مهرداد دارانی- پژوهشگر تامین اجتماعی

در کشور 23میلیون و 571هزار و 190 نفر شاغل وجود دارد که بخش خدمات ۵۲درصد، بخش صنعت ۳۲درصد و بخش کشاورزی ۱۶درصد آن را تشکیل می‌دهد و عدد ذکر شده در حوزه اشتغال خالص و کامل در کشور است یعنی اشتغال کامل و ۸ ساعت کار در روز و هفته‌ای ۴۴ساعت.

البته در بخش کشاورزی ساعت کار موضوعیت ندارد و منظور اشتغال کامل در آن بخش است. تقریبا ۲۰ میلیون نفر هم شاغل ناقص و بدون بیمه در کشور وجود دارد. اگر نصف این نفرات که اکثرا در شمول قانون کار مشغول هستند، به صندوق تأمین اجتماعی اضافه شوند، ضریب پشتیبانی و منابع مالی ناشی از پرداخت حق بیمه بسیار زیادی برای صندوق تامین اجتماعی ایجاد خواهد شد.

تعلل در بازرسی سازمان تامین اجتماعی و عدم فرهنگ‌سازی آینده‌نگری برای کارگران و توده مردم و عدم رونق اقتصادی که کارگاه‌های کوچک را به کارگاه‌های بزرگتر با توان مناسب پرداختی و بیمه‌ای تبدیل کند، باعث شده تا ضریب پشتیبانی صندوق تأمین اجتماعی به ۳/۴ تقلیل پیدا کند. به عبارت بهتر به ازای 4 نفر شاغل یک نفر بازنشسته در کشور وجود دارد.

صندوق تامین اجتماعی برای بقای خود باید ضریب پشتیبانیش را به ۷ به ۱ برساند، یعنی باید اشتغال در تامین اجتماعی به ۲۰ میلیون نفر حداقل برسد. با این سطح اشتغال موجود و وضعیت نابه‌سامان کارگران غیررسمی، باید فقط طلب سازمان تامین اجتماعی از دولت و کارفرمایان بدهکار احصا شود، در غیر این صورت خلق پول هزار میلیاردی در بانک‌ها برای تأمین کسری سازمان تامین اجتماعی خواهیم داشت و همین امر باعث خواهد شد که پایه پولی رشد و دوباره تورم گریبان جامعه را بگیرد.

از طرفی به علت کسری بودجه دولت، سرعت رشد تورم به حدود ۵۰درصد رسیده است که خرداد ماه از ۵۸درصد هم در نرخ تورم ماهانه عبور کرده است یعنی پایه پولی ما در فروردین ماه  48هزار و 432هزار هزار میلیارد بوده یعنی ۳۴۰ برابر حجم تولید کشور بوده است. همین امر بزرگترین عامل تورم محسوب می‌شود و یعنی اینکه دولت برای کسری بودجه خودش خلق نقدینگی می‌کند و اصلی‌ترین پرداخت‌کنندگان هزینه این تورم فرودستان هستند. بنابراین چه خلق پول برای سازمان تامین اجتماعی و چه خلق پول برای دولت نتیجه‌اش تورم بالای ۵۰درصد خواهد بود. طبقه متوسط را به زیر کشیده و بازنشستگان به اشتغال دوباره کشیده می‌شوند و در نهایت بی‌نظمی بازار اشتغال و بحران بیکاری برای جوانان به‌علت اشتغال کهنسالان است.

به نظر می‌رسد اکنون وقت آن است که کانون‌های بازنشستگی و دوستانی که نماینده کارگری شورای عالی کار هستند، روی موضوعات اقتصادی با دولت وارد بحث شوند. البته بعضی از بدیل‌های ما در برابر بحران اقتصادی، رکود تورمی تا حدی سیاسی است و خود نظام باید درباره حل آنها تصمیم بگیرد. بخشی از این مشکلات مربوط به مذاکرات برجام و تعامل اقتصادی با کشورهای دنیاست. به عبارت بهتر با رونق اقتصادی، اشتغال خالص و کامل ایجاد می‌شود و سرمایه‌گذاری‌ها روی پروژه‌های عمرانی و زیرساختی از سر گرفته خواهد شد که ارتباطات جهانی یکی از شروط آن است. با این حال به نظر می‌رسد که با افزایش بازرسی‌ها و کشف شاغلان غیررسمی و هدایت آنها به سوی بیمه‌پردازی در سازمان تامین اجتماعی، می‌توان بخشی از مشکلات فعلی را حل کرد.