مشاغل سخت، باری بر دوش تامین اجتماعی نیستند
«اصلاحات پارامتریک»بهانه تضییع حقوق کارگران نشود
نسرین هزاره مقدم
سازمان تامین اجتماعی درگیر بحران است؛ بحران عمیق منابع و مصارف که از ابتدای دهه ۹۰ به دلیل خلف وعدههای دولت و همچنین کاستی گرفتن نرخ اشتغال رسمی آغاز شده و در سال ۹۷ با نزول نرخ پشتیبانی به زیر ۵ به نقطه اوج رسیده است، اما سوال اینجاست که راهکار حل این بحران و خارج شدن سازمان از وضعیت قرمز چیست؟ چطور میتوان اقدام کرد تا تامین اجتماعی برای تامین هزینههای جاری خود نیاز به استقراض از نظام بانکی یا واگذار کردن و فروختن اموال تاریخی طبقه کارگر نداشته باشد. مدیران رده بالای سازمان و برخی از کارشناسان حامی این نهاد از آنجا که توان مقابله با بدعهدیهای دولت وجود ندارد و سازمان نمیتواند حق و حقوق خود را از دولت مطالبه کند و از آنجا که قادر به تغییر اصولی معادلات معیوب روابط کار به گونهای که ورودیهای ماهانه سازمان افزایش یابد، نیستند، از یک کلیدواژه استفاده میکنند: «اصلاحات پارامتریک و بازنگری اصولی در قوانین بیمهای». شکی نیست که «اصلاحات پارامتریک» در صندوقهای بیمهای و بازنشستگی یک ضرورت است. صندوقها باید با گذر زمان به سراغ اصلاحات سازنده بروند و معادلات و روابط منسوخ شده خود را از نو بازنویسی کنند اما به گفته فعالان کارگری، این امر نیازمند پیششرطهایی است چرا که اول خانه را از کف و پی، درست میکنند و بعد به سراغ آجرهای سقف میروند.
به گفته «حسین حبیبی» عضو هیات مدیره کانون عالی شوراهای اسلامی کار کشور تا زمانیکه سازمان مطالبات خود را از دولت نگیرد و از ابزار ایجابی برای مجاب کردن دولت به پرداخت بدهی انباشته خود برخوردار نباشد، نمیتوان به سراغ اصلاحات پارامتریک رفت. به عبارت دقیقتر نمیشود به بهانه نداشتن منابع و بحران، از حقوق کارگران زد؛ حقوقی که در قوانین به صورت بایدها آمدهاند و تا ساختارها عوض نشوند، نمیتوان این حقوق را از کارگران سلب کرد. یکی از حقوقی که به بهانه تحمیل بار اضافی بر دوش سازمان قصد سلب آن را دارند، «بازنشستگی پیش از موعد» یا برخورداری کارگران از آییننامه مشاغل سخت و زیانآور است. حبیبی میگوید: نمیتوان حق و حقوق کارگرانی را که سالها در کارهای سخت اشتغال داشتهاند، به سادگی سلب کرد تا باری بر دوش سازمان تحمیل نشود.
تا زمانیکه سازمان تامین اجتماعی مطالبات خود را از دولت نگیرد و از ابزار ایجابی برای مجاب کردن دولت به پرداخت بدهی انباشته خود برخوردار نباشد، نمیتوان به سراغ اصلاحات پارامتریک رفت
اظهارات نگرانکننده برای جامعه کارگری
در روزهای اخیر اظهاراتی منتشر شده مبنی بر اینکه برای برداشتن بار اضافی از دوش سازمان باید مشاغل سخت و زیانآور، حذف یا دستکم محدود شوند.
هفتم اسفندماه، «مهدی کرباسیان»، مدیرعامل اسبق سازمان تامین اجتماعی گفت: در طول زمان و در ادوار مختلف مقرراتی برای تأمین اجتماعی تصویب و اجرا شده که در نتیجه آنها محاسبات بیمهای تا حدودی کمرنگ شده است.
وی افزود: تأمین اجتماعی یک نهاد بیمهای است و با نهادهای حمایتی تفاوت زیادی دارد. این سازمان باید براساس محاسبات بیمهای اداره شود و اصول بیمهگری در تصمیمگیری درباره آن همواره مورد توجه باشد. در شرایطی که سن امید به زندگی از ۵۷ سال برای مردها و ۶۰ سال برای زنها در ابتدای انقلاب به ۷۰ سال برای مردها و ۷۳ سال برای زنها رسیده، انتظار میرود که سن بازنشستگی نیز متناسب با امید به زندگی افزایش یابد اما اینگونه نشده و برعکس براساس قوانین مختلف، بازنشستگیهای پیش از موعد به تأمین اجتماعی تحمیل شده است.
کرباسیان تأکید کرد: به نظر میرسد که زمان بازنگری اصولی در این گونه قوانین فرارسیده و باید درباره خدمات تأمین اجتماعی نظرات کارشناسی مورد توجه قرار گیرد. این اظهارات که مشابه آن را پیش از این نیز بارها شنیدهایم موجب بروز نگرانیهایی شده است. آیا قصد دارند طی یک برنامه مدون و هماهنگ، حق بازنشستگی پیش از موعد را از کارگران بگیرند؛ آنهم کارگرانی که در سختترین و طاقتفرساترین شرایط کار میکنند؟
سختی کار در قانون
براساس تعریف قانونی، کارهای سخت و زیانآور، کارهایی است که در آنها عوامل فیزیکی، شیمیایی، مکانیکی و بیولوژیکی محیط کار، غیراستاندارد بوده و در اثر اشتغال کارگر، تنشی به مراتب بالاتر از ظرفیتهای طبیعی (جسمی و روانی) در وی ایجاد میشود که نتیجه آن بیماری شغلی و عوارض ناشی از آن است. مشاغل سخت و زیانآور براساس قانون به دو دسته تقسیم میشوند:
برخورداری از بازنشستگی پیش از موعد برای کارگران معدن، از نان شب واجبتر است. اگر قرار باشد یک کارگر بیش از 20سال در معدن کار کند، دیگر باید پیکر بیجان او را بیرون بیاورند و بازنشسته کنند
گروه الف: مشاغلی که صفت سخت و زیانآوری با ماهیت شغل وابستگی دارد اما میتوان با بهکارگیری تمهیدات بهداشتی، ایمنی و تدابیر مناسب توسط کارفرما سختی و زیانآوری آنها را حذف کرد. گروه ب: مشاغلی که ماهیتاً سخت و زیانآور بوده و با بهکارگیری تمهیدات بهداشتی، ایمنی و تدابیر فنی توسط کارفرما، صفت سخت و زیانآوری آنها کاهش یافته ولی کماکان سخت و زیانآوری آنها حفظ میشود.
بنابراین برخی از کارهای سخت، ماهیتاً سخت و زیانآور هستند و با اتخاذ تمهیدات و ایمنسازی محیط کار نمیتوان ماهیت سختی آنها را زدود. چند نمونه از اینگونه مشاغل عبارتند از:
- کار در معادن اعم از تحتالارضی یا سطحالارضی که ایجاب میکند کارگران در تونلها و راهروهای سرپوشیده به استخراج بپردازند.
- کار استخراج شامل جدا کردن یا منفجر کردن مواد از سطح کار، حمل مواد عملیات مربوط به انفجار، اداره تأسیسات آب و برق در داخل معدن و به طور کلی هر گونه مباشرت و نظارتی که ایجاب کند کارگر در تونل ها، راهروها یا میلههای معدن انجام وظیفه کند.
- حفر قنوات و چاهها و فاضلابها و تونلهای زیرزمینی و کار در مخازن سربسته
- تخلیه و حمل مواد مذاب از کورههای مشغول به کار و کار مستمر در مجاورت کورههای ذوب به نحوی که کارگر در معرض مستقیم حرارت یا بخارات زیانآور متصاعد از کوره باشد.
بیشتر مشاغلی که امروزه جزو مشاغل سخت و مشمول بازنشستگی پیش از موعد هستند همین گونه مشاغل هستند چرا که در تعیین سختی کار به اندازه کافی سخت گرفته میشود و به راحتی اجازه نمیدهند که یک کارگاه، مشمول بازنشستگی پیش از موعد شود. برای تعیین سختی کار نیز حسب درخواست کارگر، کارفرما، تشکلها، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، وزارت کار و امور اجتماعی و صندوق تامین اجتماعی، تعیین سخت و زیانآور بودن مشاغل در هر کارگاه با بررسی سوابق، انجام بازدید و بررسی شرایط و با تایید کمیتههای استانی انجام میگیرد.
اما آیا آنطور که کرباسیان میگوید بازنشستگی پیش از موعد به تامین اجتماعی «تحمیل» شده و باری اضافی و تحمیلی است که باید از دوش سازمان برداشته شود؟ برای پاسخ به این سوال به سراغ کارگرانی رفتیم که در اینگونه مشاغل کار کردهاند و سختی کار را با پوست و استخوان لمس کردهاند.
«علیرضا رستمی» یکی از کارگران «آتشکار» فولاد زاگرس بوده که البته این کارخانه حدود ۷ سال است تعطیل شده است. این کارگر قدیمی کورههای ذوب از سختیهای کار میگوید؛ کاری که هر آن، خطر مصدومیت و مرگ، شانه به شانه آن نفس میکشد و کارگر را به مرور تحلیل میبرد. او معتقد است برخورداری کارگر ذوبآهن از مزایای آییننامه مشاغل سخت و زیانآور، یک امتیاز یا یک موهبت نیست بلکه یک حق مسلم است. وی میگوید: سختی کار، حق کارگرانی است که در معادن یا پای کورههای ذوب کار میکنند. بعضی از مشاغل، ماهیتاً سخت و زیانآور است و نمیتوان آنها را شغل عادی حساب کرد. کارگری که سالها پای کوره ذوب کار میکند، شیره جانش به آهستگی مکیده میشود و این کار سخت، تبعات جسمی و روانی بسیاری برای او دارد.
«مرادی» بازنشسته یک معدن ذغال سنگ است. او امروز در دوران بازنشستگی، درگیر بیماریهای ریوی و انسداد تنفسی است، به سختی نفس میکشد و با دستمزدی که کمی بالاتر از حداقل مزد است، ناگزیر روزگار میگذراند. وی نیز در ارتباط با شرایط سخت کار در معدن میگوید: وقتی چند ساعت در معدن ذغال کار میکنی نه تنها لباسهای تنت، بلکه نفست آلوده به گرد ذغال میشود. بیرون که میآیی از درون و برون سیاه شدهای. شب از صدای سرفههای خشک و ممتد خودت، خوابت نمیبرد. من از همان سالهای اشتغال مجبور بودم داروهای تنفسی مصرف کنم و حالا که سنم بالاتر رفته اکسیژن همراه دارم که اگر هوا کمی آلوده شود یا در محیط سربسته قرار بگیرم بدون کپسول اکسیژن نمیتوانم نفس بکشم!
به اعتقاد مرادی، برخورداری از بازنشستگی پیش از موعد برای کارگران معدن، از نان شب واجبتر است. اگر قرار باشد یک کارگر بیش از 20سال در معدن کار کند، دیگر باید پیکر بیجان او را بیرون بیاورند و بازنشسته کنند!
بازنشستگی پیش از موعد، بار اضافه نیست
بازنشستگی پیش از موعد، فقط محدود به کارهای ماهیتاً سخت و زیانآور نیست، مولفههای دیگری نیز دارد و گروههای دیگری مانند زنان شاغل و مانند آن را نیز در برمیگیرد. همه امید کارگران به خصوص کارگرانی که پای کورههای ذوب میایستند یا در معادن زیر زمین کار میکنند یا به حفر چاه و قنات میپردازند و با خطر مرگ و ریزش آوار روبهرو هستند این است که منظور و مراد مقامات و کارشناسان از حذف بازنشستگی پیش از موعد، گروههای پرخطر و کارگران شاغل در مشاغل ماهیتاً سخت نباشد. کلیدواژه اصلاحات پارامتریک نباید مشمول این گروهها شود. هیچگونه نمیشود سختی کار این کارگران را تقلیل داد و اینها نباید مشمول هیچ نوع اصلاحات از نوع «اصلاحات کاهشی» شوند.
حسین حبیبی میگوید: اگر به دنبال اصلاحات پارامتریک هستند خانه را از کف ترمیم کنند، از بنیان. بروند سراغ دولت و بدهی انباشته کارگران را بگیرند. معادلات معیوب روابط کار را اصلاح کنند تا کارفرمایان مجبور به بیمه کردن کارگران شوند و ورودیهای سازمان افزایش یابد نه اینکه همه مشکلات را یک کاسه کنند و بیندازند گردن بازنشستگی پیش از موعد!
شکی نیست که بار بر دوش سازمان تامین اجتماعی بسیار گذاشته شده است؛ از مهمانان ناخوانده گرفته تا شرکتهای ورشکستهای که پای رد دیون به سازمان تحمیل شده است اما بازنشستگی پیش از موعد کارگرانی با هزاران درد و بیماری مانند مرادی و رستمی، به هیچوجه بار اضافه نیست که بخواهند از دوش سازمان زمین بگذارند و از شرش رها شوند!
دیدگاه تان را بنویسید