عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی:
دولت، منافع رانتخواران و دلالان را میبیند
فرشاد مؤمنی، عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی طی سخنانی در مؤسسه دین و اقتصاد به «ارزیابی لایحه بودجه سال 1398 از منظر ملاحظات سطح توسعه» پرداخت و تأکید کرد تا زمانی که مالیه دولت اصلاح نشود امکان برونرفت از تله نفتی وجود ندارد.
مؤمنی تأکید کرد محاسبههای مرکز پژوهشهای مجلس نشان میدهد در صورت تن در دادن دولت به اصلاحات شفافکننده نظام بودجهریزی، اگر پیشنهادهای آنها که البته ناکافی و ناقص اما مهم است، اجرا شود، حتی رشدهای منفی که در بعضی از برآوردها تا منهای 7درصد پیشبینی شده، میتواند به بالای 3درصد مثبت هم برسد. وی گفت: در بودجه سال جاری به جای اینکه راهحلهای اعتلابخش برای بهبود کیفیت زندگی مردم در دستور کار قرار گرفته باشد، به رویکردهای توزیع سلفهپرورانه و ارائه برخی اقلام برای ادامه حیات نباتی انسانها بسنده شده است.
استاد دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی گفت: از سال 1389 تا به امروز دائماً روی ایده اولویت شغل بر یارانه تأکید میکنیم. دولت تحت عنوان اینکه میخواهد کمکهای سفلهپرورانه کند و اعانه دهد در واقع این توجیه را پیدا میکند که اگر بخواهیم منابع مالی اعانه را فراهم کنیم پس باید قیمتهای کلیدی را افزایش دهیم و بعد با افزایش قیمتهای کلیدی و بیثبات کردن و ناامن کردن فضای کسب و کار و حقوق مالکیت، انگیزههای سرمایهگذاری مولد را از بین میبرد و بنابراین اشتغال مولد ایجاد نمیشود و زندگی ما در دور باطل ادامه پیدا میکند. مؤمنی گفت: عقیده داریم حمایتهای اعانهای صدقهای را با حمایتهای توسعهای جایگزین کنید و ارتش ذخیره بیکاران را با پروژههای ملی راهگشا درگیر کنید.
سهم مشارکت زنان در بازار ایران ؛یک سوم میانگین جهانی
مؤمنی گفت: زمان بسیار مهم و حیاتی است که باید به گذشته برگردیم و نگاه کنیم که با خود، مردم و کشور چه کردیم. اینها بازارگرایی افسارگسیخته و در غیاب بستر نهادی مناسب در ساخت توسعهنیافته رانتی را به عنوان مردمی کردن اقتصاد جا زدند. میانگین نرخ مشارکت در بازار کار در دوره 1365 تا 1395 حدود 39درصد بوده است. در کل این دوره اندکی بیش از یک سوم جمعیت در سنین کار ما صاحب شغل شدند. آنچه مسأله را بسیار تکاندهندهتر میکند این است که زنان و جوانان در بازار کار از ناحیه این مناسبات آسیبهای خیلی شدیدتر دیدند. بدترین دوره در این زمینه از نظر سقوط نرخ مشارکت زنان، دوره 1384 تا 1395 بوده که نرخ مشارکت زنان از 17درصد به 13درصد سقوط کرده است. اکنون در بازار کار ایران سهم مشارکت زنان یک سوم میانگین جهانی است.
وی افزود: در حالی که در دوره 1365 تا 1395 بیسابقهترین صنعتزدایی در تاریخ اقتصادی را تجربه کردهایم اندازه اشتغال در فعالیتهای واسطهگری مالی 5 برابر افزایش پیدا کرده است. بزرگترین صنعتزدایی در تاریخ اقتصادی ایران در فاصله سالهای 1385 تا 1390 اتفاق افتاده است. در دورهای که چیزی نزدیک به 621 میلیارد دلار ارز به این اقتصاد تزریق شده، خالص فرصتهای شغلی ایجاد شده یعنی و جمع جبری مشاغل ایجاد شده و مشاغل نابود شده در بخش صنعت ایران منفی 415هزار نفر بوده است. در دورهای که ما در قله درآمدهای نفتی بودیم مشاغل نابود شده 415هزار مورد از مشاغل ایجاد شده بیشتر بوده است.
شفافیت، اکسیر برونرفت از مناسبات رانتی است
وی گفت: کسانی که میگویند تحریمها کار ایران را یکسره میکند و کسانی که میگویند تحریمها اثری بر ما نخواهد گذاشت از نظر من دو روی یک سکه هستند و ترویج بیمسئولیتی و بیانگیزگی و بیعملی و بیبرنامگی را در دستور کار قرار میدهند و طبیعتاً هر چه چنین رویکردی جدیتر گرفته شود هزینههایی که برای کشور به وجود خواهد آورد سنگینتر خواهد بود. وی افزود: در «فرار از نفرین منابع» که ویراسته چهرههای بسیار شناختهشدهای مثل جوزف استیگلیتز، جفری ساکس و دیگران است مقالهای از تری کال منتشر شده که به نظرم نکتههای بسیار آموزنده برای کسانی دارد که اسیر خامفروشیهای رانتی در کشورهای در حال توسعه هستند. مؤمنی گفت: تری کال روی مسأله شفافیت به عنوان یک اکسیر برای برونرفت از مناسبات رانتی بحث میکند و میگوید شفافیت دقیقاً تعارض کامل با منافع رانتجویانی که دولتها را به تسخیر درمیآورند دارد. او تسخیر دولت رانتی توسط غیرمولدها را با عنوان تله نفتی نام میبرد و میگوید بنیان اصلی تله نفتی بنیه اندیشهای و نهادی است. یعنی اگر بخواهید از این مناسبات خارج شوید باید فکری در آن حیطه کنید. میگوید تصمیماتی که در ساخت سیاسی گرفته میشود و ترتیبات نهادی که آنها فراهم میکنند ریشه اصلی تله نفتی است و راهحل عبور از مسأله این است که این بلوغ فکری حاصل شود که مناسبات رانتی خامفروشانه، کل نظام ملی را اسیر یک بلاتکلیفی نظاموار میکند. وی گفت: تری کال میگوید برای اینکه نظام تصمیمگیری خودتان را متقاعد کنید تا هزینه فرصت هر ثانیه غفلت از تله نفتی چقدر بالاست فهرستی را تحت عنوان «فهرست هزینههای تن در دادن به مناسبات رانتی» مطرح میکند. میگوید هر کس که در دام این تله باقی ماند رشد اندک و ناپایدار برای او اجتنابناپذیر میشود، بنیه تولیدی ضعیف و قابلیت اندک تنوع در تولید اجتنابناپذیر میشود، شاخصهای رفاه اجتماعی دائماً رو به ضعف میگذارند و شاهد سطوح بالای فقر و بیکاری در این کشورها خواهیم بود. او برای توصیف حکمرانی ضعیف میگوید عبارت مناسب برای اقتصادهای رانتی نهادمند شدن دولت تنبل است. آنچه ما اسم آن را از کارکردافتادگی دولت میگذاریم به عنوان تنبل نام میبرد و میگوید دولت تنبل دولتی است که انگیزههای توسعهای خودش را از دست میدهد و توان کنترل الگوی مصرف، ارتقای بنیه تولید ملی، جلب مشارکت شهروندان و پاسخگویی مالی شفاف با تکیه بر نفت راندارد.
در سال 1391 هر کدام از خانوارهای ایرانی به طور متوسط حدود 80 کیلو کمتر از دوره جنگ گوشت مصرف کردهاند. در مواد لبنیاتی و مورد گوشت سفید هم عیناً از همین روند تبعیت میکند
خطر بازگشت شدید رکود تورمی
وی افزود: شاید شاه بیت مطالبی که باید در ارزیابی چشمانداز اقتصاد ایران در سال 1398 در مرکز توجه قرار داد مناسباتی است که در لایحه بودجه کشور پیشبینی شده و به وضوح نشاندهنده این است که خطر بازگشت با شدت بیشتر رکود تورمی و خطر چشماندازهای نگرانکنندهتر در زمینه نوسانات نرخ ارز در شرایط تحریمها به اعتبار جهتگیریهایی که در سند لایحه بودجه سال 1398 اتخاذ شده بیش از گذشته به چشم میآید.
وی به مطالعات خود درباره برنامه تعدیل ساختاری اشاره کرد و گفت: در کتابی که سال 96 تحت عنوان «عدالت اجتماعی، آزادی و توسعه در ایران امروز» منتشر کردم یک فصل آن کتاب را به موضوعی تحت عنوان «مدارای نجیبانه مردم ایران با فقر» اختصاص داده بودم. در آنجا نشان داده بودم که بر اثر اجرای برنامه تعدیل ساختاری به چه طرز فاجعهآمیزی کیفیت زندگی مردم ایران در حال سقوط است. در گزارش بانک مرکزی نشان داده شده بود که در اثر اجرای سیاستهای رکودزا و تورمزای تعدیل ساختاری که عنصر گوهری در آن دوره سیاست مخرب و ضدتوسعهای تضعیف ارزش پول ملی بود، در فاصله 1367 تا 1372 سرانه مصرف گوشت قرمز توسط ایرانیها برای خانوارهای ایرانی تا 44 کیلو سقوط کرده است. در سال 1372 نسبت به سال پایان جنگ خانوارهای ایرانی به طور توسط سالی 44 کیلو کمتر از دوره جنگ گوشت مصرف میکردند. در جدول بانک مرکزی نوشته بود سال 1367 سرانه مصرف گوشت خانوارها 122 کیلو بوده و در سال 1372 به 78 کیلو رسیده است. در سال 1383 متوسط مصرف گوشت توسط خانوارهای ایرانی به 60 کیلو رسیده است. دادههای سال 1391 میگوید این نسبت به 41 کیلو رسیده است یعنی در سال 1391 هر کدام از خانوارهای ایرانی به طور متوسط حدود 80 کیلو کمتر از دوره جنگ گوشت مصرف کردهاند. این را در مورد مواد لبنیاتی دنبال کردم و متوجه شدم عیناً همین روند اتفاق میافتد و در مورد گوشت سفید هم عیناً از همین روند تبعیت میشود. حتی در مورد مواد نشاستهای سقوطهای خیلی جدی در مصرف برنج برای خانوارها در این دوره پدیدار شده است.
در دورهای که چیزی نزدیک به 621 میلیارد دلار ارز به این اقتصاد تزریق شده، خالص فرصتهای شغلی ایجاد شده یعنی و جمع جبری مشاغل ایجاد شده و مشاغل نابود شده در بخش صنعت ایران منفی 415هزار نفر بوده است
مسیر فعلی اقتصاد ما راه به قهقرا میبرد
مؤمنی گفت: چند وقت پیش، کاری تحقیقی روی تحولات ساختار صادرات ایران انجام دادم که قرار بود بخش اصلی معجزههای تضعیف ارزش پول ملی در حیطه صادرات پدیدار شود. امروز مشاهده میکنیم که براساس گزارشهای سال 2017 بانک جهانی با گذشت 30سال کل صادرات ایران همچنان حدود 85درصد صادرات مواد خام و مواد اولیه است. این در شرایطی است که در استاندارد بانک جهانی محصولات شبهخامفروشی پتروشیمیها و فولادیها را هم صادرات صنعتی به حساب میآورند که اگر سهم اینها را اضافه کنیم وزن 85درصد افزایش پیدا میکند. غمانگیزترین قسمت ماجرا این است که براساس محاسبههای بانک جهانی میانگین جهانی این نسبت 29درصد است. میانگین جهانی مجموعهای از کشورهای هستند که سه چهارم آنها مثل ما یا بدتر از ما هستند. بنابراین شاخص میانگین جهانی، شاخص ایدهآل و آرمانی نیست ولی ما در ارتباط با زمینگیر شدن خامفروشانه اقتصاد ملی اکنون نزدیک به یک سوم میانگین جهانی کارنامه داشتهایم. آنچه خیلی مسأله را تکاندهندهتر میکند این است که سهم میانگین جهانی صادرات کالاهای ساخته شده (با هر سطح از فناوری) 71درصد است. به طور متوسطه 71درصد اقلام صادراتی کشورهای دنیا کالاهای ساخته شده است. این نسبت برای ایران کمتر از 15درصد است که به طور واضح بنبست زمینگیر کردن اقتصاد ایران از طریق برنامه تعدیل ساختاری و به ویژه سیاست تضعیف ارزش پول ملی قابل مشاهده است. وی گفت: مسأله تکاندهندهتر در عرصه تجارت خارجی ما که قرار بود با تضعیف ارزش پول ملی جهش توسعهای پیدا کند، این است که هنوز هم چیزی نزدیک به 85درصد کل واردات ایران را واردات کالاهای سرمایهای، واسطهای و مواد اولیه تشکیل میدهد. در بستر غفلتهای فاجعهساز از ارتقای بنیه تولید ملی هنوز به طرز فاجعهآمیزی وابستگی داریم. تا چه زمانی باید این مناسبات استمرار داشته باشد تا عزیزان متوجه شوند روندهایی که به جای مردم و تولیدکنندهها به منافع دلالها، واردکنندهها، رباخورها و رانتخورها اهمیت داده شده و در اولویت قرار گرفتهاند، راه نجاتی برای ما ایجاد نمیکند بلکه دائماً ما را به سمت قهقرای بیشتر حرکت میدهد.
دیدگاه تان را بنویسید