روایت متضاد کارگر و کارفرما از وضعیت ایمنی در یک واحد صنعتی
هیس! کارگران فریاد نمیزنند
زهرا معرفت
در ۳۰ سالگی با ۶۶درصد ازکارافتادگی خانهنشین شد و حالا چهار ماه است که مستمری ازکارافتادگی میگیرد. «محمود» کارگر جوان یک شرکت پیمانکاری به نام «س.ع» بود و در کارخانه «خزر پلاستیک» کار میکرد. او که مسیر رسیدنش از کارگری به مستمریبگیری تنها پنج سال بود، روز حادثه را چنین تعریف میکند: «پشت دستگاه کار میکردم و ساعتهای آخر شیفتم بود. یک لحظه تیغ با انگشتم برخورد کرد و انگشت میانیام جراحت جزئی برداشت اما همین جراحت جزئی زندگیام را به باد داد».
فردای روز حادثه دستش سیاه شد، آنقدر سیاه که به پزشک مراجعه کرد. ظاهرا برخورد عمیق بوده و عفونت کارساز: «مدتی تحت درمان بودم. بارها به پزشک مراجعه کردم اما عفونت هر روز بیشتر میشد و تا جایی پیشروی کرد که مجبور شدند تاندونهای دستم را بکشند. حالا دیگر آن دست را ندارم. شاید اگر پول داشتم و میتوانستم در آن فرصت طلایی به متخصصان بهتری مراجعه کنم، کار به اینجا نمیرسید».
همه چیز البته به از دست دادن دستش ختم نشده و خودش میگوید بعد از حادثه دچار نارحتی روحی شده و بعد از یک دوره رواندرمانی حالا وضع بهتری دارد. از مشکلاتی که در طول این مدت از نظر مالی برایش پیش آمده میگوید، از اینکه زندگیاش تا مرز فروپاشی رفته و....
او تماس گرفت تا از شرکتی بگوید که به گفته خودش هر ماه چندین حادثه کار در آن اتفاق میافتد. میگوید: «آب از سر من گذشته! دیگر شغلی ندارم که از کارفرمایش بترسم و نگران اخراجم باشم». لیستی از ۴۵ کارگر حادثهدیده و موارد حادثهشان که از سال ۹۸ در این کارخانه اتفاق افتاده، فرستاده و میگوید: «این یک لیست موثق است، هم زمان حادثه در آن مشخص است و هم نوع حادثه. در واقع این لیست طبق گزارشاتی که در تأمین اجتماعی ثبت شده به دست رسیده اما به جرأت میگویم که تعداد حوادث کار در کارخانه بسیار بالاتر از این حرفهاست. شرکت، حادثهخیز است اما کارگران جرأت اعتراض ندارند بنابراین آنچه ثبت میشود کمتر از آن چیزی است که اتفاق میافتد».
محمود میگوید: «در اولین روزهای شروع به کارم، سوالی در مورد استاندارد بودن تیغهایی که کارگران با آن کار میکنند پرسیدم. پاسخم دو روز بیکاری بود. آنها میخواستند به همه کارگران بفهمانند که حق اظهارنظر در مورد این چیزها را نداریم».
«نه وسایل کار استاندارد است و نه دستگاه». او علت وقوع بسیاری از حوادث کار را این دو عامل میداند و میگوید: «طبق استاندارد بینالمللی برای هر قالبی تعدادی قطعه تعریف شده. مثلا برای همین قالبی که من روی آن حادثه دیدم، 10هزار قطعه تعریف شده و بعد از آن تاریخ انقضای آن قالب میرسد. حالا این 10هزار تا در هر مدتی که پر شود، فرقی ندارد، میخواهد یکساله باشد یا 20ساله. مهم این است که بعد از اینکه 10هزار قطعه با این قالب گرفته شد آن قالب باید مجددا ذوب شود اما ما قالبهایی داریم که ۲۵ سال کار میکنند و بیشتر از آن حدی که برایشان تعریف شده قطعه زدهاند. این وضعیت باعث میشود قطعات پلیسه بخورند و کارگر مجبور است بالای سر آن بایستد و با تیغ برنده پلیسهگیری کند. این کار اضافی، کارگر را خسته میکند و بارها پیش آمده که کارگر با کاتر تیزی که حتی مو را هم میزند، دست خود را پاره کرده است. همه اینها زمینه وقوع حوادث کار را بالا میبرد».
محمود میگوید: «دستکشی که کارگران برای کار استفاده میکنند فقط بخشی از انگشت را پوشش میدهد. چون قطعات پلاستیکی است و باید در دست بچرخد، به کارگران دستکش انگشتی میدهند. در روز حادثه هم همین دستکش دستم بود».
استعلاجی طولانی و اخذ نامه پایان کار
سراغ یکی دیگر از کارگران میرویم که به دلیل بیماری ناشی از کار استعلاجی گرفته اما بعد از آنکه مهلت مرخصی استعلاجی او زیاد شده، برگه پایان کار را به دستش دادهاند و گفتهاند دیگر به تو نیاز نداریم! «حدود ۵ سال در کارخانه کار کردم و به دلیل شرایط کار و اینکه مجبور بودم ۱۲ ساعت ایستاده کار کنم، بیماری واریس و دیسک کمر گرفتم. بعد از مراجعه به پزشک استعلاجی گرفتم اما چون مهلت استعلاجی زیاد بود، گفتند نامه عدم نیاز زدهایم. گفتند به نیرویی مثل شما نیاز نداریم و از اول مریض بودی!». میگوید: «همان ابتدا برای کار در کارخانه، نامه سلامت از طب کار برایشان آوردم و سلامتم تائید شد وگرنه چطور میتوانستم این کار سخت را انجام دهم».
این کارگر ادامه میدهد: «شرایط کار در کارخانه مناسب نبود. آلودگی زیاد بود و تیغی که با آن کار میکردیم غیراستاندارد بود. برای آنکه کار سریع پیش برود سرعت باز و بسته کردن قالبها را زیاد کرده بودند. قالبها دائم پلیسه میخوردند و هر لحظه امکان وقوع حادثه وجود داشت. در این شرایط کار کردیم، در این شرایط مریض شدیم اما بعدش حقمان را کف دستمان گذاشتند و گفتند به شما نیاز نداریم».
سراغ کارگری دیگر میرویم؛ کارگری که به شرط فاش نشدن نامش، راضی به صحبت با ما میشود. او کارگر باسابقه یکی از کارخانههاست. از حوادثی میگوید که در طول سالهای کارش در این کارخانه دیده است؛ از فرسودگی دستگاههای کارخانه و قدمت 20ساله و اینکه دلیل بخشی از حوادث کار در کارخانه همین دستگاههای فرسوده هستند. میگوید: «خیلی از کارگران، موقع روغنریزی دستگاهها پایشان لیز خورده و دچار شکستگی دست و پا و دنده شدهاند».
ادامه میدهد: «از کارگر و دستگاه، کار نامعمول میکشند. مثلا اگر قطعهای باید یک ساعته از دستگاه خارج شود، زمان را کاهش میدهند تا این قطعه ۴۰ دقیقهای خارج شود و قطعات بیشتری تولید شود. کارگر مجبور است ۱۲ ساعت بایستد برای همین اکثر کارگران اینجا کمردرد، پادرد، آرتروز، دیسک کمر و انواع و اقسام این بیماریها را دارند».
میگوید: «آهن که نیستیم. بعد از ساعتها کار در چنین وضعیتی مسلم است بیمار میشویم». بیماری البته محدود به این موارد نمیشود. ادامه میدهد: «اینجا یک شرکت پلیمری است و با انواع و اقسام مواد سرطانزا مواجهایم. مشکل اینجاست که این مواد روی دستگاههای فرسوده خطر چند برابری برای سلامت کارگران دارند. دما بالا میرود، مواد میسوزند و تولید گاز میکنند. فیلمهایی از سالن پر از دود کارخانه داریم که نشان میدهد در چه فضایی کار میکنیم. اگر یک قطعه سفید را روی میز بگذاریم، بعد از یک ساعت رویش سیاه میشود. حالا تصور کنید کارگری که ۱۲ ساعت در این هوای آلوده نفس میکشد، بعد از سالها درگیر چه بیماریهایی میشود».
بیماریهای ناشی از کار یک طرف و حوادث ناشی از کار یک طرف دیگر. این کارگر میگوید: «ابزار کارمان نامناسب است. تیغی که استفاده میکنیم، ارهای است که دور آن را با مواد پر و با سنگ تیز کردهایم. تیغ آنقدر تیز میشود که موی دست را هم میبرد. همین تیغ، حوادث بسیاری برای کارگران ایجاد کرده است. خیلی از کارگران دچار پارگی دست و رگ و تاندون شدهاند. البته شکستگی دست و پا و سوختن هم زیاد اتفاق میافتد».
میگوید: «کارگرانی داشتیم که در سن جوانی دچار از کارافتادگی شدند. کارگران بسیاری داریم که بعد از آنکه دچار حادثه یا بیماری ناشی از کار شدهاند، تنها سه روز به مرخصی رفته و از استعلاجیشان استفاده نکردهاند تا حادثه کار در تأمین اجتماعی ثبت نشود چون نگرانند شغلشان را از دست بدهند. کارگران تهدید میشوند که در صورت شکایت اخراج خواهند شد».
جرأت درخواست کارشناس برای بررسی سختی کار را نداریم
روایتها نشان میدهد که در کارخانههایی از این دست، کارگران حتی میترسند درخواست بازنشستگی پیش از موعد بدهند. حوادث کار بالا و محیطی که با مواد شیمیایی سروکار دارد، کارگران را مطمئن کرده که اگر کارشناسان بیایند و محیط را بررسی کنند مشمول قانون مشاغل سخت و زیانآور میشوند اما به گفته کارگران، کارفرما مقاومت میکند.
یکی از این کارگران میگوید: «در کارخانه هم آلودگی صوتی داریم و هم آلودگی شیمیایی که هر دوی اینها ثابت میکند کار ما سخت و زیانآور است. در این شرکت مواد پلیمری استفاده میشود اما تا امروز حتی یک کارشناس مواد پلیمری هم به کارخانه نیامده است. بازرسی به درستی انجام نمیشود و اگر کارگری درخواست بازنشستگی زودتر از موعد کند با او برخورد میکنند. کارگران میترسند بروند و درخواست بررسی سختی کار بدهند».
او میگوید: «چند وقتی است که برخی از کارگران شیفت کاریشان از ۱۲ ساعت در روز به ۱۲ – ۲۴ تبدیل شده است. یکسری از کارگرانی که به این شیفت کاری منتقل شدهاند در شرف بازنشستگیای هستند که چون پیگیر کار سخت و زیانآور خود بودند، شیفت آنها را بعد از سالها کار روزانه به ۱۲ – ۲۴ تغییر دادهاند. در واقع این به نوعی تنبیه است تا در زمانی که بیشترین نیاز را به دریافت حقوق بالا برای بازنشستگی دارند، حقوقشان کمتر شود».
میگوید: «این کارفرمایان به قدری قدرتمند هستند که اگر مقابل آنها بایستیم، هیچ تضمینی برای پیروزی وجود ندارد. کارفرما روابط و ضوابط خود را دارد اما ما هیچکدام از اینها را نداریم».
کارفرما: صحت ندارد و تکذیب میکنم
برای بررسی صحت آنچه کارگران میگویند، با یکی از مسئولان کارخانه خزر پلاستیک تماس میگیرم. «محمدتقی قدسیپور» مدیر منابع انسانی خزر پلاستیک تمام آنچه کارگران گفتهاند را تکذیب میکند. او میگوید: «به هیچ عنوان آنچه در مورد حوادث کار در این کارخانه گفته شده صحت ندارد. اینجا یکی از بهترین مجموعهها در کل ایران است و هر آنچه گفته شده کذب محض است».
میگوید: «البته اینکه برای یک مجموعه صنعتی در طول سالها هیچ مشکلی پیش نیاید، ممکن نیست اما نوع حوادث و مخاطرات فرق دارد. خزر پلاستیک یکی از ایمنترین مجموعههاست. حوادث ما بسیار نادر است. ما مجموعههای پرمخاطره و صنایع سنگین بسیاری داریم که مجموعه ما به هیچوجه جزو آن مجموعهها به حساب نمیآید. در این مجموعه حادثه منجر به مرگ نداشتهایم. نوع کار ما کمخطر است ضمن اینکه تمام حساسیتهای لازم در زمینه ایمنی را در نظر میگیریم. حوادث بیشتر در حد بریدگی انگشت است که کارگران با تیغهای پلیسهگیری دچار این حوادث جزئی میشوند».
او میگوید: «ظاهرا یکی از کارگران یک لیست ۴۵ نفره از حوادث کار ارائه داده که ادعای کذبی است و لیست برای ۱۷ سال گذشته است و مربوط به حوادث بسیار معمولی است. براساس این ادعاهای مطرح شده، بازرسی از کارخانه صورت گرفته و کارخانه ارزیابی شده و بازرسان هم معتقد بودند قضیه آنطور که برخی از کارگران میگویند، نیست».
مدیر منابع انسانی خزر پلاستیک همچنین در مورد سخت و زیانآور بودن کار کارگران میگوید: «کارگاهی که در چهارچوب مشاغل سخت و زیانآور نیست را نمیشود مشمول معافیتهای این قانون کرد. این کار مستلزم این است که عوامل زیانآور در کارگاه باشد. حدود سه چهار ماه پیش بررسیهای لازم از سوی کمیته مشاغل سخت و زیانآور استان از کارخانه صورت گرفت اما به این نتیجه رسیدند که کار این کارخانه سخت و زیانآور نیست».
او همچنین در پاسخ به این سوال که «۱۲ ساعت کار کارگران در کارخانه، اضافهکار اجباری به حساب نمیآید؟» میگوید: «بخش اعظمی از کارگران ما ۱۲ – ۲۴ ساعت کار میکنند و اتفاقا بسیاری از همکاران تمایل به اضافهکار دارند تا درآمد بیشتری داشته باشند».
مدیر منابع انسانی کارخانه، در نهایت یک هشدار هم میدهد و میگوید: «مراقب باشید که به صنعت منطقه آسیبی نرسد. گاهی نوشتن این گزارشها لطمه به صنعت مملکت است. صنعت ما به اندازه کافی تحت فشار است و نباید شرایطی را پیش بیاوریم که سرمایهگذار لطمه بخورد و از سرمایهگذاری پشیمان شود. این نوع رفتارها نباید باعث دلسردی سرمایهگذار شود که این نه به نفع کارگر است و نه صنعت».
این دست هشدارها البته زیاد مطرح شده اما به نظر میرسد برای آنکه یک مجموعه سرپا بماند و بتواند پیش برود، قرار نیست فقط کارگران هزینه بدهند. فارغ از اینکه در یک یا چند کارخانه چه اتفاقی میافتد اما هنوز بسیاری از کارگران با همین استدلالها از حقوق خود بیبهره ماندهاند و با همین استدلالها، اتفاقا قانون کار و تامین اجتماعی در طول سالها ناکارآمد شده است. کارگران با همین دست استدلالها کمترین حقوق را میگیرند، بیشترین کار را میکنند و وخیمترین حوادث را تجربه میکنند. بنابراین بعید است بررسی آنچه کارگران میگویند و درخواست برای یک بازرسی دقیق و بیطرفانه، آسیبی به یک مجموعه صنعتی برساند.
سوتیتر 1: کارگر: به جرأت میگویم که تعداد حوادث کار در کارخانه بسیار بالاتر از این حرفهاست. شرکت، حادثهخیز است اما کارگران جرأت اعتراض ندارند بنابراین آنچه ثبت میشود کمتر از آن چیزی است که اتفاق میافتد
سوتیتر 2: کارفرما: مراقب باشید به صنعت منطقه آسیبی نرسد. گاهی گزارش دادنها لطمه به صنعت مملکت است. صنعت به اندازه کافی تحت فشار است و نباید شرایطی پیش بیاوریم که سرمایهگذار لطمه بخورد و از سرمایهگذاری پشیمان شود
دیدگاه تان را بنویسید