نمی‌توانم سر ساختمان کار کنم، با ماشین گاهی دوری می‌زنم و خرج زن و بچه را درمی‌آورم. در پرونده من زده بودند، فرد مذکور با اسنپ کار می‌کند! من اصلاً راننده اسنپ نیستم! همین امروز که با شما صحبت می‌کنم، سر ساختمان هستم و گچ‌کاری می‌کنم.

بیشتر از سه سال است که بیمه من قطع شده. بعد از شش سال بیمه‌ام را به خاطر حادثه‌ای که همه زندگی‌ام را گرفت، قطع کردند. الان نزدیک یک سال است برگشته‌ام سر کار ولی بیمه نیستم

محمدزاده می‌گوید: بعد از ۱۴ سال که بیمه تامین اجتماعی بودم، به خاطر سقوط از داربست، بیمه من را قطع کردند. این عدالت است؟ از خرداد ماه بیمه من قطع شده و هرچه مراجعه می‌کنم، می‌گویند باید سهمیه بیاید. ما را سر کار گذاشته‌اند. سهمیه هم که بیاید به آشناهای خودشان می‌دهند! چهار ماه است دوندگی می‌کنم و لابد دو سال باید منتظر بمانم تا نوبتم شود!

دو سال دوندگی بی‌حاصل به امید بیمه حداقلی

«محمدعلی خاصه» کارگر گچ‌کار دیگر هم می‌گوید: دو سال پیش، اوضاع کارم به هم ریخت و چند ماهی نتواستم حق بیمه‌ام را واریز کنم. بعد که برای واریز رفتم، گفتند بیمه شما قطع شده است. الان بیشتر از دو سال است دنبال بیمه می‌دوم اما دوندگی کاملاً بی‌فایده است! می‌گویند منتظر سهمیه باشید. البته اعلام کرده‌اند شما در اولویت نیستید چون کارگرانی هستند که از سه سال پیش در صف بیمه منتظرند و اولویت با آنهاست.

این کارگر ادامه می‌دهد: بیمه من را بعد از ۶، ۷ سال به خاطر اینکه پول نداشتم حق بیمه بریزم، قطع کردند. دو سال است پرونده پر کرده‌ام که بیمه‌ام را وصل کنند اما کسی به دادم نمی‌رسد. می‌خواهم یک کلیپ پر کنم و همه جا بفرستم که آقایان ببینند من سر کارم. امروز و توی این سرما که همه جا تعطیل است، سر ساختمانم و در حال گچ‌کاری. گل هم یخ زده ولی ما کار می‌کنیم. چرا حق ما باید پایمال شود؟

مجازات سنگین به دلیل یک روز غیبت

«مهدی تاتار» کارگر آهنگر ساختمان روایت دیگری از این دست دارد و می‌گوید: بیمه من هفت، هشت ماه است که قطع شده. یک روز برای بازرسی سر ساختمان آمدند و من از بد اتفاق نبودم. برایم ترک کار زدند و بیمه‌ام را قطع کردند! یک روز سر ساختمان نباشی، بازرس فوراً ترک کار می‌زند.

او ادامه می‌دهد: بیمه من بعد از ۱۵ سال، به خاطر یک روز سر کار نرفتن قطع شده است. الان سر ساختمانم و در حال کار ولی دیگر بیمه ندارم. هر جایی که فکرش را بکنید، رفته‌ام اما کو آدم دلسوزی که به داد من و امثال من برسد؟

سقوطی که به زیر و رو شدن یک زندگی منجر شد

«حسین علی ارشدی» کارگر گچ‌کار دیگر هم می‌گوید: از داربست افتادم ولی صاحب‌کار آمبولانس خبر نکرد و من را با ماشین خودش برد بیمارستان. دو سال از همه چیز افتادم و پول نان هم نداشتم. بعد از آن، نه توانستم حق بیمه‌ام را بریزم، نه توانستم سر کار بروم و بیمه‌ام هم قطع شد.

او می‌افزاید: الان بیشتر از سه سال است که بیمه من قطع شده. بعد از شش سال بیمه‌ام را به خاطر حادثه‌ای که همه زندگی‌ام را گرفت، قطع کردند. الان نزدیک یک سال است برگشته‌ام سر کار ولی بیمه نیستم. همین امروز هم توی سرما مشغول گچ‌کاری هستم.

اینها خرده‌روایت‌هایی‌ست از کارگران ساختمانی پاکدشت، شهری کوچک و کارگرنشین نزدیک تهران بزرگ. داستان‌های این کارگران، یک نمای کوچک و بسته از دنیای تلخ واقعیت را نشان می‌دهد. اصلاً نیازی هم به شستن چشم‌ها نیست چون همه چیز مثل روز روشن است و تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!