حذف فقر مطلق تا پایان سال ۱۴۰۷؛ جاهطلبانه اما نشدنی
پوپولیسم در برنامه هفتم هم جا خوش کرد
اوضاع فقر و نابرابری در کشور در دهه 1390 ابعاد فاجعهآمیزی به خود گرفته و گزارشهای متعدد مراکز رسمی کشور نشان میدهد که حداقل 35درصد از مردم کشور زیر خط فقر هستند و درصد بسیار زیادی از مردم نیز در همین حدود امرار معاش میکنند که با هر شوک و تکانه تورمی، آنها هم به ورطه فقر فرومیافتند.
به گزارش «توسعه ایرانی»، چند روز پیش مرکز پژوهشهای مجلس گزارشی از وضعیت فقر و نابرابری در کشور ارائه کرد که نشان میداد حداقل 11 میلیون ایرانی در یک دهه گذشته فقیر شدهاند و هر بار تورمی 5درصدی میتواند حدود دو میلیون و 850هزار نفر دیگر را به جمعیت حدودا 28میلیونی فقرای ایرانی بیافزاید. در این گزارش آمده بود که حتی داشتن یک شغل رسمی و دارای بیمه هم نمیتواند مانع از غلتیدن ایرانیان در دامن فقر شود به گونهای که 16.5درصد از کسانی که دارای مشاغل رسمی هم هستند جزو فقرا محسوب میشوند. این پژوهش همچنین تاکید کرده بود که ایران در حال حاضر به کشورهای با درآمد پایینتر از میانگین جهانی سقوط کرده، در حالی که حتی در سالهای جنگ، ایران جزو کشورهای با درآمد بالاتر از متوسط جهانی بوده است!
نمود شعارهای پوپولیستی در برنامه هفتم توسعه
رئیس دولت سیزدهم با شعار مبارزه با فساد و فقر و تبعیض به عرصه انتخابات ریاست جمهوری سال 1400 پای گذاشت. ابراهیم رئیسی چند ماه پس از تصدی پست ریاست جمهوری و در حالیکه قریب دو هفته به پایان سال 1400 باقی مانده بود، دستور داد که فقر مطلق در کشور ریشهکن شود.
انتقادات گسترده از این دستور غیرعملی، با توضیحات دولتمردان همراه شد. آنها مدعی شدند که منظور آقای رئیس، پایان سال 1401 بود نه 1400 و لذا وعده رئیسی قابل تحقق است اما سال 1401 با تورم بالای 50درصدی به پایان رسید و نه تنها اوضاع بهتر نشد، بلکه بدتر هم شد.
حال دولت در لایحه برنامه پنجساله هفتم توسعه مدعی شده که با برنامهریزیهای مندرج در این سند، تا پایان سال 1407، فقر مطلق در کشور ریشهکن خواهد شد. در بند الف از ماده 199 این لایحه آمده است: « دولت مکلف است تا پایان برنامه، ضمن حذف فقر مطلق در کشور اندازه شاخص ضریب جینی از 0.39 به 0.32 و نسبت هزینه دهک دهم به دهک اول در بخش روستایی از 15.7 برابر به 9.3 برابر و نسبت هزینه دهک دهم به دهک اول در بخش شهری از 12 برابر به 10.3 برابر بهبود یابد».
یک پژوهشگر حوزه سیاست رفاهی با اشاره به اینکه بند الف ماده 199 لایحه برنامه هفتم توسعه که دولت را مکلف میکند تا پایان برنامه هفتم، فقر مطلق را در کشور حذف کند باید از برنامه هفتم توسعه حذف شود، اظهار داشت: تحقق این هدف در برنامه هفتم شدنی نیست و حتما هدفگذاری حذف فقر مطلق در 5 سال واقعبینانه نخواهد بود.
اهداف غیرقابل تحقق، کیفیت زندگی مردم را کاهش میدهد
روزبه کردونی در گفتوگو با ایلنا گفت: در عرصه سیاستگذاری عمومی، تعیین اهداف سیاستی (policy objective) غیرقابل تحقق یکی از عوامل شکست سیاستها، هدررفتن منابع، هرز رفتن ظرفیت سیستم اجرایی، گسترش فساد، نابودی امید و سرمایه اجتماعی و کاهش کیفیت زندگی مردم است لذا در شرایطی که نظام تصمیمگیر در عالیترین سند سیاستی کشور یعنی برنامه پنجساله توسعه در موضوعی با اهمیت یعنی حذف فقر مطلق یک هدف غیرقابل تحقق را عنوان میکند، مسئولیت مهم نهادهای پژوهشی و همه آنان که دغدغه مردم و این سرزمین را دارند این است که عالمانه، جسورانه، متعهدانه و صمیمانه خطای سیاستی تصمیمگیران را هشدار دهند.
رئیس سابق موسسه عالی پژوهش تامین اجتماعی در خصوص چرایی غیرقابل تحقق بودن هدفگذاری حذف فقر مطلق در برنامه هفتم توسعه اظهار داشت: نخست اینکه اعلام حذف فقر مطلق همیشه بوده است و اعلام برنامه برای مبارزه با فقر به طور رسمی حداقل در برنامههای چهار نفر از روسای جمهور پیشین نیز قابل رصد است. در سال 1374 لایحه فقرزدایی توسط دولت مرحوم رفسنجانی به مجلس ارائه شد. در سال 1384 سند کاهش فقر و هدفمند کردن یارانهها توسط دولت آقای احمدینژاد تصویب شد. در سال 1396 نیز آقای روحانی در مراسم تحلیف خود تاکید کرد که تا پایان دولت دوم (1399) فقر مطلق ریشهکن میشود و آقای رئیسی هم چندین بار بر لزوم ریشهکنی فقر مطلق در کشور تاکید کردهاند. بنابراین مشخص است که همه دولتهای پس از جنگ تحمیلی موضوع مبارزه با فقر، فقرزدایی و ریشهکنی فقر مطلق را به عنوان برنامه خود اعلام کرده بودند که البته هیچیک محقق نشد.
وقتی در برنامه هفتم از حذف فقر مطلق سخن گفته میشود بدین معناست که در مدت پنج سال 35درصد جمعیتی که زیر خط فقر مطلق هستند یعنی حدود 28میلیون نفر از تله فقر خارج شوند
وی در ادامه افزود: دوم اینکه باید بدانیم جمعیت زیر خط فقر مطلق چقدر است. طبق مطالعات مراکز پژوهشی معتبر ازجمله موسسه عالی پژوهش تامین اجتماعی، معاونت رفاه وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی و مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، در خوشبینانهترین حالت در شرایط کنونی بیش از 35درصد جمعیت کشور زیر خط فقر مطلق است. بنابراین وقتی در برنامه هفتم از حذف فقر مطلق سخن گفته میشود بدین معناست که در مدت پنج سال 35درصد جمعیتی که زیر خط فقر مطلق هستند از فقر خارج شوند (حدود 28میلیون نفر).
کمی از تجربیات جهانی درس بگیریم
کردونی ادامه داد: توجه به تجارب جهانی سومین نکته مهم در این زمینه است. در برزیل، برنامهFamilia Bolsa در سال ۲۰۰۳ با تحت پوشش قرار دادن ۳/۶میلیون خانوار (شش درصد خانوارهای برزیل) آغاز شد و تا سال 2011 معادل 4/13میلیون خانوار (۲۰درصد خانوارهای برزیل) را تحت پوشش خود قرار داد و موفق شد ۱۶درصد نابرابری درآمدی را کاهش دهد، فقر مطلق را در برزیل نصف کند (از ۹/۷درصد کل جمعیت به ۴/۳درصد کل جمعیت). یکی از نکات مهم در اجرای برنامه پرداخت نقدی بولسا فامیلیا، سهم ناچیز تولید ناخالص داخلی در اجرای این برنامه بوده است. در سال ۲۰۰۳ هزینه طرح کمتر از سه دهم درصد تولید ناخالص داخلی و در سال ۲۰۱۱ حدود سه و نیم دهم درصد از تولید ناخالص داخلی برزیل را شامل میشد.
تعیین اهداف سیاستی غیرقابل تحقق یکی از عوامل شکست سیاستها، هدررفتن منابع، هرز رفتن ظرفیت سیستم اجرایی، گسترش فساد، نابودی امید و سرمایه اجتماعی و کاهش کیفیت زندگی مردم است
وی ادامه داد: بنگلادش دیگر تجربه موفق است. در این کشور آسیایی جمعیت زیر خط فقر مطلق فقر از 44.2درصد در سال 1991 به 17درصد در سال 2010 و 12درصد در سال 2016 کاهش یافته است یعنی درصد افراد زیر خط فقر مطلق فقر تقریبا به یک چهارم طی 25 سال کاهش یافته است.
دولت اصلاحات، موفقترین دوران در کاهش فقر بود
این پژوهشگر ارشد حوزه رفاه و آسیبهای اجتماعی افزود: با این حساب باید دید آیا حذف فقر مطلق در 5 سال واقعبینانه است؟ مرور تجارب موفق کشورهای دنیا در مبارزه با فقر و بررسی تجارب سیاستی دولتهای گذشته در مواجهه با فقر نشان میدهد هدفگذاری از بین بردن فقر مطلق برای 35درصد جمعیت کشور ظرف پنج سال واقعبینانه نیست و امکان تحقق ندارد. تجربه برزیل به عنوان یک نمونه موفق بیانگر این است که در یک بازه زمانی ده ساله جمعیت زیر خط فقر مطلق از 23درصد به 14درصد کاهش یافته و حدودا نصف شده است. تجربه بنگلادش به عنوان یک نمونه موفق دیگر نیز نشان میدهد جمعیت زیر خط فقر مطلق در بازه زمانی 6 ساله 2010 تا 2016 حدود 5درصد کاهش یافته است. تجربههای مبارزه با فقر در جمهوری اسلامی ایران نیز نشان میدهد که در یک بازه زمانی 8 ساله (1376 تا 1384) 10درصد و در یک بازه زمانی 3 ساله (1388 تا 1391) که همزمان با پرداخت نقدی یارانهها بوده است، 5درصد جمعیت زیر خط فقر مطلق کاهش یافته است که نشان میدهد هدفگذاری برنامه پنجم توسعه، جاهطلبانه و دستنیافتنی است.
کردونی درباره پیشنهادات سیاستی قابل اجرا و تحقق برای درج در برنامه هفتم توسعه گفت: باید یک هدفگذاری واقعبینانه مستند به تجارب موفق بینالمللی و ظرفیتهای موجود در کشور مدنظر باشد. به نظر میرسد کاهش 10درصدی جمعیت زیر خط فقر مطلق در یک بازه زمانی 5 ساله (تا پایان برنامه هفتم) میتواند یک هدفگذاری جسورانه، جاهطلبانه و البته قابل تحقق به شرط تحقق همه الزامات باشد. بنابراین پیشنهاد میشود دولت سیزدهم صریح و شفاف کاهش 10درصدی جمعیت زیر خط فقر مطلق در یک بازه زمانی 5 ساله را به عنوان هدف کاهش جمعیت زیر خط فقر مطلق اعلام کند.
وی در پایان گفت: در ارزیابی سیاستهای گذشته، همانگونه که اشاره شد باید گفت تقریبا در تمام دولتهای گذشته پس از جنگ تحمیلی، موضوع مبارزه با فقر و حتی ریشهکنی فقر مطلق به عنوان هدف اولویتدار توسط رئیس دولت اعلام شده بود بنابراین ضروری است یک تصویر دقیق از سیاستهای تدوین و اجرا شده، هزینههای اختصاص یافته، تجارب موفق و ناموفق و چالشهای رویکردی، سیاستی، مالی و اجرایی در مسیر مبارزه با فقر در سه دهه گذشته ترسیم شود تا از درافتادن در دام اشتباهات گذشته اجتناب شود.
دیدگاه تان را بنویسید