«کرونا» جیبِ کارگران مرزنشین را خالیتر از همیشه کرد
بیکاری باربران و دست بستة دولت
کارگران در شهرهای مرزی هم کار خود را از دست دادهاند و هم از بیمههای اجتماعی محروم هستند. آنها برای عادی شدن شرایط لحظهشماری میکنند، چون بستههای حمایتی عملا دردی از آنها دوا نکرده و مشکلات معیشتیشان به قوت خود باقی است.
به گزارش خبرنگار ایلنا، اغلب کسانی که در شهرهای غیرمرزی زندگی میکنند، بنادر و شهرهای مرزی در غرب، شرق، شمال و جنوب کشور را با بازارهای شلوغ و پررونق میشناسند. بسیاری از افراد اصلا به خاطر همین بازارها و اجناسی که تنوع بیشتری دارند و قیمتشان هم مناسب است، به این شهرها میروند. این شهرها گذرگاه کالاهای وارداتی و صادراتی هستند و معیشت اغلب ساکنان آنها بسته به واردات و صادرات است. ترانزیت کالا باعث میشود افرادی در بازارهای بزرگ این شهرها مشغول فروشندگی باشند اما این روزها انواع و اقسام مشاغل مرتبط با صادرات و واردات و عرضه محصولات وضعیت خوبی ندارند و کارگران دچار مشکلات معیشتی شده و تعداد قابلتوجهی از آنها که مهاجر هستند یعنی همان کسانی که از استانهای مرکزی به مرزها میروند، حال مجبور به بازگشت به زادگاه خود شدهاند. آنها در شهر و روستای خود هم کاری ندارند، چراکه زندگیِ شغلیشان بسته به کار کردن در شهرهای مرزی است.
کارگران روزمزدی که مزد ندارند
مرزنشینان به ویژه کارگران مرزنشین یا کارگران مهاجری که بعضا به صورت فصلی برای کار به مرزها میروند دچار مشکلات عدیده شدهاند از همین رو تا زمان گذر از بحران و بازگشت به شرایط عادی این افراد باید مورد حمایت قرار گیرند. این حمایتها ممکن است کم باشد، اما اکنون شرایط ویژه است و باید دست به دست هم داد تا بحران را پشت سر بگذاریم
یحیی ازجمله کارگران باربر در بندر گناوه است که به دلیل شیوع کرونا تقریبا تمامی درآمد خود را از دست داده است. او میگوید: «زندگی باربر وابسته به واردات و صادرات است. کار ما این است که بارها را سوار لنج کنیم یا برعکس کالاهای وارداتی را از لنجها پیاده کنیم؛ اما دیگر لنجی پهلو نمیگیرد یا اگر پهلو بگیرد آنقدر کم این اتفاق میافتد که به ندرت کاری به ما میرسد.»
یحیی میافزاید: «با شیوع کرونا آنقدر مشکلات زیاد شد که تقریبا همه بیکار شدیم. خیلی از باربرانی که از کهگیلویه و بویراحمد به گناوه آمده بودند تا باربری کنند، به شهرها و روستاهایشان برگشتند. در جریان وضعیت بعضی از آنها هستم. آنها در شهر و روستای خود هم کاری ندارند؛ نه کشاورزی، نه دامپروی و نه کار دیگری. معلوم نیست قرار است از کجا پول دربیاورند تا زندگی را بگذرانند. کمکهایی که شده، محدود است و اصلا کفاف نمیدهد. مسئولان ما کارگران بیکار شده را مثل بقیه مردم حساب کرده و به آنها یک میلیون تومان وام دادند. آیا نباید من که دو ماه است بیکارم با کسی که در شهرهای کوچک و بزرگ سر کار میرود و بالاخره درآمدی دارد، فرق داشته باشم؟
آسیب کرونا به زندگی مرزنشینان
بند ناف معیشت مرزنشینان به واردات و صادرات بسته است و حالا بعد از بیش از دو ماه که محدودیتهای کرونایی شروع شده، کمکم دارد مرزها بازمیشود. اما در این شرایط مغازهداران متضرر شده از بستن مغازهها، کارگران باربر، اعضای تعاونیهای مرزنشینان و ... از بیکاری به شدت خسارت دیده و برای امرار معاش مشکلات جدی پیدا کردهاند.
ششم اردیبهشت امسال یاسر فیضی، رئیس کمیسیون تعاونی مرزنشینان اتاق تعاون ایران، گفت: ما حدود هفت میلیون نفر جمعیت مرزنشین در کشور داریم که شیوع کرونا کسبوکار آنها را تحتتاثیر قرار داده است. با شیوع کرونا و بسته شدن مرزها آسیب جدی به معیشت مرزنشینان وارد شده، چراکه صادرات کالا یکی از مهمترین منابع درآمدی مرزنشینان است.
یحیی، کارگر باربر در بندر گناوه میگوید: زندگی باربر وابسته به واردات و صادرات است. کار ما این است که بارها را سوار لنج کنیم یا برعکس کالاهای وارداتی را از لنجها پیاده کنیم؛ دیگر لنجی پهلو نمیگیرد یا اگر پهلو بگیرد آنقدر کم این اتفاق میافتد که به ندرت کاری به ما میرسد
در حالی که مشخص است کرونا به گروههایی ازجمله مرزنشینان بیشتر خسارت وارد کرده، اما تمهیدات ویژهای برای جبران خسارت این افراد اندیشیده نشده یا حمایتها آنقدر کم است که عملا مشکلی را حل نمیکند. این موضوع به ویژه از این نظر اهمیت پیدا میکند که اغلب کارگران در شهرهای مرزی از داشتن بیمه محروم هستند و نمیتوانند روی حمایتهای بیمهای در ایام کرونا حساب کنند.
یحیی نیز میگوید: من مشمول دریافت بیمه بیکاری نیستم و تا جایی که میدانم هیچکدام از کارگران باربر، چه بومیها و چه مهاجران، بیمه ندارند و بیمه بیکاری هم نمیگیرند. در شرایط عادی اوضاع ما خوب نیست چه رسد به حالا که دیگر اصلا همه چیز به هم ریخته و به نان شبمان محتاجیم.
در توزیع بستههای حمایتی دقت شود
علی ساری، نماینده مردم خوزستان در مجلس، نیز در این زمینه به ایلنا میگوید: شکی نیست که شیوع کرونا معیشت مردم را تحتتاثیر قرار داده است. کارگران مناطق مرزی ازجمله خسارتدیدگان از کرونا هستند، چراکه شیوع کووید ۱۹ بر صادرات و واردات تاثیر گذاشته است. خسارتها زیاد است و اقدامات حمایتی قطعا جوابگوی همه زیانها نیست. او ادامه میدهد: «دولت در بستههای مختلفی که برای حمایت از شهروندان برای گذر از بحران کرونا در نظر گرفته، مرزنشینان را هم لحاظ کرده است.» این نماینده مجلس با بیان اینکه، «باید در نظر داشت که دست دولت هم بسته است و نمیتواند خسارتها را به طور کامل جبران کند» به همهگیری بحرانی که با آن مواجه هستیم اشاره کرده و میگوید: «باتوجه به شرایط ویژه کشور نباید انتظارات بیهوده ایجاد کرد. میتوان شعار داد و مردم را با وعده و وعید سرگرم کرد، اما وقتی میدانیم نمیتوانیم همه خسارتها را جبران کنیم، نباید توقع بیجا ایجاد کنیم.»
پس چه باید کرد؟ آیا مرزنشیننان و بیکاران باید گرسنه بمانند؟عضو کمیسیون اجتماعی مجلس میگوید: «انتظاری که از دولت و نهادهای حمایتی میرود این است که در توزیع حمایتها دقت لازم را داشته باشند. در روزهای اخیر مسئولان بستههای حمایتی را تشریح کرده که برخی از آنها اعطا شده است. وام یک میلیونی، کمکهای بلاعوض به نیم دهک پایین جامعه و وامهای حمایتی برای کسبوکارها برخی از حمایتهای اعطایی و وعده داده شده، هستند. مشکلی که بعضا در گذشته وجود داشته این بوده که کمکها در مواردی به دست افراد مستحق نرسیده است. باید در توزیع بستههای حمایتی دقت کرد و افراد نیازمند را در اولویت قرار داد.»
این نماینده مجلس دهم تاکید میکند: «مرزنشینان به ویژه کارگران مرزنشین یا کارگران مهاجری که بعضا به صورت فصلی برای کار به مرزها میروند دچار مشکلات ویژه شدهاند. تا زمان گذر از بحران و بازگشت به شرایط عادی این افراد باید مورد حمایت قرار گیرند. این حمایتها ممکن است کم باشد، اما شرایط ویژه است و باید دست به دست هم بدهیم تا بحران را پشت سر بگذاریم.
اگر فرهنگ بیمه گسترش مییافت و ضریب نفوذ آن بیشتر بود، تمامی بار جبران خسارت کرونا به دوش دولت نمیافتاد. دست تنها بودن دولت در شرایط بحرانی باعث شده حمایتها بسیار ناچیز و در حد ارائه بسته حمایتی ۲۰۰ تا ۶۰۰ هزار تومانی یا وام یک میلیونی باشد
بازگشت به شرایط عادی و درسهای کرونایی
قطعا اولویت، بازگشت به شرایط عادی است و قطعا کمکهای اعطایی جوابگو نیست، بنابراین باید هرچه زودتر شرایط کار کردن را برای بیکارشدگان ازجمله کارگران مناطق مرزی فراهم کرد. در کنار این مهم شاید لازم باشد آیندهنگریهایی هم داشته باشیم. ازجمله مشکلات پیش آمده در جریان شیوع کرونا این بود که کارگرانی بیکار شدند، در شرایطی که هیچ بیمهای نداشتند. یکی از کارویژههای بیمههای اجتماعی جبران خسارت در شرایط بحرانی است. اگر فرهنگ بیمه گسترش مییافت و ضریب نفوذ آن بیشتر بود، تمامی بار جبران خسارت کرونا به دوش دولت نمیافتاد. دست تنها بودن دولت در شرایط بحرانی باعث شده حمایتها بسیار ناچیز باشد. شهروندان به حق میپرسند مگر با بسته حمایتی ۲۰۰ تا ۶۰۰ هزار تومانی چند روز میشود زندگی کرد یا در شرایطی که حداقل مخارج ماهانه شش میلیون تومان است، وام یک میلیونی یارانهبگیران چه دردی را دوا میکند؟ مسئولان دولتی البته میگویند بضاعت ما همین است. اما اگر شهروندان بیمه داشتند و بیمهها متعهد به جبران خسارت میشدند هم کمیت و هم کیفیت کمکها بیشتر میشد. ترویج بیمههای اجتماعی یکی از درسهای کرونا برای آینده است.
دیدگاه تان را بنویسید