بازنشستگان فولاد و جستوجوی مدام برای یافتن یک بیمارستان
سفرهای اجباری در روزهای نفستنگی و سرفه
نسرین هزاره مقدم
نفستنگی و دستگاه اکسیژن سیار، همراه همیشگیاش است. بدون دستگاه، نمیتواند نفس بکشد و زنده بماند. این معدنکار قدیمی که سالها سابقه کار در معدن ذغالسنگ را با همه مصائب و دشواریهایشان تاب آورده، حالا دربهدر درمان است، از تهران به شهرستان و از شهرستان به تهران.
بازنشستگان صندوق فولاد همچنان از تداوم مشکلات درمانی خود خبر میدهند. این بازنشستگان که پس از سالها کار سخت که بعضا به معادن ذغالسنگ هم کشیده میشود، با مشکلات جسمی حاد ازجمله مشکلات ریوی دست و پنجه نرم میکنند. نیاز شدید به درمان در دسترس و تحت پوشش بیمه دارند اما میگویند در موارد بسیاری این خدمات در دسترس ما قرار نمیگیرد.
مشکل اصلی این بازنشستگان با مراکز درمانی خارج از قرارداد صندوق است. آنها میگویند: مراکز درمانی طرف قرارداد، بسنده نیست و کارگزار درمانی صندوق فولاد یا همان بیمه ملت با برخی بیمارستانها و مراکز درمانی تخصصی مثلاً بیمارستانهای تخصصی ریه قرارداد ندارند و وقتی به این مراکز مراجعه میکنیم باید هزینه درمان را از جیب بپردازیم و منتظر بمانیم تا با تاخیر، این مبلغ (بخش عمدهای از آن) به حساب ما برگردد.
سالها کار کردن در معادن سیاه و سینهسوز ذغالسنگ، برایمان نفس نگذاشته است. کار کردن در دود و تراشه ذغال، ساده نیست. حالا هم که نیاز به درمان داریم، باید آواره جادهها و شهرها باشیم
بازنشستهای که سالها در معدن البرز غربی کار کرده و حالا مثل هر ماه در تمام سالهای گذشته، برای درمان مشکلات حاد ریه از یکی شهرستانهای گیلان به تهران آمده، مدتها در یک بیمارستان تخصصی در تهران بستری بوده است. بستری شدن در بیمارستان، خود به تنهایی یک نگرانی بزرگ است اما نگرانی روز ترخیص، از جنس دیگری بوده است. او در نهایت مجبور شده حدود ۲۰ میلیون تومان از جیب هزینه کند و به گفته خودش، بعد از گذشت چند روز از ترخیص، هنوز بیمه ملت بخشی از پول را برنگردانده است.
هزینه مازاد روی دست ما نگذارند
این بازنشسته که برای معاینات، عملیات درمانی و بستریهای گاه و بیگاه مجبور است ماهانه از گیلان به تهران تردد کند، از کمبود امکانات درمانی در استانهای شمالی کشور نیز انتقاد دارد و میگوید: خود رفت و برگشت از شهرستان ما به تهران به اندازه کافی، هزینه روی دستمان میگذارد. انتظار داریم صندوق و بیمه ملت در مورد هزینههای درمان و بیمارستان مساعدت کنند و هزینه مازاد روی دست ما نگذارند. درمانگاه فولاد در تهران که مرکز ملکی خود صندوق است، متخصص ریه ندارد. ایکاش در همین درمانگاه، پزشک متخصص بود تا مجبور نمیشدیم به مراکز درمانی دیگر مراجعه کنیم.
در سایت صندوق فولاد، لیست ۱۷۷۵ مرکز درمانی طرف قرارداد شامل مطبهای پزشک، درمانگاهها، بیمارستانها و داروخانهها آمده است. با این حال، بازنشستگان فولاد این تعداد را ناکافی میدانند و در عین حال میگویند بیمه ملت در راه انداختن کار ما و پیشبرد مطالبات ما به اندازه کافی مساعدت و همراهی نمیکند. آنها معتقدند تمرکز مراکز درمانی بیشتر در تهران و شهرهای پرجمعیت است و در شهرهایی که کلونی معادن محسوب میشوند، مانند شهرهای استان گیلان، تعداد و گستره مراکز درمانی به هیچ وجه کافی نیستند.
مشکل دیگر بازنشستگان فولاد، با داروخانههاست. آنها میگویند داروخانههای طرف قرارداد با بیمه ملت، همه داروها را ندارند یا اینکه وقتی مراجعه میکنیم میگویند همه نسخه را ندارند و باید بارها و بارها به داروخانهها مراجعه کنیم تا بتوانیم داروهای مورد نیاز خود را تهیه کنیم، آنهم در شرایطی که برخی از بیماران ریوی نیاز ضروری روزانه به داروهای خاص دارند و باید این داروها همیشه در دسترسشان باشد. بسیاری از این بازنشستگان از شهرهای دور و نزدیک برای درمان و تهیه داروها به تهران میآیند و برایشان بسیار سخت است که برای گرفتن نسخههای دارویی، روزها در تهران منتظر و سرگردان بمانند.
در تهران دو داروخانه (داروخانه ۲۹ بهمن و داروخانه بیماریهای خاص) طرف قرارداد با بیمه ملت هستند. داروخانه بیماریهای خاص فقط مربوط به داروهای بیماران خاص مانند سرطانیها و بیماران تالاسمیست و قاعدتاً برای تهیه داروهای ریه فقط یک داروخانه میماند: داروخانه ۲۹ بهمن. بازنشستگان میگویند: این داروخانه گاهی موجودی داروهایش به اندازه کافی کامل نیست و همین باعث سرگردانی و معطلیمان میشود. روزها منتظر میمانیم.
درمانگاه فولاد در تهران که مرکز ملکی خود صندوق است، متخصص ریه ندارد. ایکاش در همین درمانگاه، پزشک متخصص بود تا مجبور نمیشدیم به مراکز درمانی دیگر مراجعه کنیم
بازنشستگان، ناراحتی و انتقاد دیگری هم دارند: گران شدن تجهیزات پزشکی بعد از گرانی ارز و پایین آمدن ارزش پول ملی. یک دستگاه «اکسیژنساز» که برای بیماران ریوی حیاتیست، از حدود ۶ تا ۷ میلیون تومان به حدود ۳۰ میلیون تومان رسیده است. باقی تجهیزات مورد نیاز هم به همین شکل، صعودی افزایش قیمت داشته است. نمونههای باکیفیت این تجهیزات به حدی گران است که از حد استطاعت یک بازنشسته معدن، به کلی خارج است. انتقاد این بازنشستگان از «بیمه ملت» به عنوان بیمهگذار درمانی صندوق فولاد است. در اطلاعیهای که خرداد ماه در سایت صندوق فولاد منتشر شده، این بیمهگذار به عنوان «شرکت بیمهگر» معرفی شده و آمده است: «به اطلاع مستمریبگیران محترم شرکتهای ذغالسنگ البرز غربی، ذغالسنگ البرز شرقی، ذغالسنگ البرز مرکزی، ذغالسنگ کرمان، ملی فولاد ایران، تهیه و تولید مواد پیربکران، خدمات بازرگانی، چادرملو، گلگهر، نسوز آذر، مجتمع معدنی چناره و گروه ملی صنعتی فولاد میرساند به منظور افزایش کیفیت خدمات و ایجاد امکان دسترسی آسانتر به مراکز تشخیصی، بهداشتی، درمانی، داروخانهها و پزشکان طرف قرارداد با شرکت بیمهگر (بیمه ملت) که در سطح بسیار گستردهای در اقصی نقاط کشور پراکنده بوده و آماده پذیرش و ارائه خدمات به مستمریبگیران محترم هستند، موسسه اقدام به تمدید قرارداد بیمه درمان به مدت یک ساله با شرکت بیمه ملت کرده است. تعهدات درمانی قابل اجرا در شرکت بیمهگر به شرح جدول تعهدات قابل مشاهده بوده، لیکن تعرفه ملاک عمل موسسه بدون کوچکترین خدشهای اجرایی میشود. لازم به توضیح است که لیست مراکز طرف قرارداد با توجه به نوع خدمات و کیفیت آن، بهروزرسانی میشود که به منظور اخذ اطلاعات بیشتر به امور بازنشستگی مناطق مراجعه کنند».
انتقادات بازنشستگان صندوق فولاد به کمیت و کیفیت و همچنین زمانبندی ارائه خدمات در حالی مطرح میشود که صندوق فولاد میگوید خدمات به موقع و باکیفیت مناسب ارائه میشود و هیچ کاستی ندارد.
روابطعمومی صندوق فولاد در پاسخ به سوالی درباره مطالبات و دغدغههای بازنشستگان این صندوق اعلام کرد که چنین مشکلاتی وجود ندارد و صندوق این نگرانیها و دغدغههای بازنشستگان را از اساس تکذیب میکند.
کار در دود و تراشه ذغال، ساده نیست
با این حال، بازنشسته البرز غربی که به طور متوسط ماهی یک بار از گیلان به تهران میآید، از دربهدری خود در بیمارستان تخصصی ریه و اضطراب تامین حدود ۲۰ میلیون تومان پول نقد برای واریز به حساب بیمارستان، شکایتهای بسیار دارد. به گفته او، پاسخگویی و اطلاعرسانی صندوق فولاد باید بسیار بهتر از این باشد. او به عنوان یک معدنکار قدیمی از روزهایی میگوید که با سرفه و نفستنگی گره خورده است: «سالها کار کردن در معادن سیاه و سینهسوز ذغالسنگ، برایمان نفس نگذاشته است. کار کردن در دود و تراشه ذغال، ساده نیست. حالا هم که نیاز به درمان داریم، باید آواره جادهها و شهرها باشیم. با این نفس تنگ، برای ما جابهجا شدن و سفرهای مکرر بسیار سخت است».
او هزینههای درمان بالا، انتظار برای گرفتن داروهای ضروری و رفت و آمد را بسیار دشوار توصیف میکند و در انتها میگوید: دیگر از این شرایط خستهام. وقتی نتوانی راحت نفس بکشی، همه چیز دشوار میشود، انگار زندگی با همه زیباییها و شگفتیهایش، برایت به بنبست میرسد....
دیدگاه تان را بنویسید