صندوقهای بازنشستگی بیگناه هستند!
واگذاری بیبرنامه بنگاهها یعنی تاراج
عصر روز دوشنبه، مستند «بمب ساعتی؛ چالش صندوقهای بازنشستگی» در قالب رویدادهای گفتوگومحور کافه دیالوگ برگزار شد.
مهمان این نشست، علی ربیعی، وزیر پیشین تعاون، کار و رفاه اجتماعی بود. این استاد جامعهشناسی در این جلسه با مروری بر سوابق گذشته خود گفت: بعد از انقلاب تلاش کردم تشکلهای کارگری را سامان دهم. اولین نشریه کارگری را در سالهای ۵۶ و ۵۷ منتشر کردم و آن را قبل از آمدن سرویسها در کارخانه پخش میکردیم. ترکیبی از نیروهای مختلف بودیم و حتی یکی- دو نفر از کسانی که بین ما بودند بعدا اعدام شدند. وی ادامه داد: همین نشریه بعدها تبدیل به نشریه کاروکارگر شد. با آغاز جنگ به جبهه رفتیم.
وزیر پیشین تعاون، کار و رفاه اجتماعی افزود: به نظر من، یکی از مشکلات امروز ما این است که جامعه شادمانی نداریم. زمانی برای اولین جلسه در حوزه آسیبهای اجتماعی نزد مقام معظم رهبری رفتیم. در آن جلسه که دادههای بهزیستی را ارائه دادم. در آنجا بحث در حوزه حاشیهنشینی بود، اینکه حدود 11میلیون حاشیهنشین داریم و قرار بود مسائل و مشکلات مختلف آنها ازجمله رابطهشان با اعتیاد و طلاق را مورد بررسی قرار دهیم. سعی کردم آسیب را از مشکل تفکیک کنم. گفتم که حاشیهنشینی آسیب نیست. من خود در حاشیه و لب خط به دنیا آمدم ولی اکنون وزیر هستم و نه یک مشکل. مطرح کردم که ایران امروز مشکلات زیادی دارد که به ترتیب اینها هستند؛ فقدان داشتن رویا، فقدان ارتباطات مابین زوجین، سوءظن، عدم آموزشهای مرتبط با مسائل جنسی و... در انتها فقر را گفتم.
ربیعی اضافه کرد: اما درباره موضوع صندوقهای بازنشستگی، بعد از جنگجهانی دوم گروههای مارکسیستی در اروپا بسیار قوی شده بودند و داشتند اروپا را میگرفتند. طرح مارشال مک لوهان با مطرحکردن برنامههای اجتماعی ازجمله صندوقهای بازنشستگی برای جلوگیری از رشد بسیار زیاد این گروهها بود. مقابل این گروهها و نظریهشان، صندوقها برای ایجاد ایمنی در آینده شکل گرفتند. فلسفه صندوقها جلوگیری از شورشهای اجتماعی بود. در واقع، اصل فلسفهشان کاهش ریسک زندگی آدمهاست. وی با بیان اینکه اکنون از ۱۸ صندوق موجود در کشور به جز تامین اجتماعی هیچکدام دیگر ماهیت صندوق ندارد، اظهارداشت: علت این مسأله هم نه فقط سیاستگذاری بلکه تحولات جمعیتی است. برای مثال اکنون در فرانسه دو دهه است که دوران پیری را طی میکند. بحران کنونی موجود در یونان نیز بحران صندوقهاست. بحران ما بهطور کلی ناشی از سیاستها نیست بلکه بخشی از آن در ذات تحولات اجتماعی قرار دارد.
بنای کشور ما بر پایه قوانین پوپولیستی است
این تحلیلگر مسائل اجتماعی با اشاره به صندوق بیمه اجتماعی روستاییان، کشاورزان و عشایر تصریح کرد: براساس قوانین پوپولیستی که در کشورمان بنا نهادهایم علاوه بر مستمری که به فرد پرداختکننده و عضو این صندوق باید بدهیم، به همسر وی و دختر وی (در صورت طلاق گرفتن) باید مستمری بدهیم.
ربیعی با بیان اینکه سال ۱۳۹۳ درباره همین صندوقها جلسه غیرعلنی با نمایندگان مجلس گذاشتیم و آن زمان به آنها گفتیم اگر همین وضع پیش برود در آینده کل بودجه را باید به صندوقها بدهیم، خاطرنشان کرد: بعضی دوستان فکر میکردند دعوای من با وزارت بهداشت یک دعوای حیدری-نعمتی است، در صورتیکه بحث من پایداری منابع بودجه است. وزیر پیشین تعاون، کار و رفاه اجتماعی گفت: وقتی فلسفه وجودیتان را به رابطه با ستایشگران متکی میکنید، نمیتوانید تصمیمات سخت بگیرید. چنین نظامهایی از تصمیمگیری سخت اجتناب میکنند. نظامهایی که نفت و رابطه ستایشگری دارند اصلاحات ساختاری بزرگ نمیتوانند انجام دهند. وقتی صندوقها را در جایی میگذارید که میخواهید از آنها تشویق از سوی جامعه دریافت کنید، تصمیماتی میگیرید که به قیمت ماندگاری خودتان به صندوقها آسیب میزند. یکدفعه با این حقیقت مواجه میشوید که در این سفره 2 تا 3 میلیون نفر دیگر هم شریک شدهاند. بخشی از مشکل من با مجلس هم مقاومت بر انجام چنین تصمیماتی بود. وی در ادامه اظهار داشت: چرا وزرای رفاه پیش از من هم نتوانستهاند دوران 4 سالهاشان را به اتمام برسانند و استیضاح نشدند؟ مشکل را از بنگاهها میدانم. هیچکس در ایران بهخاطر فقر استیضاح نشده است. ما متاسفانه هرچه قوانین از گذشته داشتهایم به هم زدهایم. کاری که من کردم و فکر هم میکنم درست بوده این بود که چنین موضوعی را به عرصه عمومی کشاندم. سال 93 سه گزارش در حوزه فقر، اشتغال و صندوقها به مجلس ارائه دادم. اینها سه بحران اصلی مرتبط با وزارتخانه ما بود. وقتی که ما از پدیده رشد بدون اشتغال صحبت میکردیم، مورد تمسخر واقع میشدیم. فقر دانش در این حوزه داشتیم. دکتر منصوری را که در یک سازمان زیرمجموعه سازمان ملل کار میکرد برای رسیدگی به این مسأله آوردیم. با کمک میدری، منصوری و دیگران تیم بسیار خوبی را در وزارتخانه ایجاد کردیم.
ربیعی اضافه کرد: هزینه ایجاد یک شغل در حوزه نفت 12 میلیارد تومان است. 12هزار میلیارد تومان برای ایجاد یک پتروشیمی اگر صرف شود در نهایت هزار نفر در این حوزه شاغل خواهند شد، بنابراین باید به سمتی برویم که مشاغل خرد را ایجاد کنیم. وی خاطرنشان کرد: باید یک گفتوگوی اجتماعی بزرگ با مردم ایجاد کنیم. اکنون فضا بسیار بد شده و آدمها روی عدم اطمینان بسیار میلرزند. باید با نخبگان و جامعه گفتوگو کرد. باید جلوی نمایندگانی را که طرحهایی همچون بازنشسته شدن زنها بعد از 20 سال ارائه میدهند، ایستاد. باید روزنامهنگاران و افراد مشهور جامعه را با چنین مسائلی آشنا کرد و از تصمیمات پوپولیستی برحذر بود. این تحلیلگر مسائل اجتماعی تصریح کرد: اصلاحات پارامتریک لازم است و نمیتوان آن را فقط یک بار انجام داد. باید آن را تدریجی و خرده خرده انجام داد. تابآوری اجتماعی در کشور ما بسیار پایین است. دولت در مقابل اعتراضات مردم به سرعت عقبنشینی میکند. ما باید نظام بیمه تکمیلی را در حوزه بازنشستگی ایجاد کنیم. متاسفانه اکنون بیمه تکمیلی فقط در حوزه درمان وجود دارد.
صندوقها حکم بچه ناتنی دولت را دارند
ربیعی همچنین تاکید کرد: بعضی اوقات شما مسائلی را در لایحه میگذارید و به مجلس ارائه میکنید که مجلسیها نه تنها آنها را نمیپذیرند بلکه چیز دیگری از آن بیرون کشیده و ارائه میدهند. مسائلی که مطرح کردم به گفتوگوی اجتماعی و تفاهم با مجلس نیاز دارد. برای مثال اصلاح ساختار صندوقها، یک لایحه جداگانه نیاز دارد. اصلاحات ساختاری نیاز دارد. هزینههای صندوقها را باید کاهش داد. باید نظام صندوقها را به سمت الگوی مشارکت اجتماعی برد. سال 94 برنامهای را با همین الگو برای غلبه دادن تعداد شرکای اجتماعی به تعداد نمایندگان دولت در صندوقها به مجلس ارائه دادیم. معتقدم اصلاحات ساختاری در این حوزهها را باید از جامعه مدنی شروع کرد. با گفتوگوی اجتماعی همه چیز پیش میرود. من این را مسأله را به رئیسجمهور هم توصیه کردهام.
وی افزود: نظام رگلاتوری و شیوه دموکراتیک صندوقها باید راهاندازی شود. ما خودمان صندوقها را ذلیل میکنیم و بعد به آنها ناسزا میگوییم. زمانی من در دولت گفتم که صندوقها برای شما مثل بچههای ناتنی هستند. متاسفانه دولتها در ایران بیننسلی نیستند. حزب نداریم و عمدهترین لطماتی که صندوقها خوردهاند در زمانهای یکسال مانده به انتخاباتها بوده است.
ربیعی ادامه داد: برای مثال همسانسازی، پدیده انتخابات 88 است که استارت آن سال 87 خورد. همچنین سال 87 و 92 دو تصمیم بزرگ در حوزه مابهالتفاوت حقوقهای صندوق فولاد گرفته شد. صندوقها موجودات بیگناهی هستند. در تمام دنیا روال این است که پول از افراد گرفته شود تا با آنها کار شود که در آینده کفاف هزینهها را بدهند چراکه صندوقها بینالنسلی هستند اما در ایران دولت میگوید بازنشستگی پیش از موعد را بپذیر، من پولش را تامین میکنم. لازم به گفتن است که سال 96 هزینه همین وعده 20هزار میلیارد تومان در سال بود. اگر چنین پولی به صندوق داده شود بهدرستی از آن در سرمایهگذاری استفاده میکند اما در عوض به آنها بنگاه دادهاند.
سال 91 طبق تفاهمنامهای شرکت دخانیات و معادن زغال استان کرمان را به صندوق فولاد دادند. دخانیاتی که به ارزش 4 هزار میلیارد تومان داده شد، اما کسی آن را حتی به قیمت دو هزار میلیارد تومان نخرید
بخشخصوصی فعلی اکثرا بابک زنجانیها هستند
وزیر سابق کار متذکر شد: از بنگاههایی که به صندوقها دادهاند 20درصد آنها بد نیستند و 80درصد آنها انداختنی هستند. برای مثال سال 91 طبق تفاهمنامهای شرکت دخانیات و معادن زغال استان کرمان را به صندوق فولاد دادند. دخانیاتی که به ارزش 4 هزار میلیارد تومان داده شد اما کسی آن را حتی به قیمت دو هزار میلیارد تومان نخرید. این در حالی بود که سال 92 کارگران فولاد ششماه حقوق نگرفته بودند. من خود ناگزیر از پذیرش این موارد شدم. تمام معادنی که به ما دادند باید برای اداره آنها پول میدادیم. تنها یکی از آنها خوب بود که آن را هم مجبور شدیم برای دادن حقوقها بفروشیم. برخی بنگاهها فیالذات بیمار بودند.
وی تاکید کرد: بخشخصوصی و جامعه مدنی شما به جز مواردی اندک، اکنون دیگر خیامی و ایروانی نیستند، بلکه بابک زنجانیها هستند. ما خصوصیسازی را همچون تجربه آلمانشرقی انجام ندادهایم.
ربیعی تاکید کرد: بنگاهداری معیوب صندوقها ناشی از سیاستگذاریهای دولتهاست. زمانی که دخانیات را به ما دادند همزمان مجوز 20 شرکت دیگر دخانیات را هم دادند. صندوقها گناهی نکردند، چنین چیزهایی به آنها داده شد.
وی ادامه داد: معتقدم باید از بنگاهداری خارج شد. به من انگ میخورد چون متعلق به جریان کارگری هستم. میگفتند نمیخواهد بنگاهها را بفروشد اما اینگونه نیست. من برنامه فروش بنگاهها را داشتم اما با تاراج مخالف بودم. اگر مقاومت میکردم نگران بودم. میگفتم کدام سرمایهدار ملی میخواهد بیاید و این بنگاهها را بخرد و آنها را در انتها نبلعد. این مهم است که چطور قرار است آنها را بردارد. ما گرفتار ذینفعان غیرحق میشویم. زمانی که یک بنگاه خصوصی میشود 20درصد ارزش آن را دریافت میکنیم، بقیه آن را اجازه میدهیم بعد پرداخت کنند که عمده پرداخت نمیکنند. چگونه خارج شدن هم مهم است. اینکه چگونه بفروشیم، چه کسانی نظارت کنند و بعد از فروش ما چه وظیفهای داریم.
ربیعی در پایان گفت: شستا روی زبانها افتاده است. البته وجود فساد را کتمان نمیکنم اما چند نفر از نجومیبگیرهایی که دستگیر شدند واقعا متعلق به شستا بودهاند؟ ما در ایران متاسفانه فداکاری نسلی نمیکنیم. امروز میکاریم و فردا میخواهیم برداشت کنیم. ما نیاز به یک فهم فداکارانه نسبت به آینده داریم. این را بدانید که نمایندهای که سه میلیارد هزینه میکند تا وارد مجلس شود در پی این است که هزینهاش را بتواند جبران کند.
دیدگاه تان را بنویسید