تناقض میان عملکرد و اهداف لایحه برنامه هفتم توسعه درباره صندوقهای بازنشستگی
ادغام باعث افزایش بحران در تامین اجتماعی میشود
فصل پنجم برنامه هفتم توسعه به اصلاح صندوقهای بازنشستگی اختصاص دارد. در نخستین ماده از این فصل (ماده ۲۸) هدف از اصلاح صندوقهای بازنشستگی در راستای اجرای بند پنجم سیاستهای کلی برنامه، «کاهش نسبت کمکهای دولت به صندوقهای بازنشستگی در بودجه عمومی هر سال» عنوان شده و اصلاح ساختار صندوقها از طریق راهکارهایی مانند ادغام، انتقال یا انحلال، اولین تکلیف در راستای اصلاحات مدیریتی صندوقها خوانده شده که براساس ماده ۲۹ این سند، در سال اول برنامه، برعهده وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی گذاشته شده و این وزارتخانه مکلف شده تا پایان ۱۴۰۲، مدیریت صندوقهای بازنشستگی را تعیین تکلیف کند.
صندوقهای بازنشستگی در ایران ورشکسته هستند
اما آیا ادغام صندوقها به نفع سازمانهای بیمهگر و در کل به نفع بیمهشدگانیست که هر ماه حق بیمه مرتب میپردازند و صندوق با اتکا به این منابع درآمدی فعالیت میکند؟ «علیرضا حیدری» کارشناس رفاه و تامین اجتماعی در این رابطه به ایلنا میگوید: صندوقهای بازنشستگی در کشور عموماً کارفرمامحور هستند. مثلاً در صندوق کشوری، مابهالتفاوت منابع و مصارف در قالب ماده ۱۰۰ قانون مدیریت خدمات کشوری توسط نهاد دولت تامین میشود و مفهومش این است که این صندوق هم کارفرمامحور است. در واقع منابع این صندوق ناشی از حق بیمه سهم کارمند، حق بیمه سهم کارفرما یا همان دولت و بخش سرمایهگذاریست اما این منابع، کفاف هزینههای صندوق را نمیدهد و عملاً چیزی حدود ۸۰درصد هزینههای صندوق توسط دولت تامین میشود.
او اضافه میکند: صندوق کشوری به نوعی یک صندوق ورشکسته است چون توانایی اقتصادی ندارد. سایر صندوقها نیز به جز صندوق روستاییان و عشایر و صندوق وکلا که حائز ویژگی خاصیست، تقریباً ورشکسته یا در آستانه ورشکستگی هستند. از صندوق هما گرفته تا صندوق بازنشستگی صداوسیما و کارکنان شهرداریها، همه در وضعیت عدم تعادل و ناترازی منابع و مصارف به سر میبرند و اصطلاحاً بند نافشان به کارفرمای اصلی وصل است.
به گفته وی، این صندوقها برای اینکه ادغام شوند اول باید استقلال داشته باشند و از بدنه کارفرمای اصلی یا همان دولت جدا شوند که این استقلال با توجه به وضعیت صندوقها قابلیت تحقق ندارد.
ادغام صندوقها باعث افزایش تعهدات دولت میشود
حیدری با بیان اینکه «ادغام این صندوقها با وضعیت منفی مشکلساز میشود چون تعهداتشان با منابعشان فاصله بسیار زیادی دارد»، ادامه میدهد: وقتی صندوقها عموماً ورشکسته هستند، باید جایی ادغام شوند که بتواند تعهدات اینها را پاسخ بدهد یا تعهدات از اساس برعهده دولت گذاشته شود. به این ترتیب، ادغام این صندوقها با در نظر گرفتن همین یک متغیر (ضریب پشتیبانی یا میزان تعادل منابع و مصارف صندوق) در عمل اصلاً ممکن نیست.
ادغام میتواند دامنه مشکلات سازمان تامین اجتماعی را گستردهتر کند و لاجرم معقول و منطقی نیست که ادغام اتفاق بیفتد. بحران منابع و مصارف تامین اجتماعی با ادغام صندوقهای کوچک در آن، قریبالوقوعتر خواهد شد
این کارشناس رفاه به بحث ادغام صندوق هما در صندوق بازنشستگی کشوری اشاره میکند و میگوید: بحث ادغام هما مدتهاست که مطرح است اما یکی از مشکلات جدی این است که صندوق هما آورده کافی برای انجام تعهدات بلندمدت خود ندارد و نیاز به حمایت دارد. تعهدات این صندوق را باید یک نهاد برعهده بگیرد که آن هم دولت است و امروز هم سازمان برنامه و بودجه، منابع ریالی مورد نیاز این صندوق را تامین میکند. در این شرایط، ادغام کاملاً بیمعناست.
حیدری اضافه میکند: با در نظر گرفتن شرایط فعلی صندوقها میتوانیم نتیجه بگیریم که ادغام در حالت کلی حتی تا پایان برنامه هفتم توسعه نیز امکانپذیر نخواهد بود چراکه به دلیل ورشکستگی صندوقها هر نوع ادغامی به معنای افزایش تعهدات دولت است و از طرفی سیاستهای کلی بر آن است که تعهدات دولت نباید افزایش یابد و خود برنامه هفتم توسعه هم تاکید دارد که باید تعهدات دولت در طول اجرای برنامه کاهش بیابد.
این فعال کارگری با بیان اینکه «اگر این اتفاق بیفتد و ادغام عملی شود، صندوقهای جدید سرنوشتی مثل صندوق فولاد پیدا خواهند کرد»، میافزاید: صندوق فولاد هم تا قبل از انتقال که کارفرمامحور بود و شرکتهای فولادی و معدنی انجام تعهدات آن را برعهده داشتند، هیچ مشکلی نداشت اما به محض قطع شدن رابطه کارفرمایی شرکتها با صندوق، مشکلات بروز کرد و امروز میبینیم صندوق فولاد یک صندوق کاملاً ورشکسته است و تعهدات آن کاملاً بر گردن دولت افتاده است.
معضلات ادغام در تامین اجتماعی
اما در مورد تامین اجتماعی اوضاع چگونه است و چه صندوقهایی قابلیت ادغام با این صندوق ابربیمهگر کشور دارند؟ حیدری در پاسخ میگوید: هیچ صندوقی قابلیت ادغام در تامین اجتماعی ندارد چون این صندوق دیگر تابآوری ندارد. براساس پیشبینیها تامین اجتماعی در آیندهای نه چندان دور به جمع صندوقهایی خواهد پیوست که نیاز به کمک دولت برای استمرار فعالیت دارند. آن روز تعهدات دولت دیگر تعهدات معمولی نخواهد بود چرا که دولت باید به میلیونها نفر خدمات بدهد.
قبل از انتقال شرکتهای فولادی و معدنی انجام تعهدات صندوق فولاد را برعهده داشتند، اما به محض قطع شدن رابطه کارفرمایی شرکتها با صندوق، مشکلات بروز کرد و امروز این صندوق ورشکسته شده است
او اضافه میکند: اگر قرار باشد تفکر ادغام عملیاتی شود، قاعدتاً صندوقهای کوچک باید به زیرمجموعه صندوقهای بزرگ منتقل شوند و چون قواعد صندوقهای کوچک با صندوقهای بزرگی مثل تامین اجتماعی متفاوت است و از جنس کاملاً متفاوتی هستند، اصلاً ادغام امکانپذیر نخواهد بود و نمیتوان از عبارت ادغام صندوقها استفاده کرد. میتوان گفت مدیریت این صندوقها به صندوق بزرگی مثل تامین اجتماعی واگذار شود.
این کارشناس رفاه در ادامه میگوید: در صورت واگذاری مدیریت صندوقهای کوچک به صندوق بزرگ، با پدیدهای مثل صندوق بیمه بیکاری مواجه میشویم که اساسا صندوق مستقلی است ولی مدیریت آن، توسط سازمان تامین اجتماعیست و بابت این مدیریت، تامین اجتماعی تامین هزینه میکند.
حیدری میافزاید: با در نظر گرفتن همه این مسائل، ادغام صندوقها در شرایط فعلی، امری بسیار دشوار و احتمالاً غیرممکن است. حتی اگر قانونگذار اصرار بر این داشته باشد که ادغام باید حتماً اتفاق بیفتد، حداقل در مورد صندوق تامین اجتماعی، نقاط معنیدار صندوق تغییر خواهد کرد یعنی نقاط بحرانی که در مورد آن صحبت میکنیم و سوژه نگرانیهای ما هستند، به سرعت میتواند تحت تاثیر ادغامها قرار بگیرد و در نتیجه، با پدیده ناگوار «تعجیل در بحران» مواجه خواهیم شد. به زبان دیگر، بحران قریبالوقوع منابع و مصارف تامین اجتماعی با ادغام صندوقهای کوچک در آن، قریبالوقوعتر خواهد شد.
او در پایان نتیجه میگیرد: ادغام میتواند دامنه مشکلات سازمان تامین اجتماعی را گستردهتر کند و لاجرم معقول و منطقی نیست که ادغام اتفاق بیفتد. برای اینکه معضلات فعلی تامین اجتماعی تشدید نشود، باید از خیر ادغام بگذرند و صندوقهای کوچک را به زیرمجموعه صندوقی که ۴۶ میلیون نفر از جمعیت کشور را پوشش میدهد، منتقل نکنند.
دیدگاه تان را بنویسید