کارگران غسالخانهها هزینه بیکفایتی مدیران دولتی صندوقهای بازنشستگی را میپردازند
اصلاحات سنجهای برنامه هفتم؛ گامی برای سختگیری بر ضعیفترینها
نسرین هزاره مقدم
بهرغم اعتراضات متعدد کارگران، برنامه هفتم توسعه به همراه بندهایی که زندگی و شرایط شغلی کارگران را سختتر میکند، بیست و هشتم خرداد ماه توسط رئیس دولت به مجلس ارائه شد.
لایحه برنامه هفتم توسعه در حالی به مجلس ارائه میشود که «کارگران مشاغل سخت و زیانآور» یکی از اهداف اصلی سیاستهای تعدیلی این برنامه هستند؛ پنج سال افزایش سن بازنشستگی در این مشاغل و کاهش سنوات ارفاقی، دو حقوقزدایی اصلی در حق کارگران مشاغل سخت است که در دو بند مختلف ذیل اصلاحات سنجهای در آخرین نسخه برنامه هفتم توسعه اعمال شده است.
در بند «د» از بخش اصلاحات سنجهای در برنامه هفتم، سنوات ارفاقی مشمولان قانون اصلاح تبصره ۲ الحاقی به ماده ۷۶ قانون تامین اجتماعی برای هر سال، ۱.۲ برابر و حداکثر هفت سال و برای مشمولان قوانین مربوط به مشاغل سخت و زیانآور در دستگاههای اجرایی حداکثر پنج سال خواهد بود. به این ترتیب، سنوات ارفاقی کارگران مشاغل سخت از 10 سال به ۷ سال کاهش مییابد و برای شاغلان مشابه در دستگاههای اجرایی نهایت ۵ سال خواهد بود. در بند «ذ» از اصلاحات سنجهای هم شرط سنی برای بازنشستگی مشاغل سخت آورده شده که تا پیش از این سابقه نداشته؛ ۴۵ سال برای زنان و ۵۰ سال برای مردان.
وقتی اینها را کنار اصلاح آییننامه مشاغل سخت در شورای عالی حفاظت فنی وزارت کار و نسخه ارائه شده توسط شورای گفتوگوی اتاق بازرگانی به این نهاد بگذاریم، متوجه میشویم که برنامهای مدون برای سنگاندازی پیشپای کارگران مشاغل سخت در کار است و قرار است حقوق قانونی این کارگران که در سختترین و آسیبزاترین مشاغل ممکنه مشغول به کارند، به میزان قابل توجهی سلب شود.
کارگران مشاغل سخت و زیانآور، طیف وسیعی را تشکیل میدهند؛ از کارگران معادن و فولاد و رانندگان شرکت واحد گرفته تا نیروی انسانی شاغل در آرامستانها ازجمله کارگران غسالخانهها و کارگران حفر قبور. گروههای زیادی از این کارگران به دلیل پیمانکاری بودن، از بسیاری از مزایای سختی کار محروم ماندهاند. برای مثال، یک کارگر 10 سال در یک شغل سخت مثل تغسیل و کفن و دفن کار کرده ولی سابقه سختی کارش فقط سه سال است یا وقتی بعد از 20 سال کار برای بازنشستگی به تامین اجتماعی مراجعه کرده، متوجه شده بیش از نیمی از سنوات اشتغال، بیمه او عادی رد شده است.
روایتهایی از وضعیت کارگران مشاغل سخت
روایتهای این کارگران از وضعیت آنها عموماً دردناک است. «احسان سهرابی» عضو اسبق شورای عالی حفاظت فنی، به تبع مسئولیت سابق خود از این روایتها بسیار شنیده است. او میگوید: اخیراً یک کارگر غسال به من مراجعه کرده و میگوید پیمانکار پس از ۲۰ سال کار در محل سخت و زیانآور که انواع آسیبهای شغلی برایم به همراه داشته، ابلاغ رای را انجام نداده است و به قانون تکمین نمیکند! یا یک راننده حمل متوفیات میگوید سختی شغلم در کمیسیون سخت و زیانآور تایید شده اما باز هم کارفرما در ابلاغ رای تعلل میکند! در آرامستانهای سراسر کشور، شاهد کارگرانی هستیم که حقوق قانونیشان در زمان اشتغال سخت رعایت نشده و زمانی که برای بازنشستگی مراجعه میکنند، برای برخورداری از سنوات ارفاقی به هزاران در بسته برمیخورند.
او میافزاید: مشکلات بسیار است. گاهی در لیستهای بیمه، سختی شغل نیامده است. گاهی نتایج کمیسیون سخت و زیانآور توسط کارفرما ابلاغ نمیشود و تمام دوندگیها بر دوش کارگر میافتد. به دلیل این تنگناها، کارگران ماهها معطل میمانند تا بتوانند پیش از موعد بازنشسته شوند. گاهی کارگر 30 سال کار میکند تا 20 سال سابقه سخت و زیانآور را فراهم کند. حالا با افزایش سنوات اشتغال، برای این کارگران قرار است چه اتفاقی بیفتد؟ آیا قرار است بار بحران صندوقها بر دوش آسیبپذیرترین قشر طبقه کارگر بیفتد؟!
پنج سال افزایش سن بازنشستگی و کاهش سنوات ارفاقی، دو حقوقزدایی اصلی در حق کارگران مشاغل سخت است که در دو بند مختلف ذیل اصلاحات سنجهای در آخرین نسخه برنامه هفتم توسعه اعمال شده است
پیدا کردن آسانترین راه برای حل مشکلات
راهکارهای کارشناسی بسیاری برای حل بحران منابع و مصارف صندوقها وجود دارد. جلوگیری از فرارهای بیمهای، بالا بردن نرخ اشتغال رسمی و بیمهشده با هدف افزایش منابع ورودی منظم برای صندوقها، نظارت بر حوزه سرمایهگذاری صندوقها و سودآور کردن شرکتهای تابعه و تغییر روال مدیریتی صندوقها به یک روال مشارکتی با اعمال نفوذ جامعه بیمهشدگان، بخشی از این راهکارها هستند. به گفته سهرابی «اگر فقط جلوی فرارهای بیمهای را بگیرند، مشاغل غیررسمی را رسمی کنند و با فرارهای کارگاهی مقابله کنند، بخش بزرگی از مشکلات صندوق تامین اجتماعی حل میشد و دیگر نیازی نیست از حقوق کارگران مشاغل سخت کسر کنند».
در قوانین مربوطه، براساس کار کارشناسی و حساب شده، حداکثر زمان اشتغال در یک شغل سخت مثل غسالی تعیین شده است. حالا آیا میتوان در یک برنامه توسعه پنج ساله، همه کارهای کارشناسی قبلی را با یک حکم دولتی زیر سوال برد؟ آیا واقعاً یک غسال مرد یا زن، میتواند بیش از 20 سال، به طور مدام کار سخت شستوشوی متوفیان را ادامه دهد؛ کاری که تمام ستون فقرات فرد را درگیر میکند و چندین مرض عضلانی و نخاعی به اضافه فشارهای سنگین روحی به همراه میآورد؟!
یک هفته بیشتر از 20 سال هم قابل تحمل نیست
«مریم» غسالهای در سنین میانی زندگی است که سالهاست از درد کمر و آرتروز زانو رنج میبرد. او معتقد است بعد از نهایت هفت تا ده سال، دیگر نیرو و توانی برای یک انسان در شغل غسالی باقی نمیماند و اگر قرار باشد سه سال به سالهای کار اضافه شود، دردهای سخت تا پایان عمر دمار از روزگار کارگر بینوا درمیآورد.
سهرابی: اگر فقط جلوی فرارهای بیمهای را بگیرند، مشاغل غیررسمی را رسمی کنند و با فرارهای کارگاهی مقابله کنند، بخش بزرگی از مشکلات صندوق تامین اجتماعی حل میشود
این زن غسال میگوید: شب و روز، دردهای زانو، دست و کمر همراه ماست، بهخصوص برای زنها این کار واقعاً سخت است. نباید گفت سخت، باید بگوییم جانکاه است و آدم را در اوج جوانی پیر میکند.
مریم بعد از شرح دردهای این سالها و مصائب جانبی که به دردهای جسمیِ کار سربار شده، از همکارانی میگوید که تا دو سه سال پیش پیمانکاری بودهاند و سابقه کار سخت برایشان یک درمیان رد شده است. او در انتهای صحبتهایش، حرف اول و آخر را خلاصه میکند: «این کار، یک هفته و یک ماه بیشتر هم قابل تحمل نیست، چه برسد به سه سال بیشتر...».
دیدگاه تان را بنویسید