رخنه برونسپاری به تمام روزنههای حیات و ممات مردم
مرگ هم برای خیلیها گران تمام میشود
نسرین هزاره مقدم
هزینههای زندگی افزایش شدیدی یافته اما این تمام ماجرا نیست. بعد از پایان هر زندگی، هزینههای سنگینی بر دوش خانوادههای متوفی میافتد؛ خانوادههایی که عموماً از طبقات فرودست شهری و روستایی هستند و توان تمشیت امور خاکسپاری، تغسیل و کفن و دفن را ندارند.
در سالهای اخیر جزئیترین خدمات شهری هم به پیمانکاران سپرده شده که این شرکتها که با هدف سودآوری و نه خدمت به شهروندان پا به میدان گذاشتهاند، بابت سادهترین خدمات از مراجعان پول میگیرند
کارگران روایتهای بسیاری دارند؛ روایتهایی که نشان میدهد پای برونسپاریها به تمام حوزههای زندگی شهروندان باز شده است. کارگران در زمانه بیماری، در موارد بسیاری برای آمبولانس پول میدهند و برای داروهای بیمارانشان که قرار بود رایگان باشد، باید پول بپردازند. بسیاری از پزشکان وقتی صحبت عمل جراحی و خدمات درمانی ویژه به میان میآید، خانواده بیمار را به نوعی مجبور میکنند که به بیمارستانهای خصوصی مراجعه کنند و عمل جراحی باکیفیت را در این بیمارستانها انجام دهند. پزشکان متخصص بسیاری هستند که با این گفتمان، واهمه در دل خانواده یک بیمار میاندازند: «در این بیمارستان، کیفیت عمل جراحی را تضمین نمیکنم مگر بیایید فلان بیمارستان...».
حالا اگر خدای ناکرده تمام این راههای پرهزینه به نتیجه نرسید و بعد از صرف هزینههای سنگین، بیمار خانواده فوت کرد، باز هم خدمات شهرداریها برای تدفین و انتقال در موارد بسیاری رایگان نیست. در سالهای اخیر به تدریج جزئیترین خدمات شهری به پیمانکاران و شرکتهای خصوصی سپرده شده که این شرکتها که با هدف سودآوری و نه خدمت به شهروندان پا به میدان گذاشتهاند، بابت سادهترین خدمات از مراجعان پول میگیرند؛ خدماتی که باید به شهروندان آن هم شهروندانی که عوارض شهری و چندین و چند مدل مالیات ریز و درشت میپردازند و یک آب معدنی را بدون پرداخت مالیات بر ارزش افزوده نمیتوانند سر بکشند، رایگان ارائه شود اما پولی و کالاییست و حالا خبر میرسد که پای کالاییسازی خدمات شهری به خدمات فوت و تدفین هم کشیده شده است!
برای خیلی چیزها باید پول بپردازی حتی برای تابوت!
فرض بگیرید کارگری چند میلیون تومان خرج دارو و درمان مادر یا پدر بیمارش کرده، او را برای مداوا از یک شهرستان کوچک به شهرهای بزرگ یا تهران آورده و این وسط خرج ایاب و ذهاب و اقامت در مسافرخانه یا چادر زدن کنار خیابان روی دستش مانده است. حالا بعد از اینکه تمام این معالجات سخت بیثمر مانده و پدر یا مادر بیمار این کارگر به رحمت خدا رفته، فصل جدیدی از سختیها در کنار غم و عزاداری آغاز میشود. خدمات پس از فوت غالباً پولیست و کارگر اندوهگینی که تا رسیدن به این مرحله جانکاه دیگر آه در بساطش نمانده باید برای خیلی چیزها پول بپردازد حتی برای تابوت! تا بتواند جسد بیجان عضو متوفی خانواده را به شهر و دیار خود بازگرداند. گویا عوارضی که شهرداریها از مردم میگیرند و مالیات بر ارزش افزوده و مالیات بر حقوقی که شهروندان به خصوص مزدبگیران در مراحل مختلف زندگی میپردازند، قرار نیست در سختترین و غمافزاترین مرحله حیات هم به کارشان بیاید!
سهرابی: توقع داریم نظارت بر پیمانکاران بیشتر باشد و همه خدمات پولی نباشد و شهرداریها در روزگار غم و عزا در کنار مردم باشند. ما کارگران یک خواسته روشن داریم؛ برونسپاری را متوقف کنید
کارگران روایتهای بسیاری از این نوع دشواریها دارند؛ فرودستانی هستند که برای خرج بیماری و تدفین یکی از اعضای خانواده مجبور به قرض گرفتن با بهره بالا میشوند یا حتی مجبور میشوند خودروی ساده زیر پای خود را بفروشند. این رنج، اصلاً رنج کمی نیست.
هزینهتراشی شهرداریها برای مرگ مردم
«احسان سهرابی» فعال کارگری که در محل کار از نزدیک این رنجها را هر روز مشاهده میکند، روایت دستاولی از کالاییسازی خدمات تدفین توسط شرکتهای پیمانکاری دارد، روایتی که نشان میدهد چطور خرج بالای خرج روی دست کارگران کمدرآمد گذاشته میشود آن هم در یکی از سختترین بزنگاههای زندگی. او میگوید: صحبت کردن از سناریوی درام دارو و درمان دیگر تکراری شده و ما از این بخش ماجرا میگذریم. در روزهای گذشته، ناگهان دو کارگر سراغم آمدند و با استیصال و ناراحتی گفتند جنازه پدرمان روی دستمان مانده و حسابی گیر افتادهایم. آنها گفتند پدرمان امروز فوت کرد و به بهشت رضای مشهد مراجعه کردیم و برای حمل پدر به روستا درخواست ماشین کردیم. گفتند به غیر از هزینههای معمول که مصوبه شورای شهر است و طبق آن در مورد هزینههای حمل، تدفین و تغسیل بین فقیر و غنی عدالت برقرار است، قصه تابوت چوبی، قصه جداگانهای است. آنجا اعلام کردند باید 750هزار تومان برای آن پرداخت کنیم در واقع تابوت را بخریم! ما پرسیدیم پس این همه عوارض شهرداری که از ما و امثال ما وصول میشود، بابت چیست؟ مگر شهرداری تابوت ندارد؟ مگر تابوت توسط رانندگان شما برگردانده نمیشود که به راحتی کارمند محترم گفت، هیچ چارهای نیست و دستور مدیریت است.
«با پدیده برونسپاری یا پیمانکاری، خون طبقه ضعیف را توی شیشه کردهاند و آنها همه جا باید هزینه بپردازند تا بخش خصوصی پیمانکار پروار شود». سهرابی با بیان این جمله، اضافه میکند: مجموعه شهرداریها و آرامستانهای کشور نباید از کنار حزن و اندوه کسانی که که هیچ ندارند و کارگر ساده هستند، به دنبال کسب درآمد باشند. یعنی از محل این همه عوارضی که شهرداریها از مردم میگیرند، نمیتوانند یک تابوت را از شهر به روستا ببرند و برگردانند؟ تابوت به چه درد کارگری میخورد که پدرش فوت کرده و باید هزینههای تشییع جنازه و مراسم را هم از جیب خالی بپردازد؟
سهرابی میگوید: توقع داریم نظارت بر پیمانکاران بیشتر باشد و همه خدمات پولی نباشد و شهرداریها در روزگار غم و عزا در کنار مردم باشند. درک زندگی سخت کارگری که به تازگی عزیز از دست داده و گاهی پیش از آن، همه اندوخته سالیان دراز را پای دارو و درمان پرداخته، اصلاً سخت نیست. او تاکید میکند: ما کارگران یک خواسته روشن داریم: برونسپاری را متوقف کنید یا لااقل در خدمات حیاتی زندگی مردم برونسپاری را کنار بگذارید.
«برونسپاری را متوقف کنید»؛ این شاهکلید خواستهها در روزگار پولیسازیست. چرا کارگر در روزگار عزاداری باید دغدغه قیمت تابوت و هزینههای تدفین داشته باشد، آن هم یک کارگر روستایی که با هزار امید و آرزو به شهر آمده تا شاید گرهای از کار فروبستهاش گشوده شود اما در کمال ناباوری درمییابد گشایشی نیست و فقط رنج روی رنج تلنبار میشود.
دیدگاه تان را بنویسید