یک اقتصاددان، ارتقای بنیه تولید را ستون فقرات تمدن‌سازی، اعتلای کشور و بهبود کیفیت زندگی مردم دانست.

فرشاد مومنی که در نشست «آب، آمایش سرزمین و توسعه پایدار» سخن می‌گفت، اظهار داشت: فیلمی از بازنشسته‌های کشور منتشر شده که فریاد و فغانشان درباره اینکه آنچه که به عنوان مستمری به آنها داده می‌شود به هیچ وجه قادر نیست یک زندگی شرافتمندانه را برای آنها تامین کند، بلند است. بازنشسته‌های ما که مخزن دانایی‌ها و توانایی‌ها هستند، این‌گونه رنجیده شده‌اند و متاسفانه بخش‌های کوته‌نگر سیستم با بی‌شرمی تصور می‌کنند که راه ساکت کردن آنها، سرکوب کردنشان است. در جامعه‌ای که از نظر هنجارها در حد زیادی توصیه به حفظ حریم بزرگترها شده، این عملکردها بسیار شرم‌آور است. باید چه کرد که اینها به خود آیند و بفهمند که چه می‌کنند!

وی با بیان اینکه جامعه‌ای که به سمت تولید فناورانه نرود، فقر زایش پیدا می‌کند و راه نجات برای اداره کشور را استثمار نیروی کار قرار می‌دهد، گفت: مشخصه همه کالاهای صادراتی ایران، چه خام و چه شبه‌خام، سهم اندک نیروی کار در آن است. در حالی‌که عنصر گوهری در اکثریت قریب به اتفاق تجربه‌های موفق توسعه، سهم دستمزد بالای پرداختی به نیروی کار بوده اما در اینجا کسانی را داریم که استثمار نیروی کار را به عنوان عنصر کسب مزیت، تئوریزه و ترویج می‌کنند. این مزیتی که میراثش برای مردم، گسترش و تعمیق فقر باشد را نمی‌خواهیم.

رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد با بیان اینکه این چه نظام تصمیم‌گیری است که در قرن بیست و یکم و به‌رغم ذخیره دانایی جهانی، هنوز فکر می‌کند از استثمار نیروی کار راه نجاتی برای کشور بیرون می‌آید، خاطرنشان کرد: مرکز آمار در گزارشی عنوان کرده که 89درصد فقرای ایران را شاغلین سابق و لاحق تشکیل می‌دهند یعنی در غیاب تولید فناورانه این مشاغل قادر نیستند یک زندگی شرافتمندانه را تامین کنند. با تحت فشار قرار دادن مردم، آنها را وادار به عصیان می‌کنند. چرا برای شما آموزنده و عبرت‌آور نیست که یکی از اصلی‌ترین طیف‌های تجمع‌کننده اعتراضی در کشور، بازنشسته‌ها هستند در حالی‌که سن بازنشستگی، سن این التهاب‌ها و فشارهای روحی و جسمی نیست. به جای اینکه بر سر آنها بزنید، منشا گرفتاری را پیدا کنید و منشا آن این است که شما به تولید فناورانه پشت کرده‌اید و همه چیز در حال از بین رفتن است.

مومنی افزود: در مقام ادعا مگر نمی‌گوییم علوی هستیم و مگر علی بن ابیطالب به عدل شناخته نمی‌شود پس چرا جلوه‌‌های نابرابری‌‌های وحشتناک منطقه‌ای در کشور ما بسیار خطرناک است؟ در شرایطی که ۱۶ استان مرزی داریم، این عملکرد می‌تواند برای ما بحران امنیت ملی ایجاد کند. با این شرایط، غفلت از تولیدمحوری، ناپایداری‌ها، فقرگستری‌ها و وابستگی‌‌های ذلت‌آور را افزایش داده و می‌بینید چه بر سر کشور می‌آورد!

کوله‌بری و ته‌لنجی، راه نجات حفظ جمعیت مرزنشین شده است

این استاد اقتصاد افزود: بعضی از راه‌حل‌‌هایی که انتخاب می‌کنند، شرم‌آور است. به تسهیل کوله‌بری و ته‌لنجی روی می‌آورند که در ربع اول قرن بیست و یکم بسیار شرم‌آور است؛ آن هم برای کشوری که تا این اندازه ظرفیت‌‌های عظیم مادی و انسانی دارد. ما کشوری هستیم که از نظر دسترسی به منابع طبیعی و ذخایر زیرزمینی سهم‌مان 7 برابر سهم‌مان از جمعیت دنیاست! انواع و اقسام مشوق‌‌های رانتی را در دستور کار قرار می‌دهیم و سوداگری را در مرزها ایجاد می‌کنیم به جای اینکه با تولید در چهارچوب یک استراتژی توسعه صنعتی و براساس تشخص مناطق مرزی، سیاستی پیش ببریم که مایه مباهات و افتخار باشد. متاسفانه سوداگری را به عنوان راه نجات و حفظ جمعیت مرزنشین انتخاب می‌کنند! روشن است که از این طریق چه میزان فساد ناکارآمدی و عقب‌ماندگی و قاچاق بیرون می‌آید. چقدر شرم‌آور است مناسباتی ایجاد شود که اگر فرد به سمت قاچاق نرود، اموراتش نگذرد. وقتی هم که بحث قاچاق می‌شود آن را تبدیل به بهانه‌ای برای وارد کردن شوک به قیمت‌‌های کلیدی می‌کنند!