اعمال محدودیت‌های عام بر بیمه بیکاری و شرایط مقرری‌بگیری، کارگرانی را که در روزهای بیکاری، ناخواسته با هزار مشکل ریز و درشت دست و پنجه نرم می‌کنند، درگیر گرفتاری‌های جدید کرده است.

بنا بر این گزارش، در روزهای پایانی اردیبهشت «علی‌حسین رعیتی‌فرد» معاون روابط کار وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در ارتباط با بخشی از اصلاحات اعمال شده در قانون بیمه بیکاری که به «آموزش‌های اجباری مقرری‌بگیران بدون توجه به سطح سابقه، تخصص و توانمندی آنها» مربوط است، گفت: درباره بحث بازگشت به کار، تفاهم‌نامه‌ای سه‌جانبه بین تامین اجتماعی، وزارت کار و سازمان آموزش فنی و حرفه‌ای امضا شد که طبق آن کسانی که مقرری بیمه بیکاری مشمول آنها می‌شود، حتماً باید بعد از شش ماه با فراخوان‌های انجام شده از سوی سازمان تامین اجتماعی و سازمان فنی‌وحرفه‌ای آموزش ببینند. اگر آنها نتوانند در همان محل قبلی مشغول به کار شوند یا برگشت به کارشان با مهارت قبلی خودشان نسبتی ندارد، آموزش فنی‌وحرفه‌ای برایشان لحاظ شود و به بازار کار در رشته کاری دیگری بازگردند.

به جای اینکه برای عقد تفاهم‌نامه بودجه صرف کنند، از مشاغل موجود حمایت کنند. بازار کار به شدت شکننده است و مهارت‌آموزی هیچ مشکلی از این بازار بی‌ثبات حل نمی‌کند

آموزش و تعیین شغل اجباری

اسفند ماه سال گذشته، تفاهم‌نامه‌ای میان سازمان تامین اجتماعی و سازمان فنی و حرفه‌ای کشور منعقد شد که طبق آن «سازمان آموزش فنی و حرفه‌ای کشور براساس این تفاهم‌نامه متعهد شده است ضمن اجرای دوره‌های آموزشی متناسب با نیازهای بازار کار هر منطقه و تقاضای کارفرمایان، فهرست مقرری‌بگیرانی را که از ثبت‌نام و شرکت در دوره‌های آموزشی امتناع می‌کنند یا این دوره‌ها را ترک می‌کنند، در پایان هر ماه به ادارات تعاون، کار و رفاه اجتماعی و سازمان تأمین اجتماعی ارسال کند».

استناد مسئولان امر در اعمال این تغییرات به بند «ب» ماده ۸ قانون بیمه بیکاری مصوب سال ۱۳۶۹ است که تاکید کرده مقرری بیمه بیکاری افرادی که بدون عذر موجه از شرکت در دوره‌های کارآموزی خودداری کنند، قطع خواهد شد. اجرای این بند از قانون بعد از سی و چند سال فترت و در شرایطی که زندگی هیچ کارگر بیکار شده‌ای با مقرری بیکاری نمی‌چرخد و مسلم است که هیچ کارگری علاقه ندارد زمان مقرری‌بگیری‌اش طولانی شود، با انتقاد کارگران و فعالان کارگری مواجه شده است. سوال این است که آیا کارگرانی که بعد از سال‌ها کار تخصصی، بیکار شده‌اند، نیاز به مهارت و بازآموزی دارند؟ آیا کارگران تعدیلی به دلیل ناتوانی و کمبود تخصص بیکار شده‌اند و چه تضمینی در کار وجود دارد که کارگران بعد از مهارت‌آموزی، شغل شایسته با مزد مکفی به دست بیاورند؟!

تنها چیزی که نیاز نداریم، 

آموزش است

سراغ دو متقاضی بیمه بیکاری رفتیم. اولی خبرنگاری‌ست که ناخواسته در معرض تعدیل قرار گرفته است. او می‌گوید: من سال‌ها سابقه کار دارم و حاصل کارم مشخص است. واقعاً می‌خواهند چه آموزشی برای من فراهم کنند؟! او ادامه داد: به جای اینکه برای عقد تفاهم‌نامه بودجه صرف کنند، از مشاغل موجود حمایت کنند. بازار کار به شدت شکننده است و مهارت‌آموزی هیچ مشکلی از این بازار بی‌ثبات حل نمی‌کند!

می‌خواهند به بهانه اینکه در دوره‌های اجباری شرکت نکردید یا مثل یک دانش‌آموز دبیرستانی چند جلسه غیبت داشتید، بیکارشدگان را از لیست مقرری‌بگیری خط بزنند تا هزینه‌هایشان کم شود

به گفته این خبرنگار، باید مهارت‌آموزی اختیاری باشد تا کارگری که احساس می‌کند نیاز به یادگیری مهارت و تخصص دارد، به دلخواه خود در دوره‌های فنی و حرفه‌ای شرکت کند نه اینکه برای کارگران باسابقه که معمولاً در کار خود استاد هستند، از بالا نسخه بپیچند و تعیین تکلیف کنند.

این کارگر معتقد است که در دوران بیکاری که پرداخت هزینه‌های زندگی و کرایه خانه دشوار است، اجبار به شرکت در دوره‌هایی که در مشاغل تخصصی به کار نمی‌آید، یک دغدغه و رنج مضاعف است که بر مقرری‌بگیران تحمیل می‌شود.

کارگران را در منگنه می‌گذارند

«رنج بیکاری یک طرف، دغدغه شرکت در دوره‌های فنی و حرفه‌ای، طرف دیگر. واقعا ما را در منگنه قرار می‌دهند...». یک کارگر بخش فروش در یکی از برندهای لباس تهران که ماه گذشته ناخواسته بیکار شده، با بیان این جمله، دوره‌های مهارت‌آموزی را بار اضافی بر دوش کارگران بیکار شده، می‌داند و می‌گوید: حدود ۱۰ سال در کار فروش سابقه دارم و زیر و بم این کار را به خوبی بلدم. چه مهارتی می‌خواهند به من بیاموزند که بتواند به دردم بخورد؟!

او هم معتقد است که هدف از اجباری کردن دوره‌های مهارت‌آموزی فنی و حرفه‌ای، سنگ قلاب کردن کارگران و معطل کردن آنهاست. می‌خواهند به بهانه اینکه در دوره‌های اجباری شرکت نکردید یا مثل یک دانش‌آموز دبیرستانی چند جلسه غیبت داشتید، بیکارشدگان را از لیست مقرری‌بگیری خط بزنند تا هزینه‌هایشان کم شود و بتوانند ادعا کنند همه چیز خوب است.

حق بیمه‌هایی که کم می‌شود اما به کار نمی‌آید

سه درصد از حقوق هر کارگر، ماهانه برای حق بیمه بیکاری کسر می‌شود و قرار است این حق بیمه‌های انباشته، در روز مبادا که همان روز بیکاری کارگر است، به درد وی بخورد. با این حال، سنگ‌اندازی‌های مداوم با ابلاغ بخشنامه‌ها و تفاهم‌نامه‌های جدید، راهی است که وزارت کار و سازمان تامین اجتماعی در پیش گرفته‌اند تا بسیاری از کارگران را از داشتن یک مقرری حداقلی بیمه بیکاری، محروم کنند.

حال باید پرسید که واقعاً چند درصد از کارگران و تشکل‌های کارگری از شرکت در این دوره‌های اجباری مهارت‌آموزی رضایت دارند و آیا می‌شود قوانین معطوف به آینده و زندگی یک جمعیت چندین میلیون نفری را بدون نظرخواهی از آنها، تغییر داد؟ چرا وزارت کار و سازمان تامین اجتماعی کمربندها را در مقابل کسانی که به اجبار، درآمد ماهانه خود را از دست داده‌اند، سفت‌تر می‌بندد تا تن کارگرانی که سال‌ها برای روز مبادایشان حق بیمه داده‌اند، این چنین در لرزش 

مدام باشد؟!