عمر دست خداست آقای رئیسی، اما...
کابوس هزینههای درمان برای کارگران و بازنشستگان
نسرین هزاره مقدم
گرانی «دارو و درمان» معضلی بسیار جدیست به خصوص برای خانوادههایی که منبع درآمد آنچنانی ندارند و حیات و مماتشان به حقوق مزدبگیری ناچیزی بند است که آخر هر ماه به حسابشان واریز میشود.
براساس آمارهای رسمی، کارگران و بازنشستگان در سال قبل و در حالیکه هنوز گرانی و کمبود دارو به اندازه سال جاری تبدیل به موضوعی حاد نشده بود، حداقل ماهی یک میلیون و ۴۰۰هزار تومان خرج دوا و درمان کردهاند، در حالیکه ۶۰درصد این خانوارها در سال قبل فقط ۶ میلیون تومان یا کمی بیشتر حقوق ماهانه داشتهاند.
رواج خوددرمانی در میان بازنشستگان
هزینههای سنگین و کمرشکن درمان، سالهاست که یک گرفتاری اساسی برای همه مردم است، از نسخههای چند صدهزار تومانی و چند میلیونی داروهای باکیفیت برای بیماران خاص گرفته تا قیمتهای نجومی بستری و کلینیکی، همه نشان میدهد که درمان به یک کالای پولی تبدیل شده که هر که بیشتر بپردازد، از خدمات باکیفیتتری برخوردار میشود؛ دقیقاً مصداق ضربالمثل معروف «هر چه پول بدهی همانقدر آش میخوری»! اما بعد از کاهش ارزش ریال و حذف ارز ترحیجی مواد اولیه دارو، این گرانی وارد مرحله جدیدی شد و امروز «درمان کیفی» از دایره تواناییهای خانوارهای کارگری به شدت دور افتاده است.
درمان، طبقاتی و کالایی شده است. خواص از بهترین داروها و خدمات درمانی برخوردارند ولی برای فرودستان، خرید داروهای ساده یا مثلاً پر کردن یک دندان کرمخورده هم چیزی شبیه یک کابوس است
«علی دهقانکیا» رئیس کانون بازنشستگان کارگری تهران در ترسیم فضای فعلی میگوید: بازنشستگان بسیاری هستند که دیگر مدتهاست سراغ دوا و درمان و دکتر نمیروند. با گران شدن هزینههای دارو و درمان، بازنشستگان به راهکارهایی مثل خوددرمانی روی آوردهاند چون دیگر در توانشان نیست که بروند و بیماریهایشان را معالجه کنند. او از مستمریبگیرانی یاد میکند که به کانون بازنشستگان مراجعه میکنند و میگویند هزینههای دارو و درمان آنقدر زیاد است که ترجیح میدهیم دکتر نرویم. در خانه میمانیم تا ببینیم چه میشود. یا خوب میشویم یا....
مشکلات بیماریهای خاص
به تازگی کارگری که یک فرزند سرطانی در خانه دارد، در تماس با ما از داروهای گران این بیماری انتقاد کرد؛ داروهایی که تهیه نسخه آن در هر ماه، گاهی به ۳ میلیون تومان پول نیاز دارد. بعد از پرداختن این پول سنگین با یک حقوق حداقلی، باید چندین هفته یا حتی یک ماه منتظر ماند تا بخشی از آن را بیمه تکمیلی بپردازد البته اگر سقف پرداخت بیمه پر نشده باشد! همچنین در روزهای گذشته، رسانهها در ارتباط با کمبود و گرانی داروهای بیماران خاص، گزارشهایی منتشر کردند؛ گزارشهایی که گویای یک مطلب است: تهیه دارو برای بیماران خاص لااقل برای خانوادههای متعلق به طبقات کارگر و متوسط اصلاً ساده نیست.
در همین میان بیست و چهارم مهر ماه، صحبتهای رئیسجمهور درباره تجمع خانوادههای بیماران خاص در بین کاربران شبکههای اجتماعی واکنش برانگیز شد وقتی گفت؛ اولاً عمر دست خداست، ثانیا خودمان سعی میکنیم بسازیم.
سوال این است که آیا یک خانواده کمدرآمد که یک بیمار خاص در منزل دارد، با شنیدن این جمله که «در آینده سعی میشود داروهای بیماران خاص در کشور تولید شود» میتواند از جستوجوی دردناک دارو برای بیمارش دست بردارد؟ آیا وقتی دارو در بازار نیست، میتواند به بازار سیاه مراجعه نکند و اگر لازم باشد، آیا فرش زیر پایش را نمیفروشد تا برای فرزندش دارو تهیه کند؟
به گفته «نادر مرادی» فعال کارگری، داروها به طور عام و داروهای بیماران خاص به طور خاص، تبدیل به کالاهایی گرانقیمت شدهاند به گونهای که اقدام برای درمان بیماری برای کارگران تبدیل به امری صعب شده و امروز بیشترین نگرانی خانوادهها این است که خدای ناکرده یک بیماری از راه برسد و با دست خالی شاهد رنج کشیدن عضو خانواده خود باشند.
دهقانکیا: با گران شدن هزینههای دارو و درمان، بازنشستگان به راهکارهایی مثل خوددرمانی روی آوردهاند چون دیگر در توانشان نیست که بروند و بیماریهایشان را معالجه کنند
او تاکید میکند: درمان، طبقاتی و کالایی شده است. برخورداران و خواص از بهترین داروها و خدمات درمانی برخوردارند ولی برای فرودستان و نود و نه درصدیها، خرید داروهای ساده یا مثلاً پرکردن یک دندان کرمخورده چیزی شبیه یک کابوس است.
دادههای مرکز آمار
گزارش اخیر مرکز آمار ایران نیز طبقاتی شدن درمان در کشور و تفاوت سبد درمانی دهکهای درآمدی مختلف را نشان میدهد. نگاهی به چند برش کوتاه از این گزارش میاندازیم. در بخشی از این گزارش، هزینههای درمان خانوارها در سال ۱۴۰۱ براساس میزان درآمد ماهانه آنها طبقهبندی شده است.
براساس این دادهها، «خانوارهای شهری که در سال ۱۴۰۱ دارای درآمدی معادل ۱۲ میلیون تومان و کمتر بودند، به طور میانگین حدود یک میلیون و ۴۰۰هزار تومان را صرف هزینههای بهداشت و درمان کردند و در جایگاه نخست کمترین هزینه قرار گرفتند». مزدبگیران کمدرآمد (کارگران و بازنشستگان حداقلبگیر) در این گروه جای میگیرند. باید در نظر داشته باشیم، حداقلبگیران در سال ۱۴۰۱ خیلی کمتر از ۱۲ میلیون تومان و به طور متوسط فقط ۶ میلیون و ۵۰۰هزار تومان حقوق گرفتهاند. صرف یک میلیون و ۴۰۰هزار تومان از ۶ میلیون و ۵۰۰هزار تومان برای درمان، به راستی کمرشکن است و سوال این است که وقتی یک خانواده کارگری بیمار در خانه دارد، چطور باید اجاره خانه و خرج خوراک و آموزش و سایر هزینهها را بپردازد؟
براساس این گزارش «خانوارهای شهری دارای گروههای درآمدی ۱۲ تا ۱۹.۵ میلیون تومان و ۱۹.۵ تا ۲۷ میلیون تومان در سال ۱۴۰۱ به طور میانگین حدود ۲ میلیون تومان را صرف هزینههای بهداشت و درمان خود کردند»، «گروه درآمدی ۲۷ تا ۳۶ میلیون تومانی، هزینه متوسطی معادل ۳ میلیون تومان را صرف هزینههای بهداشت و درمان خود کردند» و در نهایت «گروههای درآمدی ۳۶ تا ۴۸ میلیون تومانی، ۴۸ تا ۶۰ میلیون تومانی و ۶۰ تا ۷۲ میلیون تومانی به طور میانگین حدود ۴ میلیون تومان را صرف هزینههای بهداشت و درمان خود کردند».
تفاوت هزینههای درمان بین دهکهای درآمدی نشان میدهد که چطور درمان به پدیدهای طبقاتی و کالایی بدل شده است. فردی که ۳۶ تا ۴۸میلیون درآمد ماهانه دارد، خیلی راحت میتواند ۴ میلیون تومان برای درمان بپردازد و احتمالاً ۴ برابر کارگری که با سختی ماهی یک میلیون و ۴۰۰هزار تومان هزینه درمان میکند، سلامت و بهداشت خانواده خود را تضمین کند اما برای یک کارگر حداقلبگیر همان یک میلیون و ۴۰۰هزار تومان پول درمان، شبیه به یک کابوس است. این کابوس، تلخ و سنگین است وقتی فقط ۶ میلیون حقوق میگیری و باید کرایه خانه هم بپردازی.
دیدگاه تان را بنویسید