نیروهای خدماتی بیمارستانها، دیده و شنیده نمیشوند
کسی از «آنها» قدردانی نمیکند
نسرین هزاره مقدم
از روزی که کرونا آمد، خیلیها دچار بیم و هراس شدند و سعی کردند خود و خانوادههایشان را از این ویروس در امان نگه دارند اما آیا شانس «در امان ماندن» به یک میزان و یکسان، نصیب همه شده است؟
بعد از آمدن کرونا، خیلیها در خانه نشستند و کسب و کارشان تعطیل شد. خیلیها به دورکاری روی آوردند و با استفاده از امکانات فضای مجازی، کار خود را ادامه دادند اما برای عدهای، نه خانه ماندن و نه دورکاری، هیچکدام میسر نبود. آنها شبانهروزی تلاش کردند و در صف مقدم با کرونا جنگیدند اما هرگز دیده نشدند.
همان روزهای اول بحران، یعنی روز نوزدهم اسفند ماه سال گذشته، خبر مرگ دو نفر از نیروهای خدمات بیمارستان گلسار گیلان در مبارزه با کرونا منتشر شد. رئیس هیات مدیره سازمان نظام پرستاری رشت اعلام کرد که آقایان «آلحسینی» و «ذهتاب» از پرسنل واحد خدمات بیمارستان گلسار طی مبارزه با بحران کرونا جان باختند.
این خبر دو خطی ساده نشان میداد که غیر از پزشکان و پرستاران، گروههای شغلی دیگری هم هستند که مستقیم در معرض خطر بیماری هستند؛ نیروهایی که فاصلهشان با بیماران و ویروس به مراتب کمتر از فاصله پزشکان و پرستاران است و شاید ویروس به این نیروها از رگ گردن هم نزدیکتر است. نیروهای خدماتی و شرکتی بیمارستانها شبانهروز میجنگند اما دیده نمیشوند و بدتر از آن، از حقوق کافی و حمایت و تقدیر و ستایش نیز هیچ بهرهای نبردهاند.
کار سخت نیروهای خدماتی بیمارستانها
پس از رسانهای شدن خبر مرگ نیروهای خدماتی بیمارستان گلسار رشت، شاید باز هم خیلیها دقیقاً نمیدانستند این نیروها چه کسانی هستند و در بیمارستانها چه میکنند و فرقشان با پرستاران چیست. خیلیها نمیدانند این نیروها دقیقا همان کسانی هستند که بار سنگین تیمارداری و مراقبت جسمی از بیماران را برعهده دارند؛ از تعویض ملحفه تا گذاشتن لگن زیر بیمارانی که همراه ندارند و در بخش مراقبتهای ویژه کرونا بستری شدهاند.
«علی» یکی از همین نیروهاست. او نمیخواهد بدانند که با رسانه تماس گرفته است. نه نام واقعی خودش و نه نام بیمارستانش در این گزارش نیست اما دردهایش را با صدای بلند میگوید؛ دردهای نیروهای شرکتی و خدماتی شاغل در واحدهای درمانی کشور که با حداقل دستمزد کارگری کار میکنند و از مزایا و امکانات کادر درمان رسمی و قراردادی محرومند: «کارهایی که بیشترین خطر را دارد انجام میدهیم. ضدعفونی کردن فضاهای بیمارستان برعهده ماست. عوض کردن لباس و ملحفه بیماران، جمعآوری زبالههای خطرناک پای تختها، تمیز کردن و شستن مریضها و... ما در تماس مستقیم با بیماران هستیم. پرستاران به بیماران دارو میدهند، آزمایشها را انجام میدهند، سرم وصل میکنند و معاینات را صورت میدهند اما ما هستیم که تیمارداری واقعی از بیمار را انجام میدهیم. من بیشتر از پنج سال است که به عنوان نیروی خدماتی در بیمارستانها کار میکنم. کار ما همیشه سخت بوده اما با آمدن کرونا سختتر هم شده است. ما نیروهای خدماتی شرکتی، از همه امکانات محرومیم. حداقل حقوق کارگری را میگیریم و هیچکدام از مزایای مزدی نیروهای رسمی وزارت بهداشت نصیب ما نمیشود».
تبعیض در حق نیروهای شرکتی و خدماتی
علی میگوید که اسفند ماه، حقوق کارکنان درمان ۵۰ درصد زیاد شد، اما نیروهای شرکتی و خدماتی از این افزایش محروم ماندند.
حرف علی درست است. اسفند ماه ۹۸، اجرای ۵۰ درصد افزایش فصل دهم قانون مدیریت خدمات کشوری، شامل حال همه کارمندان دولت ازجمله پرسنل رسمی و پیمانی وزارت بهداشت شد و به یکباره کارمندان رسمی و قراردادی دولت، از یک افزایش حقوق ۵۰ درصدی بهرهمند شدند؛ اما خیلیها که در همان محیط یا آنچه اصطلاحاً در ادبیات روابط کار میگویند در همان «کارگاه» کار میکردند، بینصیب ماندند. این افزایش 50 درصدی نه نصیب پرستاران شرکتی شد و نه نیروهای خدماتی شرکتی.
پس از آن، در نوزدهم اسفند، جمعی از نیروهای شرکتی و قراردادی وزارت بهداشت، بهرغم شرایط کرونایی کشور، با همراه داشتن ماسک و دستکش و با رعایت فاصله، مقابل وزارت بهداشت تجمع کردند. این افراد خواستار افزایش حقوق خود همانند سایر کارکنان رسمی و پیمانی بیمارستانهای دولتی برابر مصوبه اخیر هیات دولت بودند و اعلام کردند که از تبعیض رنج میبرند.
پس از آن، نیروهای شرکتی وزارت بهداشت، طوماری اعتراضی خطاب به وزیر بهداشت امضا کردند و در آن خواستار توجه به شرایط دشوار اشتغال خود در شرایط کرونایی کشور شدند. در این طومار، مطالبات کارگران شرکتی به این ترتیب مطرح شده بود: عدم برابری و اختلاف فراوان بین حقوق دریافتی پرسنل شرکتی با سایر نیروهای قراردادی، پیمانی و رسمی، عدم امنیت شغلی و تهدیدهای مداوم به عدم نیاز و تعدیل نیروها، نبود طبقهبندی مشاغل، عدم برخورداری از امکانات رفاهی و تشویقی و...، عدم ثبت کلاس و کارگاههای آموزشی در سیستم آموزش و پرداخت حقوق با تأخیر و عدم دریافت کامل حقوق و مزایا و...
از آن زمان، «تبدیل وضعیت نیروهای شرکتی وزارت بهداشت به پیمانکاری یا رسمی»، به عنوان یکی از مجادلات رسانهای مطرح شد و بارها توسط افراد و نهادهای مختلف در راستای دفاع از حقوق شرکتیهای وزارت بهداشت به صدر اخبار آمد؛ اما اکثریت آنها که از حقوق شرکتیهای وزارت بهداشت دم میزنند و از این حقوق دفاع میکنند، منظورشان پرستاران و کادر تحصیلکرده شرکتی است نه نیروهای خدماتی مانند علی.
طبقهبندی مشاغل نداریم، امنیت شغلی نداریم، تشکل صنفی نداریم و دستمزدمان خیلی پایین است. اگر میخواهید بفهمید مفهوم واقعی تبعیض چیست، صفرهای فیش حقوقی یک پزشک بیمارستان را کنار حقوق دو میلیون تومانی من قرار دهید
بیست و ششم اسفند ماه، رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس طی نامهای به وزیر بهداشت و رئیس سازمان اداری و استخدامی کشور، خواستار تغییر وضعیت استخدام پرستاران و پرسنل شاغل در کادر خدماتی و درمانی بیمارستانها شد. در نامه محمدمهدی زاهدی آمده بود: «تعداد زیادی از پرستاران و سایر پرسنل شاغل در کادر خدماتی و درمانی به صورت شرکتی، قراردادی، خرید خدمت و قرارداد کار معین در حال خدمت در بیمارستانها یا مراکز درمانی کشور به صورت ایثارگرانه هستند لذا خواهشمند است دستور فرمایید با اولویت نسبت به تغییر وضعیت استخدامی این گروه به پیمانی و رسمی اقدام لازم صورت پذیرد تا این سربازان خط مقدم جبهه سلامت با انگیزه مضاعف و به صورت خستگیناپذیر به ارائه خدمت ادامه دهند».
این مجادله و گفتمانسازی رسانهای به این سوی سال نیز کشیده شد و نمایندگان مجلس گاهی خواستار تبدیل وضعیت شرکتیهای وزارت بهداشت شدند؛ نیروهایی که به گفته آنها سزاوار قدردانی بسیار هستند. پانزدهم اردیبهشت ماه، «شهرام کوسه غراوی» عضو کمیسیون عمران در نطق میان دستور صحن علنی مجلس گفت: از دولت تقاضا دارم که از تمامی کادر درمان و بهداشت تجلیل ویژه به عمل آورده و در راستای قدرشناسی نیروهای شرکتی وزارت بهداشت، نسبت به استخدام آنها اهتمام ویژه ورزد.
اما باز هم مراد و مقصود از «نیروهای شرکتی وزارت بهداشت» در همه این گفتمانها، پرستاران شرکتی و کادر درمان غیررسمی است. نیروهای خدماتی مانند علی که گاهی طرف قرارداد با شرکتهای پیمانکاری و تامین نیروی انسانی هستند، هیچ صدایی در هیچ رسانهای ندارند. آنها که شبانهروزی ملحفههای کثیف و آلوده به ویروس بیماران را عوض میکنند و لگن زیر پای آنها میگذارند، کارگران ساده بدون حقوقی به شمار میروند که قرار نیست هیچکدام از مزایای مزدی یا غیرمزدی کادر تحصیلکرده درمان کشور نصیب آنها شود. این در حالیست که اگر نیروهایی مانند علی نباشند؛ هیچ درمانی میسر نمیشود.
بیصدایی نیروهای خدماتی
این نیروها به حدی پراکنده، بیصدا و فاقد قدرت چانهزنی فردی و جمعی هستند که نه تشکلی دارند، نه نماینده کارگری و نه ساختار یا سازمانی که حقوقشان را پیگیری کند. تلاش ما برای یافتن تشکل صنفی یا نهادی برآمده از بدنه این نیروها به جایی نرسید. طبیعی است وقتی بیحقوقسازی به حد اعلا اتفاق میافتد و کارگر همه حق و حقوق خود را از دست میدهد، دیگر جایی برای سازماندهی صنفی یا تشکلیابی باقی نمیماند.
علی در رابطه با نداشتن حق اعتراض یا مطالبهگری میگوید: «ما با حداقل حقوق کارگری و بدون برخورداری از امنیت شغلی کار میکنیم بنابراین نمیتوانیم به چیزی اعتراض کنیم. هیچ نهاد یا تشکلی نداریم و همه سعی و تلاش ما در این روزهای کرونایی این بوده که همین یک لقمه نان قطع نشود و علاوه بر آن مواظب باشیم، ویروس را با خودمان به خانه نبریم. من خودم دو تا بچه دارم...».
نیروهای خدماتی و شرکتی وزارت بهداشت که قاعدتاً مشمول قانون کار هستند، از حق طبقهبندی مشاغل نیز محرومند یعنی نه سابقه کار و تخصص و نه سختی و نوع کار در میزان دریافتی آنها تاثیر ندارد. همه یکسان همان حداقل حقوق را میگیرند. نیروی سادهای که فضاها را جارو میزند و ضدعفونی میکند و نیروی باسابقهای که کار سخت تیمارداری بیماران در شرایط حاد را برعهده دارد، هر دو یک میزان حقوق میگیرند.
علی میگوید: «طبقهبندی مشاغل نداریم، امنیت شغلی نداریم، تشکل صنفی نداریم و دستمزدمان هم خیلی پایین است. اگر واقعا میخواهید بفهمید مفهوم واقعی تبعیض چیست، صفرهای فیش حقوقی یک پزشک بیمارستان را کنار حقوق دو میلیون تومانی من قرار دهید!».
غیر از پزشکان و پرستاران، گروههای شغلی دیگری هم هستند که مستقیم در معرض خطر بیماری هستند؛ نیروهایی که فاصلهشان با بیماران و ویروس به مراتب کمتر از فاصله پزشکان و پرستاران است
اصولاً در همه شرایط، آنهایی که صاحب صدا و حق چانهزنی هستند و قدرتی برای اعتراض و مطالبهگری دارند، بیشتر میتوانند از حقوق خود دفاع کنند و لاجرم بیشتر هم دیده میشوند. بیصدایان، ناجوانمردانه کنار گذاشته میشوند. این تصویری از همه شرایط در همه زمانهاست و البته در شرایط بحرانی، بیصدایی رنجها را بیشتر میکند.
حالا که کرونای ترسناک شرایط را بحرانی کرده و همه را به دست و پا زدن انداخته، مسئولان برای قدردانی ظاهری و کلامی از کادر درمان، سر و دست میشکنند و از هم سبقت میگیرند اما هیچکس بیصدایانی که ملحفههای بیماران را عوض میکنند و تن رنجور بیماران را از آلودگی و چرک پاک میکنند، نمیبیند. علی صدایی برای فریاد و مطالبهگری ندارد و تقدیر نامراد این است که هیچکس برای قدردانی از علی سرودست نمیشکند و خود را جلو نمیاندازد!
دیدگاه تان را بنویسید