قیمتهای نجومی مسکن در حاشیه شهرهای بزرگ
رویای کارگران، تنها حبابی که در کشور میترکد
نسرین هزاره مقدم
«گرانی مسکن» همچنان رکورد میزند. گزارش اخیر وزارت مسکن و شهرسازی نشان میدهد که از ابتدای ۹۷ تا تابستان ۹۹، قیمت مسکن حدود ۵۰۰درصد رشد داشته است. محاسبات رسمی نشان از افزایش ۱۱۰درصدی قیمت مسکن در یک سال گذشته دارد و همه دادهها موید یک واقعیت مسلم هستند: گرانی مسکن همچنان ادامه دارد.
بانک مرکزی هم در تازهترین گزارش از تحولات بازار مسکن، از افزایش ۱۰درصدی قیمتها طی ماههای شهریور تا مهر خبر داده است. البته این آمار منحصرا درباره تهران است. ضعف آماری سامانه املاک و مستغلات باعث شده که بانک مرکزی گزارش تحولات مسکن را تنها به شهر تهران محدود کند اما مسلم است که حداقل در همه کلانشهرها، در شهریور ماه، قیمت مسکن باز هم ۱۰درصد رشد داشته است.
براساس گزارش بانک مرکزی از تحولات مسکن تهران در مهر سال جاری، تعداد معاملات در این ماه برخلاف انتظارها رشد ۲درصدی را تجربه کرده است. قیمت متوسط هر مترمربع آپارتمان نیز با ۱۰درصد افزایش از ۲۴میلیون و ۲۸۸هزار تومان به ۲۶میلیون و ۷۲۰هزار تومان رسیده است. به تبع افزایش قیمت خرید مسکن، اجارهخانه نیز در تهران و کلانشهرها به شدت افزایش یافته است، یعنی همپای رشد قیمت خرید، قیمت اجارهخانه و آپارتمان نیز به شدت زیاد شده است. اگر به سایتهای اجاره مسکن یا بنگاههای معاملات ملکی رجوع کنیم، درمییابیم که اجاره یک مسکن مثلا ۹۰ متری (حداقل متراژ مورد نیاز برای سکونت یک خانوار سه یا چهار نفره) حداقل در تهران از کل درآمد حدود ۲ میلیون و ۷۰۰هزار تومانی حداقلبگیران کارگری بیشتر است.
در چنین شرایطی، کارگران در تهران، کلانشهرها و حتی شهرستانها چگونه میتوانند با درآمد خود، یک آپارتمان مناسب اجاره کنند و این کارگران اصولاً کجا باید زندگی کنند؟
به گفته «فرامرز توفیقی» رئیس کمیته دستمزد کانون عالی شوراها، نرخ مسکن و اجارهخانه به دقت در محاسبات سبد معیشت خانوارهای کارگری منظور نمیشود که اگر قرار باشد نرخ اجارهخانه در کلانشهرها و تهران در قیمت سبد معاش در نظر گرفته شود، نرخ سبد معیشت سر به فلک میکشد.
وی تاکید میکند: سبد معاش حداقلی که با احتساب مسکن در شهریور ماه، ۷ میلیون و ۹۰۰هزار تومان محاسبه شد، تنها حداقلیترین نرخها و میانگین این نرخها در سراسر کشور را دربردارد والا اگر بخواهیم به هزینههای سکونت در تهران و کلانشهرها توجه کنیم، باید نرخ واقعی بسیار بالاتر از این ارقام باشد.
خانههای مسکن مهر پردیس به شدت گران شدهاند. تا چند سال پیش با ۵۰ میلیون تومان میشد صاحب خانه شد، اما حالا باید حداقل ۴۰۰ یا ۵۰۰ میلیون تومان پول داشته باشی تا بتوانی یکی از آپارتمانهای مسکن مهر را بخری
حباب ملکی
در چنین شرایطی میتوان گفت آن روندی که در جهت گرانی مسکن از ابتدای سال ۹۷ آغاز شده و در چندماهه گذشته شدت گرفته، چیزی جز ایجاد یک «حباب ملکی» و ناشی از رکود سایر بخشهای اقتصادی نیست. وقتی سرمایهداران متوجه میشوند که به دلیل فقدان امنیت و سودآوری کافی، چندان به صرفه نیست که در سایر بخشهای اقتصاد مثلا تولید یا خدمات سرمایهگذاری کنند، به سمت خرید خانه و مسکن هجوم میآورند و شروع به خرید مسکن میکنند. در این شرایط، به دلیل سرازیر شدن سرمایههای مازاد به سمت بازار مسکن، مسکن کالایی کمیاب شده، حباب ملکی شکل میگیرد و در نتیجه، قیمت مسکن حتی در حاشیهها نیز به صورت نجومی افزایش مییابد، به گونهای که در حاشیههای کلانشهرها که زمانی مامن کم درآمدها بود و کارگران و مزدبگیران میتوانستند با قسط و قرض و قوله و پسانداز، آنجا صاحبِ خانه شوند، قیمتها به شدت افزایش مییابد و خانهدار شدن برای کارگران تبدیل به رویایی محال میشود. کارگران دیگر نمیتوانند حتی در حاشیهها و گتوهای کمدرآمدها، صاحب خانه شوند چرا که پولدارها برای کسب سود بیشتر، آپارتمانهای روزگاری ارزان را خریدهاند تا بعدها به مشتریان بالقوه، گرانتر بفروشند!
ایجاد حباب ملکی در زمانه رکود و تورم، مختص ایران نیست. «مایک دیوس» در کتاب خود به نام «سیاره زاغهها»، ایجاد حباب ملکی را از تبعات سیاستهای نئولیبرالیستی میداند و مینویسد: «نرخ بالای تورم و کاهش ارزش پول، در مقیاس گسترده پساندازها را فراری میدهد و سرمایهگذاری در زمینهای بایر یا نیمهبایر حاشیه شهرها را به سریعترین و سودآورترین راه حفظ دارایی بدل میکند. این دارایی را همچنین میشود به ارز خارجی فروخت. نتیجه، پیدایش یا تداوم حبابهای ملکی است. این حبابها در میانه اقتصادی پیدا میشوند که در حالت معمول، گرفتار رکود یا حتی افول است. در استانبول در محیط تورمخیز دهه ۸۰ میلادی، املاک و مستغلات به پرسودترین بخش اقتصاد بدل شد. بخش املاک محل تقاطع فساد، توسعه سرمایهدارانه و تامین مالی بود. در آنکارا پول هوشمند به بازار پررونق جریان یافت تا زاغهها و حاشیهها را به محلات آپارتماننشین اعیانی بدل کند و ساکنان کمدرآمد طرد شوند».
کارگران و رویای صاحب خانه شدن در حاشیهها
سوال اینجاست که آیا در ایران نیز کارگران و کمدرآمدهایی که سالهاست از متن شهرها طرد شدهاند، از حاشیهها نیز به دلیل گرانی قیمتها رانده خواهند شد؟ برای پاسخ به این سوال، سراغ دو مزدبگیر ساکن در حاشیههای پایتخت رفتیم تا بدانیم روند گرانی قیمتها در این حاشیهها چگونه است و چطور طیف جمعیتی ساکن، دچار تغییر شده است.
«بیژن امیری» فعال صنفی و بازنشسته خودروسازی، ساکن مسکن مهر هشتگرد است. او در این رابطه میگوید: به تبع گرانی همه چیز در تهران و شهرهای دیگر، در هشتگرد نیز هزینههای زندگی به شدت گران شده است. نه تنها اجارهخانهها، بلکه هزینههای جانبی از قبیل هزینه ایاب و ذهاب، به شدت افزایش یافته و زندگی را بر ساکنان تنگ کرده است.
نرخ بالای تورم و کاهش ارزش پول، پساندازها را فراری میدهد و سرمایهگذاری در زمینهای بایر یا نیمهبایر حاشیهشهرها را به سریعترین و سودآورترین راه حفظ دارایی بدل میکند. نتیجه، پیدایش یا تداوم حبابهای ملکی است
او ادامه میدهد: تعداد واحدهای مسکن مهر هشتگرد، ۴۹هزار و ۵۰۰ واحد است. تا سه سال پیش، قیمت دولتی این واحدها، ۳۰ تا ۵۰ میلیون تومان نقد و حدود ۴۰ تا ۵۰ میلیون تومان وام بود یعنی یک کارگر یا مزدبگیر که ۳۰ میلیون تومان پسانداز داشت، میتوانست یک واحد آپارتمان مسکن مهر را خریداری کند اما امروز قیمت همان آپارتمانها حداقل ۴۰۰ میلیون تومان شده است. اجارهخانه هم به تبع گرانی قیمت ملک زیاد شده و رهن کامل این واحدها، بین ۴۵ تا ۱۰۰ میلیون تومان به نسبت متراژ و محل قرارگیری واحد (فاز یک تا هفت) است. با این حساب، دیگر کارگران نمیتوانند اینجا صاحب خانه شوند و حتی نمیتوانند از پس اجارهخانههای بیش از یک و نیم میلیون تومانی این آپارتمانها بربیایند. اکنون بیشتر پولدارها این واحدها را میخرند و برای سود کرایه میدهند یا با سود بیشتر میفروشند.
به گفته امیری، بهرغم افزایش قیمتها، بهبود محسوسی در کیفیت زندگی ساکنان این منطقه حاصل نشده است و همچنان کمبود امکانات به چشم میخورد.
«علیرضا» معلم شاغلی است که در مسکن مهر پردیس زندگی میکند. او که نمیخواهد نام کاملش در این گزارش آورده شود، در ارتباط با افزایش قیمتها در منطقه پردیس میگوید: اینجا هم خانههای مسکن مهر به شدت گران شدهاند. تا چند سال پیش با ۵۰ میلیون تومان میشد صاحب خانه شد اما حالا باید حداقل ۴۰۰ یا ۵۰۰ میلیون تومان پول داشته باشی تا بتوانی یکی از آپارتمانهای مسکن مهر را بخری.
او در ارتباط با گرانی اجاره مسکن میگوید: به تبع گرانی قیمت خرید، اجاره هم گران شده است. اجاره ماهانه هر واحد آپارتمان بیش از یک یا یک و نیم میلیون تومان است و باید کلی پول پیش هم به صاحبخانهها بدهی. این در حالیست که امکانات زندگی در منطقه محدود است و به خصوص ایاب و ذهاب که هم سخت است و هم بسیار گران.
به گفته علیرضا، بیشتر خریداران فعلی آپارتمانهای منطقه، پولدارها هستند که برای سرمایهگذاری، ملک میخرند. او تاکید میکند: دیگر مزدبگیران نمیتوانند اینجا صاحب خانه شوند، نه معلمان و نه کارگران!
در شرایطی که حاشیهها و محلات سابقاً ارزان، امروز گران و لاکچری شدهاند، روند طرد مزدبگیران از محدوده شهرها تداوم مییابد. سالها پیش کارگران، رویای خانهدار شدن در تهران را به فراموشی سپردند. حالا باید رویای صاحب خانه شدن در حاشیهها و در محلات ارزانقیمت را نیز فراموش کنند. با این حساب باید گفت حباب ملکی به سود قطعی سرمایهداران و پولدارهاست و به ضرر مسلم کارگران و مزدبگیران، تمام شده است.
دیدگاه تان را بنویسید