مطالبات تلنبار شده کارگران
فرامرز توفیقی، فعال کارگری
در آستانه روز کارگر قرار داریم. امنیت شغلی، اجرای ماده ۷ و ۴۱ قانون کار، احترام به حق اعتراض صنفی کارگران و دستمزد واقعی، مهمترین مطالبات کارگران در طول سالیان طولانی است.
امروز کارگران به جایی رسیدهاند که جایی برای شنیدن حرفهای توخالی و بدون پشتوانه ندارند. اسم این حرفها را حتی نمیتوان وعده گذاشت. در راستای آیه قرآنی «اوفوا بالعقود» مسلمانان باید به وعدههای خود عمل کنند.
طی سالهای اخیر، مصیبتها و فقر زیادی برای کارگران ایجاد شده است. با چنین شرایطی دیگر توانی برای کارگران باقی نمانده است. یکی از مهمترین درخواستهای جامعه کارگری این است که احترامش به عنوان یک انسان حفظ شود. به طبع شرط انسانیت حقوقش محترم شمرده شود و حقوقش را بدهند. یعنی در حوزه صنفی اگر اعتراضی وجود داشت بتواند اعتراض کند. مقاولهنامههای ilo درباره حقوق صنفی وی محترم شمرده شود. به طبع کاری که میکند مزد منصفانه دریافت کند. مزد کارگر وسیلهای برای عقدهگشایی کارفرمایان و برای برطرف شدن مطالبات بین کارفرمایان و دولت قرار نگیرد، یعنی مزد کارگر وجهالمصالحه کارفرما و دولت نباشد. وقتی کارفرمایان و دولتیها هیچ کجا به توافق نمیرسند، به مزد که میرسند با هم توافق دارند. فارغ از اینکه این مزد حق طبیعی و حیات کارگر است. انگار نه انگار که یک ضلع سومی به اسم کارگر وجود دارد که باید کار کند تا بتواند زندگی کند.
بهرهوری دستمزد و ماده 41 در دستمزد امسال اجرا نشد. دستمزد کارگران از کارمندان کمتر است و دولت و کارفرمایان به قول خود عمل نکردند. حداقل دستمزد کارگران مطابق هزینههای سبد معیشت بسیار از هزینههای زندگی کمتر است.
متأسفانه یکی دیگر از مطالبات کارگران بحث امنیت شغلی است. کارگران هیچگونه امنیت شغلی ندارند و بیش از 96درصد قرارداهای کار موقت است. اکثرا شاهد قراردادهای شفاهی در جامعه کارگری هستیم که از ترس بیکاری حاضر به کار کردن هستند. اجرای ماده 41 قانون کار و به دست آوردن دستمزد مناسب برای کارگر، محترم شدن حق اعتراض صنفی کارگران و ساماندهی قراردادهای کار ازجمله مواردی است که سالیان سال است از سال 69 که قانون کار تصویب شده اجرایی نشده است.
اگر دولت میخواهد مشکلات کارگران را حل کند و تولید را رونق دهد، باید قدرت خرید کارگران را افزایش دهد. زمانی که کاهش درآمد رخ دهد، تقاضایی هم صورت نمیگیرد و به تبع آن نیاز و ورودی به بازار کم میشود. در این حالت کارفرما مجبور میشود عرضه را کاهش دهد، زیرا نمیخواهد مواد اولیه را تبدیل به محصولی کند که آن محصول در بازار به فروش نمیرود و ضرر هم به بنگاه میزند. در این زمان کارفرما سعی میکند تیراژ را پایین بیاورد که در این صورت هزینه سربار کالا بالا میرود و صرفه اقتصادی کاهش مییابد. پس برای جلوگیری از بروز این اتفاقات بهترین کار، تحریک تقاضاست که با افزایش قدرت خریدکارگران میتواند محقق شود.
دیدگاه تان را بنویسید