گزارش ایلنا از وضعیت دستمزد کارگرانِ فصلیِ کورهپزخانهها
همین است که هست، تغییر نمیکند!
آنقدر هزینههای اولیه زندگی زیاد شده که دیگر برای کارگران فصلی به هیچ وجه نمیصرفد که چند ماه از سال را دور از شهر و دیار، صبح تا شب جان بکنند؛ تازه د با مزد سال قبل سر کنند و هیچ خبری از افزایش دستمزد نباشد! در خیلی از شهرها امسال مزد کارگران کورهپزخانهها اصلاً افزایش نیافته؛ مخصوصاً در شهرها و مناطقی که کارگران تشکل و انجمن صنفی ندارند که بتواند به نمایندگی از آنها چانهزنی کند و مزد را بالا ببرد؛ جاهایی که کارگران نماینده ندارند و به صورت انفرادی برای مزدشان رایزنی میکنند، معمولاً به جایی نمیرسند
نسرین هزاره مقدم، روزنامهنگار
یک فعال صنفی کارگران کورهپزخانهها با انتقاد از وضعیت نامناسب معیشتی این کارگران گفت: در برخی از شهرها حتی افزایش مزد هم نداشتهایم.
به گزارش ایلنا، احمد یک کارگر فصلی است که فصول گرم سال در کورهپزخانههای اطراف تبریز کار میکند؛ احمد محل زندگیاش هم مثل کارش، فصلی تغییر میکند؛ او خانهاش روی دوشش است؛ همراه خانواده از مهاباد به تبریز میروند و در آلونکهای اطراف کوره های آجرپزی، چند ماه از سال را زندگی میکنند؛ در واقع هم خانوادگی در کورهها کار میکنند و هم همانجا زندگی میکنند.
این دست کارگران مشکلات و مصائبِ بسیار دارند؛ بیمه کارگرانِ کوره پزخانهها مرتب نیست؛ در بهترین حالت اگر کارفرماها طفره نروند و به قانون تمکین کنند، فقط برای چند ماه از سال حق بیمه واریز میشود؛ به همین دلیل است که کارگر کورهپز داریم که 40 سال و اندی کار کرده ولی هنوز بازنشست نشده چراکه هنوز به اندازه 30 سال حق بیمه به سازمان تامین اجتماعی واریز نشده است.
مشکل احمد و چند صد نفر دیگر از همکارانش که غالباً از استانهای کردنشین هستند و همراه خانواده در کورههای تبریز مشغول به کارند، علاوه بر بیمه و عدم برخورداری از خدمات حمایتی، ثابت ماندن دستمزدهاست. او میگوید سال گذشته برای بریدن 1000 خشت، 37 هزار تومان دستمزد دریافت میکردیم؛ امسال هم کارفرمایان همان رقم را میپردازند و حاضر نشدهاند ریالی بیشتر به کارگران پرداخت کنند.
خبری از
افزایش دستمزد نیست!
احمد میگوید: هرچه اعتراض کردیم به جایی نرسیدیم؛ با کارفرما چانه زدیم؛ جر و بحث کردیم؛ دست از کار کشیدیم اما عاقبت نتیجهای نداشت؛ گفتند دستمزد همین است که هست؛ تغییر نمیکند؛ نمیخواهید بفرمایید....
او از بالا رفتن هزینههای زندگی انتقاد دارد: آنقدر هزینههای اولیه زندگی زیاد شده که دیگر برای کارگران فصلی به هیچ وجه نمیصرفد که چند ماه از سال را دور از شهر و دیار، صبح تا شب جان بکنند؛ تازه اگر قرار باشد با مزد سال قبل سر کنند و هیچ خبری از افزایش دستمزد نباشد، دیگر نور اعلی نور میشود!
به گفته احمد این بدترین وجه ماجراست؛ این غیرقابل تحمل است که با همسر و فرزندانت بیایی ساکن کورهها شوی و آن وقت به اندازه بخور و نمیر ساده هم درنیاوری:
«اگر چاره دیگری داشتیم، اگر در شهرهایمان کارخانه و صنعت بود، اگر کوچکترین امکانی برای امرار معاش داشتیم، خود و فرزاندانمان را آواره نمیکردیم؛ گیر افتادهایم؛ بیمه درست و حسابی که نداریم؛ حداقل، مزدمان را عادلانه بپردازند....»
همه ماجرا به اینجا ختم نمیشود؛ کار در کورههای آجرپزی آن هم کار دستهجمعی و خانوادگی، مصائب بسیار دارد؛ نبود وسایل و امکانات بهداشتی، محیط زندگی نامناسب و کار سخت برای کودکان و زنان، تنها بخشی از مشکلاتی است که خانوادههای ساکن در کورههای آجرپزی هر روز متحمل میشوند؛ کودکی را تصور کنید که وقتی مدرسهها تعطیل میشود و تازه زمان بازیگوشی و تفریح است، باید به همراه پدر و مادر برود کورههای آجرپزی؛ باید روزها را در گرمای تابستان به آجر روی آجر گذاشتن بگذراند؛ وسایل بازی و تفریح به کنار؛ از حمام و دستشویی بهداشتی و آشپزخانه مناسب هم خبری نیست؛ حتی تصورش هم سخت است.
امسال اوضاع از همیشه
بدتر است
از احمد میپرسم که این مشکلات چقدر زندگی او و خانوادهاش را تحتتاثیر قرار میدهد؛ او میگوید: این بدبختیها همیشه بوده؛ هر ساله همینها را داشتهایم؛ من چند سال است که همراه خانوادهام تابستانها را پای کورهها میگذرانم؛ از قبل از ازدواج تا حالا که دو فرزند مدرسهای دارم؛ همیشه این مشکلات بوده؛ اما حالا دیگر غیرقابل تحمل است چون که هزینهها بالا رفته؛ مزد دیگر کفاف سیر کردن شکم خانوادههایمان را نمیدهد؛ امسال اوضاع کارگران کوره پز از همیشه بدتر است....
رئیس انجمن صنفی کارگران کوره پزخانههای یافتآباد؛ دردها و مشکلات کارگران کوره پزخانهها را قبول دارد؛ میگوید: اوضاع نسبت به همیشه بدتر شده؛ نه فقط برای کارگران کورهها بلکه برای همه کارگران؛ آنهایی که فصلی و غیرثابت هستند، اوضاع به نسبت بدتری دارند؛ چون دستمزد فعلی به اندازه یک هفته از ماه هم کفاف نمیدهد؛ حالا حساب کنید کسی بخواهد فقط چند ماه از سال کار ثابت داشته باشد و مزد معین بگیرد؛ دیگر حسابی قوز بالای قوز است.
پیروز چراغی به موضوع اعتراض کارگران کورهپزخانههای تبریز و ثابت ماندن مزد آنها میپردازد: در خیلی از شهرها امسال مزد کارگران کورهپزخانهها اصلاً افزایش نیافته؛ مخصوصاً در شهرها و مناطقی که کارگران تشکل و انجمن صنفی ندارند که بتواند به نمایندگی از آنها چانهزنی کند و مزد را بالا ببرد؛ جاهایی که کارگران نماینده ندارند و به صورت انفرادی برای مزدشان رایزنی میکنند، معمولاً به جایی نمیرسند.
مزد تهرانیها 20 درصد زیاد شد
به گفته چراغی امسال در تهران، مزد کارگران کورهپز، 20 درصد زیاد شده؛ او میگوید: انجمنهای صنفی کارگران کورهپزخانهها در شش منطقه تهران که کورهها واقع شدهاند ازجمله شمسآباد و یافتآباد، با اتحادیههای کارفرمایی به توافق رسیدند و براساس یک پیمان دستهجمعی، مزد کارگران کوره پزخانههای تهران، 20 درصد نسبت به سال قبل زیاد شد.
این فعال صنفی ادامه میدهد: خوشبختانه در تهران توانستیم این امتیاز حداقلی را بگیریم؛ اما چون مزد کارگران کورهپزخانهها، سراسری نیست و استان به استان فرق میکند، تشکلها و انجمنهای صنفی در هر استان باید با کارفرمایان مذاکره و آنها را برای افزایش مزد مجاب کنند؛ در غیر این صورت، حق کارگران
ضایع میشود.
البته این را هم بگویم که همیشه کارفرمایان زیر بار افزایش مزدِ تعیین شده نمیروند؛ در خیلی جاها از اجرای قانون طفره میروند، حتی دور و بر همین تهران؛ همه جور کارگر در کورهها هست؛ زن، مرد، نوجوان، پیر؛ نظارت درست و حسابی هم نمیشود؛ بنابراین کارفرما خیلی راحت از پرداخت مزد قانونی طفره میرود؛ دست کارگر هم به جایی بند نیست.
موج بیکاری کارگران کورهپزخانهها
در مناطق اطراف تهران، بیشترِ کورههای آجرپزی یا تعطیل شدهاند یا ظرفیت تولید را به کمتر از نصف رساندهاند؛ چراغی در این رابطه میگوید: تعطیلی کورهها کارگران بسیاری را بیکار کرده؛ در همین یافتآباد دیگر چندان کوره روشنی باقی نمانده؛ کارگاههای فعال، بسیار محدود هستند و این تعطیلیها که یکی از دلایلش، کاهش ساخت و ساز است، موج جدیدی از بیکاری کارگران به وجود آورده است؛ کارگرانی هستند که چند دهه در کورهها کار کردهاند اما حالا یکباره بیکار شدهاند.
چراغی به موضوع دیگری هم اشاره میکند؛ آن هم عدم همکاری نهادهای مرتبط با حق و حقوق کارگران ازجمله دیوان عدالت است؛ او میگوید: کارگران کورهپزخانهها در زمان بیکاری از حمایت کافی بهرهمند نمیشوند؛ با این همه بیکاری و این همه گرانی، باید بیشتر از اینها از کارگر حمایت شود؛ من کارگری را سراغ دارم که بعد بیکاری برای گرفتن بیمه بیکاری مراجعه کرده ولی گفتهاند دیر مراجعه کردهای؛ خلاصه به دیوان عدالت شکایت کرده ولی بعد گذشت بیش از یک سال حکم صادر شده! آخر با خودشان فکر نمیکنند این کارگرِ بینوا یک سالِ تمام چطور منتظر حکم بماند و امورات زندگی را بگذراند؟
او ادامه میدهد: باید صدورِ حکمِ کارگرِ مستاصل را در اولویت قرار دهند؛ کارگر بجز خدا کسی را ندارد؛ نباید بگذارند به این راحتی حقش ضایع شود.
چراغی در آخر میگوید: لطفاً از دردهای کارگران بنویسید؛ بنویسید تا از کارگرانِ آجرپز بیشتر از اینها حمایت شود؛ اینها خیلی مظلومند؛ هیچ پشت و پناهی در این اوضاع وانفسا ندارند....
دیدگاه تان را بنویسید